۱۲ پاسخ

آره عزیزم دقیقا نشونه زایمانه

بله ترشح موکوسی داشتی طبیعیه ،ورزش ودوش اب گرم اینام داشته باش مرتب

منم سردختراولیم همینحور شدم که دردام شروع شد
پیش درداینا
الان باز درددارین یا نه؟

ترشحت شاید بخاطر رابطه بدون جلو گیری باشه من اون موقعه ک اقدام بودم همچنین ترشحایی داشتم

اره اینایی ک گفتی فکر میکنم علائم زایمان

بله عزیزم نشونه زایمانه

امروز هر نیم ساعت میگیره

امشب احتمالا فاصله دردات کمتر میشه

برا منم اینطور بود یه روز با فاصله نیم ساعت یکساعت

روز بعد با فاصله ۱۰ دقیقع

آره اسکوات بزن و اردکی برو و پله نوردی و پیاده روی
ولی دو شیاف دیگه با هم نذاریا
زیادیش بده باعث می‌شه بچه پی پی کنه

من دیروز از بیمارستان بخاطر ابریزش عفونت بستری بودم ده روز امپول ریه زدن حالا قراره ۳۶هفته برم زایمان

بله نشانه زایمانه . دوش بگیر کم کم اماده شو

والا من ک نیت داشتم ۳۷هفتم ک پر شد بزام یعنی ورزش کنم و...
ولی ی خانمی دیدم امروز تو‌گهواره ۳۷هفته و ۳روز زایمان کرده بود گفته بودن ریه بچه‌نارسه و‌تو دستگاهه پشیمون شدم‌کلا گفتم‌بمونه

اها 😅

اره عزیزم میتونه...
شیاف چرا گذاشتی؟
دیگ هفته های اخر فکر نمیکنم شیاف لازم باشه

سوال های مرتبط

مامان نیلـــ🌙ــماه🐣 مامان نیلـــ🌙ــماه🐣 ۳ ماهگی
پارت ۶ سزارین تو بیمارستان آرمان :
ساعت ۳تا ۵تایم ملاقات بود همسرم اومد
اتاقی ک ما انتخاب کرده بودیم اتاق معمولی بیمارستان بود ک دو تخته بود و ی دستشویی فرنگی مشترک داشت
اما مریض تخت بغلی بخاطر حرکات جنین ۲شب بستری بود و شانسا من ک رفتم داخل بخش مرخص شد رفت اتاق موند برا منو دخترم و مامانم ک تقریبا اتاق خصوصی شد ۲ساعتی همسرم اونجا بود و بعد رفت ساعت ۵سوند منو جدا کردن زیاد سخت نبود فقط لحظه درومدنش انگار سینمو از دهن بچه بزور کشیدم بیرون بعدش پرستار اومد برام شورتکس پوشید و پوشاک گذاشت و کمک کرد کم کم راه برم دروغ نگم اولش ک اومدم پایین از تخت خیلی درد داشتم اصلا جای بخیه اینا رو ک حس نمیکنم هنوزم درد ماساژ رحم یا همون جای بچه درد میکرد یکم راه رفتم بهتر شدم و رفتم دسشویی بعدش دیگ هی اومدن حالمو پرسیدن پرستارا و مدام میومدم مسکن و شیاف میزدن خودمم تا صب هر یکی دو ساعت پاشدم راه رفتم و دسشویی رفتم و نینی شیر دادم هر بار ک راه میرفتم بهتر میشدم ی بار ساعت ۳برام سوپ آوردن ی بار ساعت ۶ساعت ۷ام جوجه بدون برنج و فاصله ی اینا چای و نسکافه اینا
مامان لیلی مامان لیلی ۸ ماهگی
#داستان زایمان
دیشب ساعت ۱۲:۱۰ دقیقه بود ک یهو دلم و کمرم گرفت رفتم سرویس بعدش اومدم ب ی ثانیه نکشید ک یه آبی ازم ریخت بعدش بعد پنج دقیقه باز رفتم سرویس و اومدم ی عالم ترشح ریخت و یه قطره خون تا ۱ خونه بودیم و وسایلو آماده کردیم و همه چیو برداشتیم رفتم بیمارستان معاینه کرد گفت ی سانتی ی تست برای کیسه آب گرفت و گفت مثبته باید بمونی ساعت دو بود منو بردن تو اتاق بعدش ی ماما اومد رو سرم و یه آمپول فشار برام زد تا ساعت ۱۱ همش خوابم میومد خوابم میبرد و همونجوری دردم میومد ولی اونقدری شدید نبود تا ساعت ۱۱، ۵ سانت بودم ولی خیلی خوب خودمو کنترل کردم و اصلا جیغ و داد نکردم بعدش دیگ اومد معاینه کرد گفت ۶ سانتی قبلشم باهام حرف زد گفت از ۶ یا ۷ سانت برات گاز بی درد میزنیم ک راحت زایمان کنی تا ساعت ۱۲:۳۰ ،۸ سانت شدم و بعدش مامانمو بردن بیرون و من با کلی زور و بدون جیغ و کنترل کردن همه چی ساعت ۱:۲۰ دقیقه بچم اومد بغلم ولی تنها جای دردناکش اونجا بود ک رحمم کامل جر خورد و دکتر تا دوخت جونم در اومد ولی می ارزید به اینکه ک دخترمو ببینم 😁😬 اینم از خاطره امروز من