پارت دومش😍😍




بارداری



سونوگرافی



ان تی


تشکیل قلب

تصویر
۱ پاسخ

#پارت2. قلب تاریک

زیفریس در حالی که دستهایش را در هم گره کرده بود لحظه ای مردد شد اما غرورش اجازه نمیداد ضعف نشان دهد.

و اگر شکست بخورم؟

ورنیس به آرامی از جای خود برخاست نگاهش همچون سایه ای از تهدید سنگین شد.

تو شکست نمیخوری چون اگر شکست بخوری ... دیگر جایی برای برگشت نداری.

زیفریس با چشمانی بی احساس به پدرش نگاه کرد سپس آرام شنلش را مرتب کرد.

: پس بهتره که پیروز شم

و با این جمله او از تالار خارج شد بی آنکه بداند این مأموريت قرار است همه چیز را تغییر دهد، حتی خودش را.



ــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــ ـــــــــــ ــــــــــــــــــــ

شب فرارسیده بود مه غلیظ همچون پرده ای از راز خیابانهای سنگ فرش را در بر گرفته بود. آسمان تیره و بی ستاره تنها با هاله ای ضعیف از ماه رنگی و هم آلود به خود گرفته بود. سایه ها در کوچه های پیچ در پی حرکت می کردند صدای زمزمه هایی نامفهوم در میان باد گم می شد - دنیای خون آشام ها جایی که فقط شجاع ترین ها یا نادان ترین ها قدم در آن میگذاشتند.

زیفریس با شنل سیاه و بلندش به آرامی از مرز ممنوعه عبور کرد قلبش آرام اما محکم می تپید غرور در چهره ی سردش موج میزد. مأموریتش روشن بود جلب اعتماد دختر پادشاه ورود به قلب دشمن و تسلط بر سرنوشت این جنگ

درون شهر خون آشامها ساختمانهای عظیم با معماری گوتیک پنجره هایی بلند و قوسی شکل داشتند که نورهای قرمز کم سو از پشت شان سوسو میزد بوی خاک و شبنم آمیخته با چیزی نامحسوس اما خطرناک فضا را پر کرده بود نگاههای تیز و مشکوک از سایه ها بر او خیره شده بودند. آنها حس میکردند تازه واردی در میانشان است

سوال های مرتبط

مامان donya مامان donya هفته هشتم بارداری
مامان دختر من مامان دختر من هفته نوزدهم بارداری
مامان کوچول❤️ مامان کوچول❤️ هفته بیستم بارداری