مامانا دخترم هر کاری بگم نکن دقیقا میکنه ، مثلا بهش میگم انگشتت داخل پنکه نکن انگشتت قطع میشه دیگه نمیتونی مداد بگیری وسایل بگیری میگه هیچ اشکالی نداره با دهنم میگیرم یا میگم میریم پارک جای دوری نرو می‌دزدند پیش مامان بازی کن میگه اشکال نداره دوست دارم برم بدزدنم چیکار کنم

وای دخترمنم جدیدا اینجوری شده دلم میخوار خودمو بزنم.واقعا نمیدونم چکلر کنم

یعنی برای من که تنها سختی و دردسر این روزهای بچه داری دقیقا همین مساله س

پنکه خطریه ،یا تو پارک ترکش کنی کار خطری هست ممکنه یهو گم بشه تو شلوغی و جبران پذیر نیس یه چیز دیگه مثلا بگو فندک دستتو میسوزه ،اگ گفت ن یه کوچولو بزار حس کنه گرمایه فندکو تا بدونه حرف مادرش درسته و باااید گوش کنه .بعضی وقتا یه ترس کوچیک باید داشته باشن بچه ها

پسر منم همینه میگم آقا دزد میاد میگه بیاد منو ببره میکشمش

نقطه ضعف شمارو فهمیده اصلا اهمیت نده نگو حساس نشو خودش درست میشه

برعکسشو بگو انجام نمیده دیگه

بچه ها چرا اینقدر خیره شدن زمان ما کجا اینا کجا خدا صبر بده

دختر من میگم با غریبه ها حرف نزن بیا اینجا بدتر میره حرف میزنه میگم‌میدزدنت میگ‌نمیدزدن

مث دختر من همش میگ‌میکنم‌

من باشم یبار همین‌کار میکنم تا تجربه کنه چه بلایی سرش میاد