خانما سلام
من از مادرهمسرم انرژی منفی زیادی می‌گیرم. مخصوصا اینکه سر اسم بچه خیلی ناراحت شدم ازش و دلخوری زیادی پیش اومد که از دلم نمی‌ره.
هر بار می‌تونه با حرفاش انرژیم رو برای چند روز کم کنه.
با توجه به اینکه خونه شون بهمون نزدیکه و خونه مادرم نیم ساعت فاصله داره. نمیدونم بعد از تولد بچه چطور باید برخورد کنم که زیاد نبینمش.

ببین خواهی نخواهی اون جز خانواده تو و همسرته ، نمیشه کلا بهش گفت نیاد یا رفت و امد کم کرد ، یا طوری رفتار کرد که ناراحت بشه ، میدونی چرا ؟
چون اخلاق اقایون رابطه مستقیمی به رابطه ما با مادرهاشون داره
میخوای پیش همسرت عزیز باشی ، کاری به مادرش نداشته باش ، احترام بزار اما حریم خودتم حفظ کن
توی زایمانتم بره بیاد ، هر چی هم که گفت بگو پسرت گفته ، شوهرم گفته اون تصمیم میگیره اون گفته این بهتره و ....

منو جاریم باهم حامله ایم ، وقتی جنسیت معلوم نبود مادر شوهرم ب من گف اگ دختر شد می‌زارم باران،منم از اسم باران زیاد خوشم نمیاد 😬گفتم من اسم های دخترونه و پسرونه زیاد درنظرمه ، گف ن اگ دختر شد فقط باران 🥲
حالا رفتیم سونو مال من پسرع حالا بازم خواهر شوهرم پیشنهاد اسم میدع شوهرمم میگ فقط لیام ، منم گفتم من خودم انتخاب کردم اسمای پیشنهادیتونو برا خودتون نگهدارین،
اما حالا واسه جاریم ،ب مادرشوهرم گفتم مامان جون حالا اسم باران ک زیاد دوست داشتی برا اون نوت بزار ، آخه مال جاریم دخترع، یهو مادرشوهرم گف ن من چرا انتخاب کنم خودشون زنوشوهر انتخاب میکنن دیگ ، گفتم برا من میگفتی باران حالا چی شد 😏
شوهرمم میگ ولش کن هرچی بگن مهم منوتوییم ک ازاسم خوشمون بیاد یا ن

خیلی راحت میتونی ارتباطتو کم کنی هروقت خواست بیاد خودتو بزن به خواب بگو خستم در زد چندبار درو باز نکن
اگه میتونید نقل مکان کنید

من کلا به هیچکس نگفتم حتی خانواده خودم گفتم هنوز ۱۰۰٪ نیست
چون قراره هرکی یه نظری بده دل آدمو چرکی میکنن
البته همسرم هم به مامانش اینا گفته بود زحمتشو ماجده میکشه اسمشم باید خودش انتخاب کنه🙂

بنظرم میتونی به همسرت بگی موقعی که زایمان کردی که حوصله نداری و اینا
بگو تو غیر مستقیم بهش بگو نیاد ناراحت نشه

خانواده همسرم وقتی اسم بچمو گفتم گفتن تا روزی میزایی صدبار عوضش میکنی،بعد شب عاشورا بود داشتیم صحبت میکردیم یدفه خواهرشوهرم گف وای ما فهمیدیم اسم بچت اسم بچه کیه گفتم عه اسم کیه گف اسم خواهرشوهرخواهرشوهر زهرا(خواهرشوهرم)
گفتم خوبه خب چکارکنم گف نمیخای عوش کنی؟
هیچ راهی ب ذهنشون نرسید ک بگن اسم بچت عوض کن😂😂

منم دقیقا عین شمام بدلختتتتتت من ک هرروز باید، ببینمش چون تو یه ساختمونیم هی پامیشه میاد اینجا دارم دیونه میشم هرروز از حرفاش اعصاب و روانم بهم میریزه پیر هم هس ادم نمیدونه چیکار کنه چی بهش بگه خداااا کمکم کن😭😭😭😭

وا میگفتی درد زایمان درد این ۹ماع بدبختی و من میکشم تو پسرت غلط کردین واسه بچم اسم انتخاب میکنید باتشکر

پس چرا من ناراحتم از این که مادر شوهرم زیاد سرنمیزنه دعوت نمیکنه یا زنگ نمیزنه حالی ازم بپرسه ما خونمون اصفهانه ولی یه خونه هم تو شهرستان داریم که تابستون ها میایم اینجا که خونه مادرشوهرم اینا هم تو همین شهرستانه اما من خیلی ناراحتم از بی توجهیشون مادرم همش زنگ میزنه دعوت میکنه غذا میفرسته برام خواهرم میاد کمکم خونه تمیز میکنه ولی اونا اصلا انگار نه انگار مگه یه وقت شوهرم زنگ بزنه بگه میایم و بریم وگرنه زنگ نمیزنه

عریزم سوال قبلیت برا سزارین سوال منم بود تازه با دکتر شیوا طالبی اشنا شدم ک باید برم زیر میزی نمیگیره زیر ۳۰ هفته قبول میکنه برا سزارین اختیاری

من به خاطر اسم بچمون میخام بکشمش رفته به همسرم گفته یعنی جرعت نمیکنه به من بگه یعنی منم جلوش نگفتم که ما میخاییم این اسمو فلان گفته اسمش آنیا بزارین تا به دختر جاریم بیاد اسم اون پریا ست منم به همسرم گفت اون اسم از مد افتاده همسرمم قبول نکرده فقط میخام جلوی من بگه این اسمو بزارین اون اسمو بزارین

دختر خوب مادرشوهر من دم به دقیقه در حاله سیگار کشیدنه پس جای من بودی چیکار میکردی؟دارم از استرس اینکه بچم به دنیا بیاد این بوسش نکنه میمیرم

منم از وقتی باردار شدم همین حس و دارم هر بار یه تیکه میندازه بهم نمی‌دونم چش شده بنده خدا حس بدی میده

ولی مجبوریم تحملشون کنیم

خیلی راحت بهش بفهمون ک زندگیت جداست و راضی نیستی ک زیاد بیاد چ با حرف چ با عمل
منم دیوار ب دیوارم متاسفانه
و زیادی میومد
ولی با شوهرم حرف زدم و دیگه نرفتم ک نیاد هر چیزی حدی داره

هممون همین مشکلو داریم ، ببین اینا مریضن مشکل اعصاب روان دارن درست هم نمیشن

آپارتمان دو طبقه ،من طبقه پایینم خیلی بهم نزدیکه

دقیقا مشکل من و داری منم فقط به این فکر میکنم چیکار کنم که زیاد نیاد