خانما من بچه اولمو توی دوران عقد باردار شدم، عقدمونم خیللی طولانی بود، اطرافیان بدترین واکنشارو داشتن و مارو تنها گذاشتن، تمام هزینه‌های عروسی و جهاز به عهده خودم و شوهرم شد، حتی سیسمونی بچه رو هم خودمون خریدیم.
حالا دیشب یهویی یه رابطه بدون جلوگیری داشتیم، منم نمیتونم قرص بخورم
هرچند خودمو شوهرمم با بچه دوم هیچ مشکلی نداریم، الان فقط میترسم اگر باردار شم چطوری به خانواده‌ها بگیم
اصلا حوصله اون کشمکش‌ها و دلخوری‌ها و نصحیتا و توبیخارو ندارم

این زندگی تو چرا باید از واکنش بقیه بترسی کسایی ک تو بهترین روزایی ک باید کنارتون بودن تنهاتون گذاشتن بنظرت ارزش فکر کردن دارن؟؟؟؟

یعنی هنوز نرفتین زیر یه سقف

مهم خودتونید از حرف مردم چرا میترسید مهم نباشع

واااااااا به بقیه چ ربطی داره الان ازدواج کردین دیگ مگه مردم خرجشو میدن

الان این چیزا عادی شده عروس عموی شوهرم دوماه نشده عروسی کردن ۵ ماهشه عزیزم شوهرت بوده کار بدی نکردین که
باز میخان چی بگن دیگه خونه خودتی

منم دوران عقد باردار شدم متاسفانه شوهرم قبول نکرد سقط کردیم بعداز اون ازدواج کردیم تا ۶ سال بچه دار نشدیم کلی دکتر رفتیم تا باردار شدم هنوز بهش فکر میکنم . بهترین کارو کردی عزیزم .

به کسی چه ربطی داره بخدا ادم میمونه تو خصوصی ترین مساله بین زن و شوهر اظهارنظر نظر میکننبه کسی نگو بارداری تا به وقتش.

منم عقدباردارشدم بعد بدنیا اومدنش فوت شد 🫠ولی ب هرحال همه خیلیم خوشحال بودن چیزی نگفتن بنظرم توام ب حرف کسی گوش نکن مگ خرجشو میدن

ب راحتی عزیزم بیخال بقیه انقدر برا بقیه زندگی کردیم خودمون یادمون رفته

به کسی چه ربطی داره زن و شوهرید خودتون صلاح زندگیتون میدونین
عقد چه فرقی داره با عروسی حتما باید بیان شام بخورن
عزیزم اصلا اهمیت نده هر جور دوست داری زندگی کن

توجه نکن این تصمیمی هست که تو و همسرت میگیری
هرکس هم گفت بگو نمی‌دونستم باید واسه شخصی ترین چیز زندگیم اجازه بگیرم