امروز رفتم بیمارستان دونفر داشتن زایمان میکردن با این که جیغ داد میکردن من خوشحال بودم که دارن راحت میشن بچشون میبینن انقدر دوست داشتم جاشو باشم😂😭🤍 خیلی سختم شده ماه اخر کمر لگن همجام گرفته((((:

۳ پاسخ

من درد ندارما ولی خیلی سختمه شکمم جلو دست و پامه زودتر بزام راحت بشم

منم درد دارم

منم دقیقا 😭😫

مقالات مرتبط

آماده کردن ساک زایمان
آماده کردن ساک زایمان برای بیمارستان | لیست وسایل ساک زایم...
شروع درد زایمان
شروع درد زایمان | علائم و اقدامات فوری
پس از شروع علائم زایمان چه کارهایی انجام بدیم؟
پس از شروع علائم زایمان چه کارهایی انجام بدیم؟
ماساژ پرینه برای زایمان
ماساژ پرینه برای داشتن زایمان آسان

سوال های مرتبط

مامان بنیتا مامان بنیتا ۱ ماهگی
امروز رفتم زایشگاه nstبدم چپدنفر داشتن زایمان میکردن هم ترسیدم هم دلم داره ضعف می‌ره زودتر ببینمش
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان لنا😍🥺🫀 مامان لنا😍🥺🫀 ۱ ماهگی
کیا سابقه زایمان زودرس داشتن و این بار سرکلاژ شدن و شیاف پروژسترون استفاده میکردن چند هفته زایمان کردین
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آسنا👼 مامان آسنا👼 ۲ ماهگی
دوستان طبق تایپک قبلی،رفتم دکتر معاینه کردهنو بچه نیومده داخل لگن و بسته بودم،امروزم روز اخر چهل هفتگی هستش،گف شنبه برو بستری شو🥲و اینکه دکتر یه احتمال داد گفتش با این اوضاعم به احتمال سز بشم🥲موندم چکارکنم خوشحال باشم نباشم😢ولی بازم میگم خدابزرگه واین دو روزم میگذره و دخترمو بغل میکنم بسلامتی ان شاالله🤗🤍


#ان اس تی #بارداری #زایمان
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان دلوین جونی مامان دلوین جونی هفته سی‌وهشتم بارداری
دیروز رفتم زایشگاه رو دیدم اصلا اون چیزی که تصور میکردم نبود آنقدر محیطش آروم و بی صدا بود که حدو اندازه نداشت یه بچه تازه بدنیا اومده بود طبیعی داشتن مامانشو بخیه میکردن آنقدر مامانش آروم بود که نمیشد گفت داره بخیه میشه خیلی حس خوبی داشت
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان فندق مامان فندق هفته سی‌وهفتم بارداری
مامانایی که زایمان طبیعی داشتن چیکار کنم تا زایمان راحت تری داشته باشم؟
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان علی مامان علی هفته سی‌وهفتم بارداری
این واقعیت که میگن کسایی که درد ماه دارن زایمان شون راحت تره؟
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان نیلا 🦋 مامان نیلا 🦋 ۱ ماهگی
پارت ۲زایمان طبیعی
دوباره اومدن معاینه گفتن ۵سانتم خوشحال بودم از اینکه تا اینجا پیش اومدن تند تند نفس عمیق میکشیدم‌ابمیوه میخوردم و اسکات میزدم شدم ۶سانت من و بردن یه اتاق دیگه ک دونفر دیگری جز من داشتن زایمان میکردن جیغ و داد ترسیدم ملی کفتم من میتونم تا اینجاشو تونستم همش نفس عمیق میکشیدم اسکات میزدم شدم ۷سانت هنگ کرده بودن ک‌تونستم درون کنترل کنم خیلی‌ای درد داشتم ولی تحمل میکردم بعد ۷سانت اومدن بهم المپول اپیدورال زدن ک‌باعث‌شد آروم بشم خابم کرفته بود حس گیجی. و خواب آلودگی داشتم همش میگفتم خابم میاد تخت بغلیم ۵سانت بود ‌‌فقط داد میزد اخرش بدون بخیه زایمان کرد
من ولی تا ۷سانت درد شدید نبود تو‌دلم میگفتم این بود زایمان طبیعی اینکه خیلی راحته کم کم ک اثر آمپول رفت درد و حس نمیکردم ولی انقباض داشتم تند تند معاینه کردن ک شدم ۸یا ۹سانت هی معاینه میکردن میگفتن درد داشتی زور بزن من زور میزدم دردم شدید بود خیلی شدیددد اصلا فکرشو‌نمیکردم 🙁
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان شاهان مامان شاهان روزهای ابتدایی تولد
درسته که میگن اونایی که شکم شون تو بارداری کوچیه لگن خوبی دارن
و اونایی که درد پریودی داشتن تو پریودی زایمان خوبی دارن
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان حرير مامان حرير ۴ ماهگی
سلام خانما من با تجربه زايمان هشت روز زودتر از تاريخ اعلامي دكترم اومدم كه براتون مينويسم شايد تجربه و دلگرمي بشه
چون خودم تو شرايط تك تكتون بودم و خيلي تجربه ها كمكم ميكردن
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان ریحانه مامان ریحانه ۲ ماهگی
سلام امروز ویزیت داشتم دکتر گفت سرش اومده لگن ، از هفته دیگه طب سوزنی شروع میکنه که انقباض هام شروع بشه زایمان راحت سریع داشته باشم ب امید هفته دیگه که تو بغلم بگیرمش
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان بهشت🦢🤍 مامان بهشت🦢🤍 ۴ ماهگی
تجربه زایمان پارت۷🦢🤍

