تجربه زایمان طبیعی
پارت 2
خلاصه با امپول فشار دردام کم کم شروع شد ولی قابل تحمل بوداز دکترم نگم ک عالی بود خدا خیرش بده اصلا از بالا سرم تکون نخورد گفت معاینت خوب نیس پاشو بریم با توپ و اب یکم ورزش کنیم رفتیم اومدیم معاینه کرد گف رحمت خیای قشنگ جواب داد معاینت خیلی عالی شده من ک هی التماس میکردم زود تموم شه واقعا خدایی تموم قدرتشو گذاش ک خلاصم کنه وقتی دردم میومد معاینه میکرد هیچ دردی نمیفهمیدم میگف زور بده خلاصه ما از پنج ساعتو کردیم نه ساعت درس نه بود ک گف تموم زورتو بزن ک داره میاد تموم قدرتمو گذاشتم زور زدمم و بدون بخیه و بدون فشار دادن شکمم اومد بیرون وای ی نفس عمیق کشیدمو گفتم خدایاشکرتتت اینم از تجربه من دوستان

چ زایمان خوبی داشتی دختررر انشالا قسمت همه باشه چنین زایمانی راستی میتونم بپرسم کدوم شهری و دکترت کی بود ؟؟

آخی عزیزم قدمش بخیر

مبارک باشه بسلامتی عزیزم

چه کارایی انجام دادی که بخیه نخوردی عزیزم ؟
هم قبلش هم حین زایمامت

مبارکه عزیزم خوش قدم باشه

بسلامتی عزیزم انشالله ۱۰۰۰۰۰۰۰ ساله شه میسه بگی زایمان چندمت بود ونی نی چند کیلو بود