با اینک عاشق پسر و شوهرمم ولی بعضی وقتا حس میکنم جوونی نکردم
خیلی از کارا ک دلم میخواست و نکردم
خیلی از کارایی ک میکردم و لذت داشت برام کنار گذاشتم
خیلی وقته ننوشتم
خیلی وقته فقط آخر شبا یا زمانی پسرم خوابه فیلم میبینم
دلم مثلن یه مسافرت دو نفره میخاست
گاهی دلم میخواد ب شوهرم بگم پاشو باهم بریم کافه ولی اهلش نیس یا از نظرش جای خوبی نمیاد
زمانی رفته بودیم آزمایش خون مشاوره پرسید اگر از در بری بیرون چ کار هیجانی دوس داری بکنی گفتم اهل هیجان نیستم
ولی الان حس میکنم عجله کردم و شاید دلم هیجان میخاد
ساده ترین چیز اینه تو یه هوای بارونی بی فکر و خیال همون لحظه ک خوابم میاد پتو بکشم بالا سرم بخابم
خیلی وقته خوابمم برنامه داره از این زندگی برنامه ریزی شده و روزمره خستم
گاهی ب دخترای همس سنو سالم ک هنوز دغدغه زندگی مشترک و بچه رو ندارن حسودیم میشه
گاهی دلم میخاد دو سال برگردم عقب تر رو راه پله خوابگاه دنا دانشگاه یاسوج ک با ذوق از خواستگاری میگفتم و از خدا میخاستم بشه و کمی بیشتر فکر کنم آیا امادگیشو دارم

ولی بازم عاشق پدر و پسرم🤍

وایییی عزیزم چقدر حرف دلم رو زدی منم عاشق زندگیمم ولی از خیلی چیزام دور شدم و این منو بد جور بی ذوق و تنبل کرده
دیگع نه میلی مونده به انجامش نه وقتی نه حوصله ای
ولی چقدرررررر بهترین زمان زمان دبیرستان و دانشگاهم بود که زود گذشتتتتت

منم واقعا همین حس ها رو دارم منم واقعا جوونی نکردم البته خانواده سمی داشتم ازدواج نمیکردمم باز نمیتونستم جونی کنم میتونم بگم حتی تا ب اینجا زندگی ام نکردم

الان که دیگه گذشته بچسب به زندگیت

کلا زندگی همیشه پر از حسرت مایی ک تو 30 سالگی بچه اوردیم حسرت زودتر آوردنش و داریم
آدمیزاد هیچ وقت راضی نمیش همیش فکر مکنه اگ یجور دیگ بود خوشبختره مهم اینه تو لحظه لذت ببری و خوش باشی با ای کاش و اگر فقط زندگی ب کامت تلخ میش

منم همینجورم همه مون خسته ایم زندگی روال تکراری خودشو داره همیشه الویت بچه هان گاهی دلم میخواد برم جایی چند روز نباشم یا کنار دریا قدم بزنم تنهایی آخر شبا ک میشه نمیدونم از ذوق بخابم یا فیلم مورد علاقه مو ببینم

عزیزم
عشقتون پایدار

چقدر قشنگ گفتی دقیقن حرفای خرف دل همه ی مادرا زدی منم همیشه اینجورم همش حسرت اینکه چرا اینگار نکردم اونکار نکردم ب دوستام حسودی میشه هنوز مجردن بااینکه از زندگی راضیم عاشق شوهرمم شوهرمم عاشقمه ولی بازم دلم چیزاس دگه‌کیخواد😭

چه قشنگ نوشتی🥲
چیزایی که میگی شاید حتی برای مامانامونم پیش اومده باشه
یا حتی کسی که توی سن۳۰ به بالا ازدواج کرده باشه
ادم برای یه وقتایی که بی غل و غش بوده تنگ میشه
طبیعیه
خداروشکر بابت دیروز و خداروشکر بابت امروز💙❤️

عزیزم منم همینطورم همش میگم کاش حداقل ۲سالی صبرمیکردم بعد بچه دار میشدم ولی خداروشکر💙

ایشالا بچت بزرگ میشه میری دنبال ارزوهات هیچ وقت دیر نیس ایشالا که همسرت همیشه همراهت باشه

چقد قشنگ نوشته بودی عزیزم. ......
منم پر از حسرتم. .......
با اینکه از ازدواجم راضی ام و شوهرم واقعا مرد خوبیه. .....
اما جوونی نکردم

من با تمام وجودم حرفاتو درک کردم هییییچ خاطره دونفره ای از خودم و شوهرم ندارم و با اونکه خانوادمو دوست دارم حس میکنم زندگی نکردم

چ قلم خوبی هم داری...
گذشته گذشته...کاش میشد..🥲

حق داری والا .من ۳۸ سالمه ۵ سال پیش ازدواج کردم بازم میگم عجله کردم فقط ترس از اینکه بچه دار نشم باعث شد دیگه یکی از خواستگارا رو قبول کنم ...