یه لحظه دخترم ترسید اومد گفت یه خانم با موهای قهوه ای رفت تو اتاق خواب با اینکه گفتم خیال کردی خودم خیلی ترسیدم یعنی واقعا یه چیزی دیده

۶ پاسخ

دختر من یه چند روز همش میگفت مامان بی دندون اونجاست بعد تو یه جمع گفتم یه پسر ۸ ساله بهم گفت خاله یه برنامه کودک هست یه شخصیت داخلش اسمش بی دندونه

عزیزم بچه ها تو این سن خیلی خیال بافی میکنن احتمالا کارتن یا برنامه کودک قبل از اون دیده

نگران نباش حتما توهم زده تو رویاهاش بوده یه چیزی تصور کرده
تو این سن بچه زیاد خیالپردازی میکنه

بچه ها تو این سن تخیلشون قویه احتمالا فیلم ترسناکی چیزی دیده

قران کنار خودتون بزارین هر کاری میکنی بسم الله بگو

وای حتما دیده چند سالشه دخترت

مقالات مرتبط

رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن
درجه حرارت مناسب اتاق برای خوابیدن نوزاد
درجه حرارت مناسب اتاق برای خوابیدن نوزاد را چگونه تنظیم کن...
دمای مناسب اتاق خواب نوزاد
دمای مناسب اتاق خواب نوزاد در زمستان و تابستان
نکات مهم در حفظ ایمنی خواب نوزاد
نکات مهم در حفظ ایمنی خواب نوزاد