بعد چندتا خدمه اقااومدن و منو با پتو انتقال دادن به تخت دیگه و بردنم ریکاوری من شروع کردم به لرز خیلی زیاد و گفتم سردمه یهو دیدم سه تا پتو کلفت کشیدن رومن و من هنوز سردمه😬ریکاوری خیلی خلوت بود من بودم و یه دختر که بیهوش بود وازمن خیلی دور بود اونورم یه دختر بچه دیگه که حس کردم دختر یکی از اون خانوماس که بلوک زایمان باهم بودیم،بچه امو اوردن گذاشتن رو سینه ام درجا خیلی سفت گرفت سینه امو و خورد اونجا بهش خندیدن و اسمشو گذاشتن دختر شکمو😅تا اخر هم دخترشکمو صداش کردن،میدیدن من میلرزم حواسمو پرت میکردن یه خانوم فارسی زبان بود که درمورد اسم بهشت بامن صحبت میکردن(از بدو ورود تو بیمارستان تامرخصی بحث اسم بچه ام بود و همه عاشقش شده بودن)
مشاهده ۱۷ پاسخ دیگر
مامان فندوق مامان فندوق روزهای ابتدایی تولد
سلام مامانا
من امروز رفتم بیمارستان به خاطر درد های ضعیفی که داشتم
گفت یکونیم سانتی و بچه اومده تو لگن
بعد معاینه دردام بیشتر شد
به نظرتون فردا زایمان می کنم؟
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان میراث مامان میراث روزهای ابتدایی تولد
خانما کیا درد لگن و کمر درد ترشح زایمان زودرس داشتن؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان دوقلوها مامان دوقلوها روزهای ابتدایی تولد
خیلی خیلی خیلی حالم بده،هیچکی حال منو نمیدونه😭😭😭
امروز رفتم برا گچ پای بچه ام،دکتر گفت مادرزادی هست که کج شده😭😭😭😭من و شوهرم هیچکسی تو اقوام نداشتیم که اینطوری باشه.
قبلش بهم گفتن چون جاش تنگ بوده تو شکمم اینطوری شده،اما امروز دکتر گفت مادرزادیه😭😭😭
چ خاکی تو سرم بریزم،از الان تا آخر عمرم باید فکر این باشم که بچه بچم و نسلش دوباره اینطوری نشده و حادتر نباشه😭😭😭😭😭
خدایااااااااااااااا
گفتم دیگه راحت شدم از بارداری سختم،یه نفس راحت میکشم امااااا............تا آخر عمرم می‌سوزم از فکر😭😭
مشاهده ۲۲ پاسخ دیگر
مامان اولی🤰 مامان اولی🤰 ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت۳🍼🫂
خلاصه این بچه ما ساعت ۲نیم بعد از ظهر از ننش اومد بیرون خدایی اون حس سبکی که این میاد همه دردات میره خیلی خوببب بود مخصوصا وقتی جفت اومد بیرون نفس راحت کشیدم
اخرین دردم برای بخیه بود که تحمل اور بود بی حسی زدن برام
همه ماما ها دعا میکردن من بزام انقدر که اذیتشون کردم اونا خدایی خیلی صبوری کردناا بخدا من جای اونا بودم
هیچ وقت سراغ همچین مریضی نمیرفتم از بس بهشون لگد انداختم زدمشون بخدا شرمنده شدم🤦‍♀️😂🙂
با یکی از ماما ها دعوام شد سرم داد زد منم دادش زدم🥲😂 بنده خدا حق داشت من خیلی بد باهاشون تا کردم اونا انقدر مهربون بودن 💖

خلاصه با همه درد زجری که کشیدم ارزشو داشت
که الان پسر قشنگمو بغل بگیرم🥺🤍
مشاهده ۵ پاسخ دیگر