طبق تایپیک های قبلم خواهرشوهرم کلا دیشب رفت خونش تو تهران دوچرخه دخترشم برد دیگه اینجا بازی نکنه 🤣🤣🤣مادرشوهرمم اصلا خونه نیست که مبادا من برم پیشش معلوم نیست کجاس شایدم پیش دختراشه منم آماده شدم رفتم با دخترم یه دور زدم اومدم کارامو بکنم شام بزارم ولی از دیشب حالم بد بود انقد استرس داشتم چون با کوچیکترین بحث واسه من قیافه میگیرن خیلی اذیت میکنن إلهی خدا جوابشونو بده فقط میدونن من تنهام اینجا اینجوری میکنن باهام😶😵‍💫😔😔

خاک تو سرشون که عروس شده خار چششون همشون سر و ته ی کرباسن

تو از پیشاپیش قبل ازاینکه اونا برات قیافه بگیرنن وخودت قیافه بگیر رو نده

بچه برادر شوهرمن همینطوره اسباب بازی ها دخترمو میبره میاد بازی میکنه ولی خودش. نمیده منم بهش میگم اومدی خونع. نمیزارم مائده اسباب بازی بهت بده ولی جاریم ناراحت نمیشه من میگم چون خودش میبینه

گلم برو روزی هزار بار بابت شوهرت خداروشکر کن توله ی خواهر شوهرم پنج سال از دخترم بزرگتره از روزی که دخترم به دنیا اومد نتونستم حرف حالیشون کنم آنقدر اشغال و بد ذاتتن آنقدر جنجال درست کردن که دخترم هنوز دو سال نبود که جدا شدم و با دخترم از اون احمق جدا زندگی می کنیم چون مرد نبود و وجود نداشت فقط ادعا داشت و زیر دست و پای اونا له بود الان دخترم بالای چهار سال و همچنان زیر دست و پاشون له
نفهمید زندگیم رو نابود کردن بچم رو ازم جدا کردن پس اینا خانواده نیستن دشمنن که زن و بچم و زندگیم رو از من گرفتن
هنوز هم دل به دل اونا مثل یک کودن و اشغال کار می‌کنه و هر کاری برای زجر دادن مون انجام میدن

بهترررر بزار برن بدرک

خودتم جوابشون بده عزیزم