خانما تو این ایام چجوری مراسم میرین من امروز تا موکب رفتم دخترم کلی لج و بهونه که ولم کن منم مجبور شدم برگردم الان موندم تاسوعا و عاشورا چه کنم

من که توی خونه موندم هم گرمه خیلیم شلوغه بچم اذیت میشه بمونم خونه بهتره

پسر من اصلا نمیاد جای شلوغ امشبم تا حیاط مسجد رفتیم داخل نیومد گریه شد میگف بریم خونه حتی بستنی هم براش خریدیم ک بشینه بخوره گف نه بریم خونه بخورم ...ما هم برگشتیم
کلا هیچ جا نمیره نه خونه کسی نه مسجد نمیدونم چرا
البته ما شهر غریبیم از اول نوزادیش کم رفتیم جایی شاید دو سه ماهی یکبار خونواده هامونو دیدیم

من نمیرم چون اینقدر اذیت میکنه فقط میگه بغل کن بریم

نمیریم

من اصلا بچه مو تا حالا این جاها نبردم ممکنه بترسه هنوز خیلی کوچیکه

من آرزومه برم ولی دیرپز یه روضه رفتم از پشت پام آورد از بس عذابم داد

من دخترم شب ک میشه هی نق میزنه بریم حرم حسین حسین
خداروشکر اونجا اذیت نمیکنه

انقدرمیزنم توسرم ک نگومن نمیرم چون بچه هام ادم نیستن

من نمی‌رم اروین با مامانم می‌ره میاد

من شوهرم نیس میترسم تنهابرم
دخترمم کلی اصرار بریم بیرون