۱۱ پاسخ

منم مادرشوهرم اینجوریه
همش میگ گشنشونه اهمیت نمیدم
حالا جدیدا دعواشون میکنم مثلا میگم عههه بخواب میگ نه نگو اونجوووری بچس نمیفهمه😐😐 منم اینسری علاوه بر عه بخواب ی دونم زدم درکونش خوابید😂😂😂😂

ای بابا چقدر اذیت میکنه

حالا واقعا ۱۵۰تا زیاده ها

150تا چه خبره .بعد 60تا دیگه هم بهش دادی ببخشید مگه معده بچه چقده شما خودت قضاوت کن .

اییی چطور میتونی تحملش کنی بابا ی چک بزن در گوشش تا عقلش بیاد سرجاش والا بخدا

وای😂😂😂😂

عزیزم وقتش نیست که نزاریا دخالت نکنه؟داری بجه رو با هیچی نگفتنات اذیت میکنی من اگه خواهرمم بود میگفتم به تو مربوط نیست تو بچه های خودتو داری منم بجه خودمو میشناسم خوشم نمیاد دخالت کنی

چن سالشونه خواهرت

ازاینا زیاد دارم تو چشماشون زل میزنم محل نمیدم
چندبار گفتم تاساکت بشن گوش دادم دیدم بچم معدش بهم ریخته بالا میارت گریه میکنه همش فهمیدم دلدرم میشه خلاصه بیخیال شدم بهشون اهمیت ندادم حتی با دعوا بم گفتن توکه انگار زن باباشی حتی جوابشونم ندادم

خدا بهت صبر بده..چرا نمیره خونشون

😂😂😂😂😂

سوال های مرتبط

مامان مهدی مامان مهدی ۷ ماهگی
من چقد نق مق میشنوم از اینکه چرا شبر خودتو بهش نمیدی
خب میگم شیر ندارم بدم نه حتما بهش ندادی بهش سینتو ندادی تا بمکه گفتم شیر نیست اخه گریه میکنه گشنشه چرا بچمو اذیت کنم
میگه مادرای امروزی همینن داری بچمو گول میزنی گناه داره داری گناه میکنی حیف بچه نیست ؟تو راحتی خودت میخوای
میخواستم جوابش بدم هیچی نگفتم بعد پدر شوهرم گفت چرا حرف سرت نمیشه تو ،چیکارش داری هر شیری میخوره بخوره باز گفت نهههه بچم‌گناه داره خودش که نمیدونه مادرش داره گولش میزنه داشتم حرص میخوردم که شوهرم گفت مامان اصلا شیر نداره بچمم گشنش میشه گفت من میدونم که بهش سینشو نداده فکر راحتی خودشه فکر بچه نیست ک اینبار تا دهن باز کردم بگم به خودم مربوطه برادر شوهرم گفت بتوچه میخواد شیر خودش بده میخواد شیر خشک بده بچه خودشه بچه تو هم نیست هی میگی بچم‌بچم خودش میدونه چیکار کنه باز میخواسن بگه پدر شوهرم گفت بسه دیگه به منم گفت پاسو پاشو برو خونه مامانت بهتره شوهرم گفت اره پاشو منم دیکع وسایلم جمع کردم رفتم
خداروشکر حداقل اینا جوابش دادن و الی الان من از حرص خوردن سکته کرده بودم