امشب هئیت بودیم.دخترم مستقل راه رفتن رو یادگرفته.داشت خودش راه میرفت،یه پسره ۵.۶ ساله چاق هم داشت میومد،مادرشوم پشتش بود،امد همینجور زد به دخترم.فقط بچمو گرفتم اوردمش بیرون ساکتش کنم.بچم ۲۰ دقیقه گریه کرد یه بند.مادرش نیومد یه معذرت خواهی نکرد.
امشب قبل اینکه بچم بیوفته چندین نفر گفتن بچت نظر گیر داره،براش اسپند دود کن،صدقه بزار،همین که افتاد،گفتن ببین همین امشب بچت رو نظرش کردن،بچه ساکت داشت راهش رو‌ میرفت🥲

میدونی بایدبالاسرش راه بری.من دخترم دوماهه راه میره.بدوبدومیکنه.بالاسرش قدم برمیدارم راه میرم.میدونی جایی ک رفت وامدهس همینجورمیخورن ب بچه ها.من ک شده بزرگتراهم میخورن ب بچه.

اون مامانش نباس بزاره بچش کسی بزنه من پسرم 5سالشه دست روکسی بلند نمیکنه چون یادش دادم نباید کسی رگ بزنه فقط گفتم اگه کسی زدت توام بزنش

آخی عزیزم ❤️
منم دو روز آخر پسرم و لباس سقا تنش کردم و روز عاشورا گل امام حسین گرفتم هم سرش هم صورتش و هم لباسش هرکی می‌رسید بهمون به پسرم ذوق میکرد
من کلا روزی دوسه بار اسپند براش میریزم شماهم یا صدقه بنداز که از چشم بد دور باشه انشالله یاهم اسپند دود کن براش

منم شبها میبرم مسجد یکسره پشت سرش هستم،،تواینجا توقع نداشته باش کسی بیاد بگه معذرت میخوام

من جاهای شلوغ نمیذاره بچم راه بره آخه هنوز تعادل ندارن، بقیه هم ک اصلا مراقب نیستن نخورن ب بچه

نرو عزیزم بابچه
من ی روزم نرفتم چقدرم اصرار کردن