توروخدا اگ کسی پیام منو میبینه یه راهنمایی کنه اینقدر بهم فشار اومده که حد و حساب نداره
شوهر من تو همههه چی فضولی و دخالت میکنه نخود هر آشیه وقتی هم بهش میگی اینقدر تو همه چی صاحب نظر نباش خیلی کارا به تو ربطی نداره
میگ من صاحب نظرم و همه چیو میدونم باید دخالت کنم تازه خوشش هم میاد انگار یه نوع تعریف براش
اصلا بهش برنمیخوره
اینجوری بگم
به تره باری های یخچال کار داره که داره خراب میشه یا ن
به شستن و نشستن بچه کار داره
به غذایی که میپزم کار داره چی باشه چی نباشه
اصلا تو همهه چی دخالت میکنه
میاد روزایی که خونست زیرو بم همه چیو درمیاره
مثلا همه کابینتا چک میکنه یا وسایلای من و خودش
میگم چرا اینکارو میکنی میگی من از همه چی باید سر در بیارم
نمیتونم پول پس انداز کنم نقدر منظورمه تو خونه
حتی تو کارتمم نمیشه امارشونو داره
من حتی نمیتونم از دست این چیزی مخفی کنم
مثلا برا عید یکم اجیل قایم کرده بودم تو کابینتا برای مبادا رفته بود اینو پیدا کرده بود جلوهمه میگفت از اون اجیلا هم بیار
در حالی که من اجیلو گذاشته بودم برلی یه عده که بعد از عید میومدن و زشت بود اجیل نباشه بذارم جلوشون
خلاصه بگم تو همه چی دخالت میکنه و فضوله
نمیدونم درک میکنین یا نه من چون بابام تو کارای زنونه دخالت نمیکرد اصلا نمیتونم با این خ ر کتار بیام
خیلی نفهمه
اگ راهکاری دارین این دست از این کاراش برداره توروخدا بگید حالم داره ازش بهم میخوره

۷ پاسخ

شاید براتون سوال باشه که این وقت صب چرا اینارو میگم
چون یه پنجره داریم تور نداره بهش گفتم یهذساعت باز بذار
بعدش ببند بیشتر باز بمونه حشره میاد داخل مارمولک میاد
تا تور براش بخری
من که میخوابم بازش میکنه از حرص من
حالا رفتم بستمش بعش میگم به کره ادم یه بار میگن کیومیگی
روانی شدممممم😪😪😪

مثل شوهر منه..ولی من به این دید بهش نگاه نمیکنم..مثلاً دوستدارم وقتی می‌ره یخچال و هرشب نگاه می‌کنه ببینه چی داره خراب میشه یا چی داریم یا چی نداریم..هیچیم نمیشه از دستش قائم کرد..اینو یکم سختمه ولی دیگه چاره ای نیس..بیشتر کابینت‌ها رو یهو میبینی داره نگاه می‌کنه ک‌چی هس یا چی نیس..ولی پولو نمیتونم پس‌انداز کنم جز روی کارتم‌‌..مثلاً میبینی یه چند وقت یکبار یهو کیفامو بدون منظور نگاه می‌کنه😂 منم خندم میگیره از کاراش.از طرفیم میگم خوبه بار روی دوش ادمو کم میکنه.توهم از این دید بهش نگاه کن...مثلاً منم مهمون داشته باشم تا فیهاخالدون یخچالمو برمبداره میاره جلو..مثلاً نمیگه شاید این کم باشه شاید من میخواستم جا بزارم خودمون بخوریم..برای همین میگم اشکالی نداره داریم باهم زندگی میکنیم ک...حالا اگر از اون مردایی بودن ک از هیچی خونه خبر نداشتن ک بدتر بود

فضوله دیگه😂درست نمیشه
تو هم سرک بکش تا بری رو اعصابش

تو خانواده ش کسی این رفتارو داره؟

خیلی سخته اینطور
بنظرم بگو چند نفر هنش بهم میگن چرا شوهرت خاله زنگع یچی بگو بهش بر بخوره شاید خوب سد

