کسی بیداره راهنمایی کنه منو شاید مشکل از منه بچها من با یکی از دوستای شوهرم ارتباط خانوادگی داریم اونم زنو بچه داره خلاصلا این خانوم دوست شوهرم میشنه باشوهرمن قلیون میکشه درحالی که شوهرش نمیکشه میگه میخنده هر هر کر کر من چند باری تو دل خودم گفتم سخت نگیر امل بازی در نیار اما دیدم از حد گذشته شوهرمم میگه میخنده بهم بر خورد سری دوم که بهم گف بریم خونشون گفدم اوکی بریم اما حق نداری بشینی با زنش قلیون بکشی یدفعه جا خورد گف ینی چی بچه سدی فلان قاطی کردم گفتم من با رفیقت بشینم قلیون بکشم شما کنار باشین چه حسی داری جا خورد هبچی نگف بعد گف بچه ای عقلت نمیرسه چرتچ پرت میگی گفدم اوکی هشدار بهت دادم سری بعد تو خونه طرف قلیون بکسی یه جوری میرینم بهت روت نشه سرتو جلو دوستت بلند گکنی چه برسه رفت امد کنی انم ترسید خیلی وقتهه نرفتیم دوس دارم بگم بریم از اونطرفم میگم یدفعه میگه تو گفدی بریم میشینه با زنه قلیون کسیدن یه راهی میدین من اشتباه کردم؟

۲۶ پاسخ

نه کار خوبی کردید و بنطرم دیگه رفت و امد رو کلا قطع کنید

خب حالا ک ب حرفت گوش کرده اگه بگی بریم میرینی تو همه چی
فردا دیگه ب هیچ کدوم از حرفات اهمیت نمیده میگه ی چی میگه بعدشم یادش میره بذار هر کار دلم میخواد بکنم
ب نظرم همینطور محکم رو حرفت وایسا ک براش درس عبرت شه

رفت و امد رفیق کلا اشتباهه.هیچ نگو تو.

نه تا الان اشتباه نکردی، ولی اگه الان خودت پیشنهاد بدی برین خونشون اشتباهه

نه والا اشتباهو الان میکنی که میگی می‌خوام بازم برم

حال شوهرتون خوب جا آوردی
دیونه نشیا بگی بریم
کلا قطه رابطه کنین اگ زنگ زد هم خودت جواب بده بگو دور باشیم بهتره
شوهرتو هم یکم بگیر تو دستت
نمیگم شبو روز بشین ببین چیکار میکنه
فقط مواطبش باش

خوب کردی ولی به هیچ عنوان رفت و آمد را از سر نکیر

خوب کردی تذکر دادی سعی کن نری رندگیتو بچسب

چ ربطی ب امل بازی داری، هر چیزی چهار چوب داره،اون چهار چوب رعایت نشه میشه بی بندو باری. جاهایی ک حس میکنی زندگیت در خطره امل باشی خیلی بهتره.
شمام خیلی رفتارت درست بود، جلوی یه فاجعه رو گرفتی ،الانم بشینید خونتون و با دستای خودتون زندگی ک ساختید و تقدیم یکی دیگه نکنید

چجوری اجازه دادی اصلا شوهرت با زن غریبه قلیون بکشه بخنده من حتی نمیزارم شوهرم با جاریم احوال پرسی گرم بکنه اصلا اشتباه کردی رفت آمد کردی تو این دور زمونه آدم با خاهر خودشم رفت آمد نمیکنه

رو حرفت وایسا.

افرین خیییلی کارخوبی کردی...دیگه هم اصلانریدطرفشون

قطع ارتباط فوووووری❌❌❌
من کلا خط قرمزم رفیق بازیه

شوهر من یه اخلاقی داره اینه وقتی نامزد کردیم کلا رفیقاشو گذاشت کنار، میگه دوست خیانت کار میشه، این اخلاشو دوست دارم

قطع رابطه کن بهتره

دیگه ارتباط نگیر. بنظرم با اینجور کسایی عزیزم. فقط ب زندگیت آسیب میخوره.
گاهی همین دوستا زندگی رو بهم میزنن

این قضیه برای من پیش اومد شوهرم دوستی داشت زنش همسن شوهرم بود همش می‌گفت ساعت کاریتون چیه تایم استراحتت چیه بعدم همش می‌گفت تو کوچیکتری تو چیزی نمیدونی از قدیم و....
همش سوال پیج میکرد شوهرمو چیزایی می‌پرسید که بهش مربوط نبود و...
منم دفعه آخر رفتیم بیرون کم محلی کردم و دیگ رفت و آمد نکردم.
چون همش می‌گفت من بزرگترم و... و همش با شوهرم حرف میزد تا من

عزیزم هیچوقت با هیچ دوستی رفت و امد نکنید، همین قضیه برای خواهر منم چندسال پیش اتفاق افتاد. با همسایه رو ب روییشون رفت و امد میکردن ک اخر مچ شوهرش و اون خانومه رو گرفت، کارت درست بود عزیزم کلا رفت و امد با غریبه رو قطع کن ادما خیلی کثیف شدن ب هییییچکی اعتماد نکن