سوال های مرتبط

مامان دنکە هەنار مامان دنکە هەنار ۱ ماهگی
خاامها دخترم استفراغ پنیری کرد یه لحظه هم از بینیش اومد بیرون خیلی ترسیدم خطرناکه یا طبیعیه؟؟
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان تودلی🥹🫀 مامان تودلی🥹🫀 ۲ ماهگی
خانما تو ترشح موکسی یه چیزایی قهوه ای دیده شد برم بیمارستان ؟؟؟
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان معجزه مامان معجزه ۳ ماهگی
بچم کلی شیر بالا اورد یه لحظه نفسش رفت 😭😭خیلی ترسیدم . الان روی زبونش همه سفیدکه
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آقا مهدیار💚 مامان آقا مهدیار💚 ۱ ماهگی
پارت ۸: دردا شدیدمیشد من فقط همسرمو میخواستم،تا همسرم بیاد دردا شدیدتر میشد،وسط دردا تمرین میکردم با توپ و سعی می‌کردم با تنفس رد کنم این وسط دیگه رفتم تو اتاق LDR وشوهرم اومد،اومدن واسه خون گرفتن و انژیوکتز زدن دیگه من نمیتونستم تحمل کنم و درداروبا تنفس وبیرون دادن صدا با آی رد میکردم.
این وسط هم یه ماما تو مخ اومد من از اتاق وان دار اورد بیرون ،قبلش به ماما خودم گفتم منو ببرید اتاق وان دار می‌خوام ورزش کنم ولی نمیدونستم‌نیازم‌نمیشه😬
دست شوهرم تو دستم بود و دردا شدیدتر میشد و واقعا من هیچی از دردا یادم نیست ،تو حالت اغما بودم، فقط یه لحظه یادمه که شوهرم به ماما گفت چشای مهسا رفت که میگفتن طبیعیه و بخاطرشدت درداست.
بعدا شوهرم میگفت دردارو فقط با ذکر رد میکردی.
منی که یکبار هم تو عمرم داد و جیغ نزدم و فکر میکردم که تو زایمانم صدام‌ در نمیاد،واقعا فقط با داد دردارو رد میکردم.
اینم بگم داد زدن واقعا طبیعیه و اصلاااا ترس نداره فقط باید بتونی تنفس بگیری که نفست کم نیاد
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان میلاد مامان میلاد ۴ ماهگی
سلام خانم سهیلی ببخشید بچم ده روزشه همش تو خواب خودش کش و قوس میده طبیعیه یه لحظه تو خواب حالت گریه داره یه لحظه می‌خنده .؟یه دفعه دستاشو تکون میده انگار می‌ترسه نمی‌دونم
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان اِلیسا مامان اِلیسا ۱ ماهگی
هنوزم باورم نمیشه من زایمان کردمو دخترم بغلمه انگار یه خواب بود ولی خب اگه بخوام از تجربیاتم بگم لطفاً دیر نرین به بیمارستان من بزور خودمو رسوندم با اینکه راهم فقط با بیمارستان پنج دقیقه فاصله داشت یعنی واقعا اگه دخترم تو ماشین بدنیا میومد چی😑😂
و یا اگه همون شب دردمو جدی نمیگرفتمو از خونه ی مادر شوهرم که یه ساعت فاصله داشت تو خونه خودم نیومده بودم چییی
عین یه خواب شیرین همشون گذشت
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان آیهان 💙 مامان آیهان 💙 ۴ ماهگی
وای مامانا الان بچم خواب بود یهو یه جیغی کشید انقد گریه کرد نفسش بند اومد ی لحظه الان آروم شد چرا اینجور میشه بنظرتون وای خیلی ترسیدم
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان اقاکیان و ماهان مامان اقاکیان و ماهان ۱ ماهگی
پارت هفت#
دستگاه نوار قلب بهم وصل بود منم فقط با تکنیک های تنفس میتونستم دردامو یه کمی قابل تحمل کنم تاجایی که دیگه نتونستم تحمل کنم و فشار عصبی اینکه ماماهمراه نیومده و ماماهای بخش هم بی توجه هستن خیلی ازارم میداد دیگه دردام هم خیلی خیلی شدید بود انگاری استخوان هام یکی یکی میشکست زدم سیم اخر کلی سرصدا کردم مامانم هم باداد بیدار رفت ایستگاه پرستاری یه ماما رو صدا زد وقتی ماما اومد داخل اتاق حالمو دید گفت بزار معاینه ات کنم گفتم خیلی درد دارم نمیتونم کمکم کرد به پشت بخوابم تا معاینه کرد گفت فولی خانم چرا چیزی نگفتی بلندشو باید بریم اتاق زایمان خودش سریع از اتاق رفت بیرون یه ماما دیگه اومد منو از تخت اورد پایین وسط راه رو دیگه کم اورده بودم میخواستم همونجا بشینم بازور منو کشون کشون برد اتاق زایمان تو اتاق زایمان کلا سه نفر بالا سرم بودن امالحظه ای که ماهان دنیا اومد اون دوتا نبودن که ماهان رو بگیرن منم انگاری زده بودن ب برق فقط میلزیدم ماهان رو گزاشت رو شکمم گفت محکم بگیرش تا نافش جداکنم گفتم نه من نمیتونم اگه بچم افتاد چی دیگه چقد صدا زده یکیشون اومد ماهان رو برداشت دهانش روتمیزکرد بدون هیچ دورپیچی گذاشت روی میز بغل و رفت
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان کوچولو مامان کوچولو ۴ ماهگی
بچم فقط با صدای سشوار میخابه یه لحظه قطع میشه چشماش باز میکنه یعنی خواب نیست؟؟میخام خابش عمیق شه
مامان 🌙لین مامان 🌙لین ۲ ماهگی
بیاید یه چیزی بگم بخندیم😂 صبح خواستم پوشک دخترمو عوض کنم دیگ پوشکشو باز کردم گفتم بزار یکم ورزش بدم گاز رودش خالی بشه یکم ورزش دادم پاهاشو بالا نگه داشتم حواسم پرت تلویزیون شد پسرمم اومد کنار دخترم یهو دخترم با یه صدای گوش کرکنی هم گاز داد بیرون هم پی پی کرد پسرم یه متر پرید بالا منم که حواسم پرت تلویزیون بود یه لحظه انقدر بد ترسیدم😂😂😂😂😂😂 بعد پسرم گلاب به روی همتون پی پی دخترمو دید حالش بد شد چندبار اوق زد رفت اونور 😂😂😂😂😂

