خانوما من فکر میکردم دخترم در آستانه ۳ سالگی دیگه امکان نداره چیزی رو بذاره دهنش
دیشب داشتم ظرف میشستم شانس اوردم آب بسته بود
یهو صدای اوق زدن دخترمو شنیدم
پریدم پذیرایی دیدم با ذست انگشتر شوهرمو از دهنش پرت کرد بیزون
بعدم ترسیده بود داشت گریه میکرد ، من فکر کردم چیزی غیر از اون گذاشته دهنش و گیر کرده گلوش
منم صبر نکردم ، سریع پشت و رو کردمش چندتا زدم پشتش
بعدم صافش کرد با دوتا مشت زیر جناغشو چندبار فشار دادم یهو هرچی شام خورد همراه یکم خون بالا اورد
بعد که دید بالا اورد گریه‌ش بیشتر شد ، بغلش کردم گفتم اشکالی نداره مامانی، آروم باش ببینم چی شده
گفتم چیزی الان توی گلوته گفت نه
گفت چیزی قورت دادی گفت نه
گفتم فقط انگشتر بابایی بود گیرکرده بود گلوت گفت اره
گفت خودت درش اوردی گفت آرع
گفتم افرین که درش اوردی
بعدم بردم شستمش و یکم آب گرم دادم بهش
شب بهش گفتم بهم نشون میدی چجوری انگشتر رو دراوردی؟
انگشت شست و اشاره‌شو کرد دهنش گفت اینحوری 🤏
تازه الان دیدم نگینش هم شل بود ، ممکن بود اصلا حین دراوردنش نگینش با بذاق دهن خیس میخورد کنده میشد😭
یعنی اگه آب باز بود ، اگه صدای اوق زدنشو نمیشنیدم ، اگه دست میزد بهش میرفت پایین تر معلوم نبود الان چ خاکی باید میریختم توی سرم
هنوزم یادش میفتم و یاد احتمالاتش ، خونم خشک میشه تنم میلرزه
توروخدا هیچ چیز کوچیکی رو نذارین دم دست بچه‌هاتون

تصویر
۱۰ پاسخ

خداروشکرسالمه

خداروشکر. بخیر گذشته بچه ها تا بزرگ بشن مارو پیر میکنن

صدقه براش بزازید

رایان تو دماغش تاس منجر بازی ولی کوچکترش که تو دسته کلید هست کرده بود تو دماغش هرکار میکردم بیرون نمیومد بیشتر میرفت داخل تا شوهرم خودشو رسوند مردموزنده شدم خودشم خیلی ترسیده بود که میلرزید

وااای دقیقا همین بلا سر دختر منم اومد،شب بود ،من ندیدم تو تاریکی تو دهنش کرده
من گفتم چرا چیزی نمیگه نگو طفلی نمیتونسته حرف بزنه
سریع برعکسش کردم و ایقد هول شدم دستمو کردم داخل دهانش،هرچند کار اشتباهیه
چون دوراجون ممکنه خفگی بود

وااای خدا ،چه شبی بود، البته دختر من سنش کمتر بود

خدا رو شکر که به خیر گذشت.
از دست این وروجکا،تا وقتی بزرگ بشن،ما روانی میشیم.

وای این کجاش کوچیکه
احتمال پایین رفتن نبود ولی باعث خفگی میشد
خیلی درشته. به دخترت بگو حالا که ترسیده تا یادش بمونه دیگه تکرار نکنه

خدا روشکر بخیر گذشت ، ولی چقد بزرگه انگشتره 😁

بچه ان و بازیگوش
پسر من امروز دستش لای در آلومینیومی گیر کرد توسط همسایه خدا رحم کرد زود فهمیدم و چیزی نشد

خداروشکر بخیر گذشت ةره واقعا

سوال های مرتبط

مامان بچه‌ک مامان بچه‌ک ۳ سالگی
روز دوم ترک پوشک هم آسون نگذشت. از صبح تا عصر یه بار خطا و یه بار جیش توی پاتی داشتیم و خبری از پی‌پی نبود. واضح بود که بچه داره خودش رو نگه می‌داره و تحت فشاره. عصر به ناچار پوشکش کردم و رفتیم بیرون و شب رو هم با پوشک خوابید.
از اون عجیب‌تر و دردناک‌تر اما تجربه‌ی روز سوم (دیروز) بود. از ساعت هفت صبح تا ۵ بعدازظهر بچه‌ک خودش رو نگه داشت و حاضر نشد جیش یا پی‌پی کنه. به‌ش آب‌پرتقال دادم که عاشقشه اما لب نزد. انگورهایی رو که براش گذاشته بودم از بشقاب برمی‌داشت، برای این‌که طعمش رو حس کنه یه گاز می‌زد و زود تف می‌کرد و از دهنش می‌داد بیرون. واقعا حیرت کرده بودم. انتظار نداشتم بدونه خوردن باعث می‌شه دستشویی‌ش بگیره و بخواد تا این حد پا روی خواسته‌هاش بذاره و خودش رو کنترل کنه. ساعت پنج دیگه از شدت فشاری که روش بود به گریه افتاده بود و منم سریع پوشک رو پاش کردم. جیش و پی‌پی رو توی پوشک کرد و با خیال راحت آب‌پرتقال و انگورهاش رو خورد (ادامه در کامنت)
مامان امیررضا مامان امیررضا ۳ سالگی