والا اشنای نزدیک من ک نمیخام بگم کی با همین رفتوامدا زنشو با دوتا بچه طلاق داد زن دوستشم طلاق گرفت باهم ازدواج کردن
الانم دوتا بچه از هم دارن

من خودم که شوهرم دوست نداره ولی دوست خودم اولین بار اومد خونمون دور هم نشستیم قلیون گذاشتیم کشیدیم همگی شوهرامون مشروب خوردن اصلا هم مثلا زیاد هیچکدوم از خودمون در نیومدیم دو طرف هم از هم راضی بودن حالا ولی پشت تلفن من با دوستم حرف زدنی شوهرش ازونور به من تیکه میندازه حرف میگه من ازینور باهم کل کل میکنیم و خوب دوستم میدونه هیچ قصد و قرضی بین ما نیست و واقعا مثل داداشم میدونمش مثلا ما زیاد تصویری حرف میزنم میاد خونه باز این مائده زنگ زد تو خونه بیشتر از زن و بچه‌م مائده رو میبینم منم میگم خوب ارامش خونتونم من نباش خونتون ارامش نداره کلی حرف میزنیم ولی خوب شوهرم میدونم زیاد خوشش نمیاد ازین ماجرا اون میاد مراعات میکنم ولی خدا خودش شاهده بدون قصد و قرض حتی ی سری کارا برام انجام داده قسم میخوره میگه خواهر و مادر خودم بود انجام نمیدادم تو از خواهر مادر خودم برام عزیز تری اومدن تهرانم دوروز خونه من موندن اصلا نمیخواستن خونه خواهرش برن که دیگه مادرشوهرم خبر رسونده بود تهران اومدن خواهرش زنگ زد گفت بیاید رفتن وگرنه نمیرفتن
گفتم که خودت ببینی اگه مثل واس ماعه رابطه‌شون حساس نشو ولی نه اگه قضیه بو داره پیگیر باش
حتی بابام ی دوست داره میرفتیم خونشون بابای منو زن اون مدام باهم کل کل میکردن مامانم دوست بابام اروم ولی خوب همه چی بی منظور بود اون وسط
حتی من با پسر خاله مامانمم شوخی و کل کل دارم تو جمع خانوادگی هی تیکه میندازم بهش ولی رفتارم و شوهرم دیده چجوری بودم یبارم بهم گیر نداده یا نگفته چرا اینجوری برخورد کردی حتی ماشینمون و داشت درست میکرد بخاطر مشکلش رفتیم با ماشین بیرون شوهرم ناراحتم نشد چون منو میشناسه ولی اگه برعکس میشد همون پسرخاله های مامانم ناراحت میشدن خودشون خیلی بد دلن

حالا که زود کارو جمع کردی باز خل نشی بگی بریم دختر

وا خوب درست شده نمیری دنبال دردسری دوباره پاشونا بازکنی خوشت میاد

نه نرید بنظرم

کار خوبی کردی نباید اینقدر زیاد احساس راحتی کنه زنش

شوهر من بودم عربده میکشید

من بودم قطع رابطه میکردم

سوال های مرتبط

مامان گل پسری مامان گل پسری ۱۵ ماهگی
مامان نازگل مامان نازگل ۱۴ ماهگی
خیلی باخودم کلنجار رفتم که دردودل کنم یا نه. خواهشا اگه میخای نصیحت کنی یا سرزنش جواب نده
پریشب خونه مامانم بودیم که با مامانم اینا و آجیم و زنداداشم بریم روضه بعد دخترم بغل بابام بیرون بود اومدن تو دیدم خوابش برده. به بچه خواهرم و داداشم گفتم آروم باشن که نازگل یکم بخابه اذیتم نکنه اونجا(بچه خواهرمامسال میره مهد بچه داداشم ۳سالشه) بعد این بچه خواهرم خیلی لجبازی میکنه تا من اینو گفتم به بچه داداشم گفت بلند حرف بزن من و بقیه یکی دوبار تذکر دادیم رفت تفنگ از این صدادارا آورد شروع کرد به تفنگ بازی من اسمشو بلند صدا کردم بهارررر اجیم داشت ظرف میشست صداش زد یکمم برا من غرغر کرد که چیرا اینطوری میکنی دعوات کنن. اینم ول نمیکرد با تفنگ هی صدا میداد منم بلند گفتم بچم بیدار شد میرم خونه زن داداشم خدایی بچشو با غذا دادان بهش سرشو گرم کرد اما بچه خواهرم ول نمیکرد از اونطرفم شوهرم باهام دعوا کرد که مثلا میونه ام با آجیم بهم. نخوره
خلاصه بابام بچه خواهرمو برد بیرون من افتادم رو لج که نمیرم دیگه بخاطر زن داداشم رفتم اما با همشون به جز زن داداشم قهر کردم اونجا هم بچم آب میخواست اون یکی بچه خواهرم(کلاس چهارمه) طبق شبای دیگه میخواست بره براش آب بیاره اجیم بهش گفت نرو یا مثلا بچم که میرفت سراغ بچش بچشو میاورد پیش خودش