شب هم تو بغلم بود اینجوری شد شوهرم از خواب پرید اون چی بود اون چی بود گفتم هیچی دخترت بود داره تخلیه انرژی منفی میکنه😂😂😂
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان رز مهر🌹 مامان رز مهر🌹 ۱ ماهگی
#تجریه سزارین
پارت سوم
تا اینکه با صدای پرستار که داشت میگفت خب همه چی که خوبه بذار ببینم خونریزت عادیه یا نه و شکممو محکم فشار داد و عین اینکه مثلا دو تا سطل اب بریزی حس کردم ازم خون اومد…اون لحظه به نظرم خییییلی دردش زیاد بود ولی چون تو بیهوشی بودم هنوز خیلی بد نبود با این درده چشامو باز کردم و فقط گفتم کو پمپ دردم؟؟؟چون واقعا درد داشتم…پرستار اومد دکمه پمپ دردو داد دستم و من یه دونه فشار دادم بعد دو‌دقه دردم کلا از بین رفت منو بردن ریکاوری و از اونجا همسرم با یه بیمار بر منو بردن بخش...
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان بهاره🩷🌱 مامان بهاره🩷🌱 ۲ ماهگی
پارت 2🤰🏻
(من از قبل ماما داشتم و شبش هم بیمارستان بود تا 12)
من و خواهرشوهرم و شوهرم رفتیم بیمارستان ماما معاینه کرد گفت 2 سانتی که دید با معاینه کردن آب هم از من اومد دوباره معاینه کرد دید نه همینجوری آب میاد گفت کیسه آبت سوراخ شده من و فرستاد برای بستری و لباس بهم دادن و رو ویلچر نشستم و رفتم اتاق زایمان و شوهرم رفت تشکیل پرونده بده
تو سالن که رفتم تو هر اتاقی یه نفر دراز کشیده میدیدم که زیرشم کلی خون بود من اینقدر ترسیدم اون لحظه😞 گفتم یعنی منم از اتاق زنده میام بیرون🥲؟
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان محمدحسن💙زینب🩷 مامان محمدحسن💙زینب🩷 ۲ ماهگی
سلام عزیزان منم دیروز زایمان کردم ،سزارین ، بیمارستان پیامبران
۷ دکترم گفت بیمارستان باش ولی خودش دیرتر اومد جای دیگه بود من ۱۱ و ۴۰ سزارین شدم ، یه ساعت و خورده ای تو ریکاوری بودم
در کل از بیمارستان راضی بودم حالا یه سری چیزاش شاید جالب نبود ولی در کل رفتار پرستار و پرسنل چه تو بخش چه اتاق عمل عالی بود
اتاق عملم دکترم خودش هماهنگ کرده بود ک همه کادر خانم باشن و همینجورم شد ولی خب بعدش ک دکترم رفت یکی دوتا مرد اومد و تو قسمت اتاق عمل پر مرد بود
از درد هام بخوام بگم تو ریکاوری یه درد شدید گرفتم بهم مسکن زدن ولی بعدش اوکی شدم تقریبا ،اولین راه رفتن سخته ولی بعدش بهتر میشه
پرستاراش مهربون بودن😍یه خانمه تو اتاق عمبل با اینکه خودش لاک داشت و مشخص بود اعتقادش مثل من نیست ولی تا فهمید من حساسم رو اینکه مرد تو اتاق نباشه همش حواسش ب من بود ک مرد نیاد یا جاییم دیده نباشه ، خلاصه راضی بودم ، هنوزم مرخص نشدم ک بدونم هزینش چقدر شده
مشاهده ۲۳ پاسخ دیگر
مامان آوینا.آریا🌈 مامان آوینا.آریا🌈 ۲ ماهگی
سمت چپی دست دخترمه تو یه ماهگیش سمت راستی دست پسرمه تو یه ماهگی 😍🥺 چرا اینقدر اختلاف داره . پسرم با اینکه زودرس دنیا اومده بود دستش بزرگتره. دخترم البته آی یو جی آر بود با اینکه سر وقت دنیا اومد وزنش از پسرم کمتر بود 🤦‍♀️
پسرم ۳۵ هفته دو و هفتصد
دخترم ۳۷ هفته دو و سی صد
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان ایرانا مامان ایرانا روزهای ابتدایی تولد
یه لحظه حس کردم یه چیزی از تو واژنم اومد بیرون دستمال گذاشتم انکار ترشحه بی رنگ سفید
مگه ترشح. وقتی بیاد حسش میکنیم؟؟
مشاهده ۱ پاسخ دیگر