تجربه زایمان ۵
یه خوبی دیگه ای که دکترم داشت این بود که خیلی با حوصله و خونسرد بچه رو بیرون کشید و بخاطر اینکه آب دور جنین خورده بود نتونست گریه کنه خیلی خونسرد و با بسم الله درستش کرد

۳ پاسخ

بنظرم پارت یک و سه رو دوباره بنویس بذار اصل قضیه نیست اصلا

چرا آدامس نیس پارت ۱-۳

اسم دکتر پریسا قهقرایی تو اینستا می تونید پیداش کنید (ماپری)
لطفاً آگاهیتون رو بالا ببرید زایمان سخت هست ولی با آگاهی می تونید راحتتر پشت سر بزارید
اصلا هم استرس نداشته باشید خدا واقعا توانش رو میده و درد غیرقابل تحمل نیست

مقالات مرتبط

چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
انواع گریه نوزاد
معنی انواع گریه نوزاد و ترجمه هرکدام
گریه نوزاد در شب
گریه نوزاد در شب | علل و درمان گریه شبانه کودک
گریه شدید نوزاد
علت‌های گریه شدید نوزادان

سوال های مرتبط

مامان علیرضا و آلاء مامان علیرضا و آلاء ۱ ماهگی
سلام مامانا منم زایمان کردم با دارو و آمپول فشار خیلی سخت بود ۱۸ ساعت طول کشید و چهار پنج ساعت آخر خیلی طاقت فرسا بود ۳۸ و ۲ روزم بود که بستری شدم بخاطر اینکه مایع دور بچه زیاد بود
مشاهده ۴ پاسخ
مامان جانان مامان جانان ۱ ماهگی
مامانا کسی بوده بخاطر کم بودن مایع دور جنین زایمان کنه؟ دکترم میگه بیا القا ولی زایمان با القا رو دوست ندارم چون دهانه رحمم بستس میخوام برم سزارین. کسی تجربه ای داشته؟
مشاهده ۰ پاسخ
مامان پرنسس کوچولو💖 مامان پرنسس کوچولو💖 روزهای ابتدایی تولد
خانمایی که با امپول فشار زایمان کردن خیلی طول کشید دهانه رحمتون باز بشه تجربه تون با امپول فشار چطور بود
مشاهده ۱۷ پاسخ
مامان معین🥺 مامان معین🥺 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان
پارت یک ......
من یک هفته پیش بخاطر زیاد شدن آب دور جنین و کاهش حرکت بستری شدم
آب دور جنین بخاطر دیابت بارداری که داشتم زیاد شده بود
موقعه که بستری شدم ۳۷بودم‌
چهار روز تحت مراقبت بودم خداروشکر همه چی خوب بود
و اینکه من آنسلین میزدم دیدین قند خونم نرماله گفتن نیازی نیست دیگه آنسلین بزنی
منو مرخص کردن
اما گفتن هفته دیگه باید ختم بارداری بشی

