#زایمان_طبیعی
قسمت نهم : نورای مامان♥️

برش نخوردم و ۴ ۵ تا بخیه تکی فقط به جاهایی زدن که پوستم باز شده بود
ماساژ رحمی هم تا جایی که تو تجربه ها خونده بودم ۲ ۳ بار نهایته بیشتر انجام نمیدن
ولی من چون لخته زیادی ازم خارج میشد و دلیلش رو نمیدونستن چندین بار شکمم رو فشار دادن و خونریزی میکردم تا لخته ها بیرون بیاد و بعدا مشکل ساز نشه
درد داشت نه اینکه نداشت ولی سعی می‌کردم نورا رو نگاه کنم تا بالاخره اینم بگذره و فقط تحمل کردن باعث می‌شد آروم باشم بزارم کارشونو انجام بدن تا زودتر برم یکم بخوابم😂

نورا ۳ کیلو و ۵۰ گرم بود تقریبا
تو بیمارستان تامین اجتماعی همدان
ماماهمراهم حانیه حسینی بود که اون روز مریض شده بود بنده خدا و جای خودش خانم مجیدی رو فرستاد که به شدت ازش راضی ام و واقعا وجود ماماهمراه خیلی واجبه به نظرم خدا خیرش بده

مقالات مرتبط

سوال های مرتبط