فکر کنم افسردگی بعد زایمان گرفتمدمخصوصا مادرشوهرو شوهرم خیلی رو مخمن بچمو برمیدارن میرن باهاش میگن صحبت میکنن منم چون درونگراو خجالتیم از پشت فقط نگا میکنم دیگ انقد بچمو ازم دور کردن بعضی وقتا حس خوبی ب بچم ندارم انگار غریبه ایم

سلام عزیزم مبارک قدم کوچولوت حساس نباش اتفاقا تو هم برو پیششون با خنده و شادی از وجود بچت لذت ببر (بگو چشاش شبیه کیه دماغ و دهنش) دور هم خوش باشین بگین و بخندین دیگع یه زن نیستی ک میگی خجالتیم یه همسر و یک مادری مادری ک مراقب بچشه و ازش دفاع میکنه اگ خجالتی باشی نتونی با بقیه ارتباط برقرار کنی هرکسی تو تربیت بچت دخالت میکنه درکل کنار هم بودن لذت ببر نزار افکار منفی روی ذهنت تاثیر بزاره دختر منم فقط موقع شیر خوردن بغلمه 😅عوضش وقتی با اوناست من کارامو انجام میدم ب خودم میرسم غذای مورد علاقه مو درست میکنم مطمین باش هیچ بچه ایی از مادرش جدا نمیشه تو الان اول راهی کلی شب و روز کلی چالش داری با نی نی کوچولو صبور باش و دور هم خوش باشین اینطوری از وجود بچت هم بیشتر لذت میبری

درکت میکنم من افسردگی نگرفتم ولی ی کاری کردن باهام از صدتا افسردگی بدتر

خیلی به این چیزا توجه نکن اولش خب یکم زوق دارن بعدش دیگه زیاد توجه نمیکنن.هرجه بیشتر بهش توجه کنی سختت میشه.بچت تورو با هیجی عوض نمیکنه .شاید لحضه ای براشون بخنده یا هرچیزی ولی تورو با هیجی عوض
نمیکنه.توهم همراهشو برو پیششون باش

هففف لعنت ب افسردگی پس از زایمان
منم همینجورم مدام خاب میبینم دارم بچمو میکشم اصلا حالم خوب نیس همسرم همش اسرار میکنه ببرمت خونه خواهرت ببرمت خونه مادرم
ولی حوصله ندارم فقط میخام تنها باشم گاهی همش میگم خدایا کمک کن مادر صبوری باشم

وا چرا باید بچه رو ببرن صحبت کنند . صحبت کنند بازی کنن اما کنار خودت. و تو حس تو کم نکن به بچه گناه داره، بچه مامان میخواد

بزن تو دهن شوهرت و تمام

میفهمم عزیزم بچه رو بگیر ازشون باهاش وقت بگذرون با پوشک خالی بدون لباس بغلش کن خودتم لباس ندلشته باشی بوی تنتو بشناسه عادت کنه بهت