پس اندازت رو بده دست مادری خواهری

میتونی توم درقبالش همین کارارو انجام بدی
دائما کنترلش کنی بعد اگه چیزی گفت بگو تو از کارات دست بردار تا منم اینطوری نباشم تو منو اینطوری کردی


یا مثلا این کار درستی نیست ولی دیگه وقتی خیلی سخته شدی
توجمع که ازاین حرفا میزنه یه چیزی بگویم خراب شه بعدا بگو دست ازاین کارات بردار کارای زنونه رو نباید تو دخالتی کنی
مثل وقتی که از اجیلای تو کابینت تو جمع میگه یه چیزی جوابشو بده همونجا که هم یکم خودش براش بدشه هم تو آجیل نیاری

سوال های مرتبط

مامان نُقلی مامان نُقلی ۸ ماهگی
واقعا چرا بعضی آدما همه ش تو دل آدمو خالی میکنن؟ ماه آخر حاملگیم بود خیلی سنگین بودم، میگقتن بذار بیاد بیرون میگی کاش همون تو مونده بود. ولی اصلا اینجوری نبود، خدا رو شکر میکنم به دنیا اومد. وقتی اون تو بود نمیدیدمش و دائم استرسشو داشتم خیلی بد بود...
یا سه ماهگی که بچه م داشت لثه سفت میکرد و بی قرار بود، میگفتن از الان دندونش دربیاد زود خراب میشه. هنوز که دندون درنیاورده، خبری هم نیس...
یا الان هم که سینه خیز میره و نمیتونم از پسش بربیام، مدام میگن وایسا چهاردست و پا بره بیچاره ت میکنه.
بالاخره هر مرحله ای یه سختیایی داره، نمیشه تو یه مرحله بمونی که، بعد بنظرم هر چی بزرگتر میشن، با اینکه سختیاشون بیشتر میشه ولی یه راحتی هایی هم داره، مثلا همین که الان میتونه با کمک بشینه و میتونم تو حموم توی وان بشورمش، و میتونم چیزی غیر از شیر بهش بدم و اینکه مجبور نیست همه ش به پشت بخوابه و میتونه خودش سینه خیز بره خیلی بهتره نسبت به دوره نوزادی... کاش آدما بجای این حرفا بهم قوت قلب بدن ❤
مامان یکی یه دونه مامان یکی یه دونه ۸ ماهگی
بیاین یه دقیقه

بچه من دست بزن داره از دوماهگیش میزد الآنم تا یکی ناراحتش می‌کنه میزنه یا مو میکشه یا با دست میزنه تو صورت یا خنج میزنه
خب طبیعتاً این چیزی نیس که ما یادش داده باشیم و غریضی هس
و من هم اصلا استقبال نمیکنم از کارش
بچه جاریم اما اینجوری نیس به اقتضای سنش که ۱سالشه تا میبینه کسی بچه منو بغل کرده واکنش شدید نشون میده اما اصلا دعوایی نیس منم نمیزارم بچم بزنتش
شوهرمو برادر شوهرم هم اصلا تو کار بچه ها دخالت نمیکنن منم همینطور فقط حواسم هست که بچم ندونسته به کسی آسیب نزنه اما جاریم هی به بچش میگه بزن اونو 🤦 به بچه ۱ساله میگه نزار اون بهت دست بزنه هلش بده از خودت دورش کن
با اینکه من بهشون میگم همو ناز کنین همو بوس کنین
اصلا نمیزارم بچم بزنتش اما چون میبینه بچه خودش دعوایی نیس هی یادش میده که بچه منو هل بده و بزنه هیشکی هم به این رفتارش واکنش نمیده منم ارتباطم باهاش خوب بوده همیشه و کاراشو ندید میگرفتم اما این مربوط به بچمه و واقعا نمیتونم ببینم اینجوری می‌کنه مثلا بچش عروسک بچمو پاره کرد حتی معذب هم نشد کلی هم ذوقشو کرد
الان من باید چه واکنشی نشون بدم که تکرار نکنه؟ نمیتونم ببینم میخاد از همین الان با هم دشمنشون کنه
مامان آیهان مامان آیهان ۱۰ ماهگی