پارت سوم😍😍😍




بارداری



سونوگرافی



تشکیل قلب



انتی

آنومالی

تصویر
۶ پاسخ

ادامش




کنجکاو به او دوخته شد. هیچ کس او را نمیشناخت اما همه حس میکردند که چیزی خاص در وجودش نهفته است

است.

نواریس نگاهش را به سمت تازه وارد برگرداند لحظه ای که زمان متوقف شد چشمان آن دو برای نخستین بار در میان جمعیت به یکدیگر گره خوردند نگاهی که انگار پرده ای از راز و خطر در میانش جریان داشت.


او به آرامی جلو آمد لبخندی نامحسوس روی لبهایش

مغرور و سرد درست مانند یک خون آشام اصیل

نواریس با کنجکاوی و جسارت ابرویی بالا برد و گفت

تو کی هستی؟چرا تاحالا توی این قلمرو ندیدمت

زیفریس سیزبدون لحظه ای تردید با صدایی آرام اما نافذ جواب داد

مهمان،برای تولد پرنسسمون اومدم

و بعد یک دستش را روی سینه اش گذاشت و به حالت تعظیم کمی سرش را خم کرد و گفت

تولدتون رو تبریک میگم پرنسس نواریس

#پارت3. قلب تاریک



اما نمی دانستند چه رازی در پس آن چشمان یخ زده نهفته است.

قدم هایش را آهسته اما با اقتدار برداشت. هیچ نشانی از تردید نداشت در نگاه اول ظاهرش بی نقص بود پوستی رنگ پریده چشمانی سرد اما نافذ حرکتی آرام و مرموز درست مانند یک خون آشام اصیل اما در عمق وجودش نیرویی که سالها در او جریان داشت چیزی که پدرش به او سپرده بود هنوز میجوشید منتظر لحظه ای که بتواند بر سرنوشت خود تصمیم بگیرد.

سپس لحظه ای که انتظارش را میکشید فرا رسید از میان سایه های بلند یک قصر مخوف را دید.

ورود به این دنیا آسان بود. اما خروج از آن؟ شاید هیچ وقت ممکن نباشد.

شب باشکوه و تاریک غرق در نورهای قرمز و طلایی تالار عظیم قصر خون آشام ها از شعله های شمع های سیاه و نور مهتابی که از پنجره های بلند به داخل می تابید روشن شده بود. صدای موسیقی آرام و وهم آلود در فضا پیچیده بود و مهمانان - اشراف زادگان خون آشامی با لباسهای فاخر در میان سایه ها به آرامی حرکت میکردند.

در مرکز این جشن باشکوه پرنسس نِواریس ایستاده بود با لباسی مشکی و موهایی سفید که به زیبایی بالای سرش جمع شده بود و بایک تاج مشکی که با یاقوت های قرمز تزئین شده بود و چشمانی که آتش جسارت درونشان می درخشید. این شب متعلق به او بود اما او در میان تحسین ها و زمزمه های احترام هنوز احساسی مبهم درون قلبش داشت.

در همین لحظات او وارد شد زیفریس در لباسی تیره بلند و با ابهتی که سایه ای مرموز دورش کشیده بود. آرام اما با اقتدار قدم به داخل تالار گذاشت نگاه های

درخواست بده..

پرنسس خوشگلمون😍😍😍

تصویر

تو رمانستان جغد می‌نویسم

منم نویسند رمان

مقالات مرتبط

سوال های مرتبط

مامان پسری🤍 مامان پسری🤍 هفته دهم بارداری