چهار روز
مشاهده ۲ پاسخ
مامان کارن مامان کارن ۳ ماهگی
سلام خانومایی که زایمان کردین وزن بچه با وزنی که تو سونو زده بود یکی بود؟ یا خیلی اختلاف داشت؟
مشاهده ۸ پاسخ
مامان فندوق مامان فندوق ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
#پارت ۳#
دیگه دردای من شروع شد برای زایمان دکترم رفته بود مسافرت و یه دکتر دیگه اومد که زایمان منو انجام بده که اصلا دکتر خوبی نبود و اصلا برای زایمانم هیچ کاری نمیکرد و فقط به فکر فیلم گرفتن برای اینستاگرام بود بچه خیلی درشت بود توی کانال لگن گیر کرده بود و دکتر اصلا پاره نمیکرد التماس میکردم که پاره کن نمیتونم داد میزدم یه پرستار دیگه افتاده بود رو شکم من فشار میداد خیلی درد داشتم به خاطر فشاری که میدادن دکتر صبر نکرد که خودم زور بزنم عجله داشت که بره بعد کلی بدبختی من زایمان کردم یه پسر 3850کیلو خیلی تپلو بود وبازهم دکتر که عجله داشت و صبر نکرد که جفت خودش کامل بیاد بیرون
مشاهده ۳ پاسخ
مامان سلین مامان سلین ۵ ماهگی
وای زایمان طبیعی خیلی سخت بود ولی ی خوبی داشت این بود ک بعدش رو پا بودم
مشاهده ۹ پاسخ
مامان ..... مامان ..... ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی با اپیدورال
پارت دوم
دکتر اومد و گفت بالون بزارن که دهانه رحم رو باز کنه
ماما نتونست بالون رو جا بده چون دهانه رحم خیلی بالا بود دستش نمی‌رسید
دکتر خودش امتحان کرد باز دید نمیتونه خواست با اسپکویل بزاره که فکر کنم چهار تا اسپکویل استریل باز کرد آخرش هم نتونست بزاره
خیلی اذیت شدم اینجا خیلی درد داشت فکر کنم اینجا دهانه رحم زخم شد که بعد از اون هرچی معاینه میکردن من میکردم زنده میشدم و تا نیم ساعت دل درد میشدم
بعد دیگه دوباره با دست به زور جاش داد و وقتی با سرم پرش کردن که باد کنه داخل رحم ،کارشون که تموم شد رفتن
پنج دقیقه بعد صدای ترکیدن بالون رو شنیدم و کلی آب ازم اومد بیرون که همون سرم ها بودن
صداشون زدم که اینجوری شده و کلی تعجب کردن که چطور ممکنه بالون بترکه امکان نداره
دکتر کشیدش بیرون و دید واقعا ترکیده
و دیگه نزاشتن ،بهم سرم وصل کردن که آمپول فشار زدن داخلش
ساعت یک بود ،مرتب نوار قلب رو چک میکردن .
یک نیم شیفت عوض شد و باید معاینه میشدم
به خاطر اینکه سر بالون اذیت شدم با هر بار معاینه کلی درد می‌کشیدم
مشاهده ۱ پاسخ
مامان کنجد ✨ مامان کنجد ✨ ۵ ماهگی
مامانا از من به شما نصیحت خیلی خیلی مراقب آب کیسه آب و کاهش حرکات نی نیا باشین، من با اینکه دکتر سونو گفته بود آب دورش خوبه اما وقتی به دنیا اومد دیدیم تو خشکی بوده، فقط خدا بهش رحم کرد . یا وقتی سزارین شدم دکتر گفت بندناف چند دور دور دست و پا پیچیده بوده 🥺 خدا خیلی بهم رحم کرد که دکترم اتفاقی زود سزارینم کرد
مشاهده ۶ پاسخ
مامان آر‌وید🥹♥️ مامان آر‌وید🥹♥️ ۲ ماهگی
تجربه زایمان پارت آخر ♥️
دیگه تا کارا رو بکنن و اینا وقت ملاقات رسید این حین همسرم با زنداداشم هماهنگ کرد ک برن گل اینا بخرن و کادو رو بیاره تا وقت ملاقات رسید و خانواده خودم و همسرم و دو تا از دوستان اومدن
شب هم مامانم و شوهرم موندن پیشم
پمپ درد داشتم عالی بود
خدمات بیمارستان عالی بود
بخیه عالی بود
دکترم خیلی خونسرد بود اینقدر فرداش دیر اومد ک من ساعت ۶ غروب مرخص شدم و این منو اذیت کرد برای کشیدن بخیه هم نرفتم دیگ مطبش چون خیلی شلوغ و معطلی داره همین تو محل خودمون رفتم
بیمارستان رو بی نهایت پیشنهاد. میدم خدمات و رسیدگی شون بی نهایت خوب بود تا کارای شناسنامه بجه هم بیمارستان کرده بود واقعا خیلی خوب بود
هزینه بیمارستان هم با بادکنک آرایی و فیلمبرداری و ده تومن زیر میزی دکتر به هشتاد تومن نرسید که تقریبا نصفش رو بیمه تکمیلی میده(البته هنوز ک نداده)
اتاق ۱۸ تومن بود با همراه اضافه شد ۲۱ تومن
بادکنک ۲ تومن
فیلمبرداری ۴.۵
مشاهده ۱۰ پاسخ
مامان فرشته زمینی مامان فرشته زمینی ۲ ماهگی
پارت شش
دوباره دکتر اومد با ماما و ۲ تا پرستار با تمام قدرت زور زدم و دکتر از شکم فشار میداد تا با درد خیلی شدید و یک جیغ سر بچه اومد دکتر بچه رو کشید بیرون گذاشت روی شکمم باورم نمیشد که بچه به دنیا اومد بود و من که لحظات آخر آرزوی مرگ داشتم تا فقط دیگه این درد ها رو تحمل نکنم بچه به دنیا اومده بود چشمام بستم و فقط یک نفس کشیدم
ساعت ۳ شب بچه به دنیا اومد باوزن ۳۹۰۰
