۲ پاسخ

منم منتظرم باباش بیاد نگهش داره من یه کم دراز بکشم حالم خیلی بده خودشم مریضه همش بهونه میگیره

ای خدااااا
من الان خوابوندمش
بیدارشه ببرمش خونه ماماناااا
به مادرهمسرم میگهههه
یکم اونجا وقت بگذرونه
حالا داریوش باباش بخواد بره پارکینگ دنبالش میره و من شده یه ربع هم آرامش میگیرم
امروزم که تا یک و ربع تو تختم لمیده بودم و بچچچچم با داداشش تو اتاق و هال می‌گشت و رفتم دیدم بعععععله.
خونه شده بازار شام البته نه مثل قبل

سوال های مرتبط