دکتر گفت از بس بچه تو کانال زایمان گیر کرده بود سرش ورم کرده و دکتر گفت بند ناف یک بار دور شانه و یکبار دور دست بچه پیچیده بود و بچه گیر کرده بود نمی اومد اندازه دور سر بچه هم بزرگ بود
خیلی بخیه خوردم تا مقعد ....
وحشتناک بود
مشاهده ۱۳ پاسخ
مامان دیانا مامان دیانا ۱ ماهگی
سلام دوستان
منم ۳۷ هفته و ۶ روز بخاطر نشتی کیسه آب زایمان کردم
دختر قشنگم ۴ ساعته که به دنیا اومده
طبیعی زایمان کردم و بخاطر اینکه القای زایمان بود و با قرص فشار دردام شروع شد خیلی اذیت شدم اما لحظه ای که دخترم بغل کردم همشو یادم رفت❤️
امیدوارم قسمت همتون بشه و بچه هاتون بسلامت و دل خوش بغل بگیرین
مشاهده ۱۱ پاسخ
مامان سورنا 🐧 مامان سورنا 🐧 ۶ ماهگی
پارت ۲
من رو تخت که دراز کشیدم یه صدای ترقی اومد از شکمم و یه درد خیلی شدید پیچید همسرم بیدار شد تا دسشویی همراهی کرد منم خودمو سفت کرده بودم که نریزه رفتم دسشویی دیدم آبه که ازم میریزه
مامانمم تو اتاق خوابیده زود زنگ زدم دکترم ( مامای خصوصی گرفته بودم که خیلی کمکم کرد) دکتر گفت اگه دردات زیاده و منظم برو بیمارستان بستری شو منم بیام منم دردام هر ۵ دقیقه ۳۰ ثانیه می‌گرفت
مامانمو بیدار کردم کاملا هم خونسرد بودم بیشتر انگار شوهرم قرار بود زایمان کنه انقد که استرس داشت😂
خلاصه آماده شدیم و ساعت ۲ و نیم رسیدیم بیمارستان همزمان دکتر هم رسید معاینه کرد گفت ۵ سانتی
تا بستری بشم ساعت شد ۳ و نیم و رفتیم اتاق زایمان بهم دستگاه وصل کردن که صدای قلب بچه رو بشنون
دردا هم ۲ دقیقه یبتر ۳۰ ثانیه می‌گرفت که با تنفس عمیق و شکمی کنترل میکردم
منم نشسته بودم رو توپ و دکتر کمرم ماساژ میداد
ساعت ۶ بود که گفت برو رو تخت که داری زایمان میکنی
ساعت ۶ و ۵۰ دقیقه پسرم به دنیا اومد خیلی درد داشت ولی واقعا می‌ارزید
بچه رو همینجوری لخت گذاشتن رو سینم که اینم سعی می‌کرد سینمو بگیره😂
ولی بچه ها نی نی که میاد بیرون دردا کلا میره همینجور که بچه رو سینم بود گفت یه زور بزن جفت بیاد بیرون که منم همون کارو کردم
۱۵ دقیقه هم طول کشید که بخیه بزنه که اصلا درد نداشت چون بی حسی میزنن
اینم از تجربه زایمان من
پسرم ۵ اردیبهشت ۴۰ هفته و ۰ روز به دنیا اومد
مشاهده ۴ پاسخ
مامان نفس🐣🩷 مامان نفس🐣🩷 ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی (پارت۳)
❌❌❌❌❌❌
دردم از بین رفته بود تقریبا که برام توپ اوردن که بشینم روش و حرکات اسکات و نرمش انجام بدم برای کامل باز شدن دهانه رحمم ،ساعت نزدیک ۶بعدظهر شد که دردم دوباره شروع شد ولی اینسری بخاطر این بود که بچه داشت میومد تو لگن برای زایمان
خیلی خیلی درد داشتم و دوباره حرکات سجده ای ماما گفت بزنم که خیلی درد داشت ،دردام اینقدر زیاد بود که دوباره اپیدورال یه دوز تزریق کردن ولی اونقدر تاثیری نداشت ،ماما خودش گفت اپیدورال بزنیم درد باز شدن دهانه رحم رو متوجه نمیشی ولی درد اینکه بچه میاد تو لگن رو متوجه میشی
هر وقت ماما معاینه میکرد اصلا درد رو بخاطر اپیدورال متوجه نمیشدم
میزدم ولی تاثیری نداشت که ماما گفت جوری باید زور بزنم که مدفوع بیاد،منم همون حین واقعا احساس مدفوع داشتم ،که اینقدر زور زدم و واقعا گلاب به روتون مدفوع اومد که سریع بلند شدم رفتم سرویس و وفتی اومدم بیرون دکترم رسید اومد وضعیتمو دید و گفت امادس بریم برای زایمان
مشاهده ۲ پاسخ
مامان آنا مامان آنا روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی، قسمت سوم
من بیمارستان صارم تهران زایمان کردم. کل زایمانم ۴ ساعت نشد و خیلی خوش‌زا محسوب می‌شدم. دکتر دکتر کرم‌نیا بود و از لحظه‌ای که اومد تا بعد تولد بچه کنارم بود و کلی بهم دلگرمی داد. بخیه‌هامم خودش زد و کارش حرف نداره. از اول بارداری هم من رو تشویق و حمایت کرد و واقعاً براش مهمه که کسی که می‌خواد طبیعی زایمان کنه. ماماها و محیط زایشگاه خیلی آروم بود و همه چیز داشت. همسرم از اول کنارم بود و حضورش خیلی تأثیر داشت. من همش نگران بودم که بعد اون همه درد کشیدن نتونم و سزارین بشم که خدا رو شکر اتفاق نیفتاد.
من باز هم برگردم عقب انتخابم زایمان طبیعیه. حالم از کسانی که سزارین شدند خیلی بهتره و احساس می‌کنم خیلی سلامت‌ترم.
برای تحمل اون درد خیلی آمادگی روحی و ذهنی لازمه و من خوشحالم که از پسش براومدم. موقع زایمان به خودم می‌گفتم این همه زن در طول تاریخ تونستن و تو هم می‌تونی و سعی کردم به بدنم اعتماد کنم. امیدوارم همه زایمان راحت و خوبی رو تجربه کنند.
مشاهده ۴ پاسخ