سلام 🌹
کاش میشد اینجا فیلم گذاشت من همه حرفامو فیلم بگیرم بزارم 🥺
اگه بخوام امسالم رو تویه جمله توصیف کنم میگم هرچیزی که انتظارشو نداشتم اتفاق افتاد و قشنگ رفتم تو دلش زندگی کردم 💔داشتم به عکسای قبلا نگاه میکردم چه قدر تواین سن ۲۵ شکسته و بد شدم داغون افتضاح شدم این عکسای پایین از خودم برای روزهایی که هنوز بچه نداشتیم و من دقیقا همون روزها تو دل خوشبختی بودم و نمیدونستم خدا مارو خیلی دوست داشت بچه نمی‌داد میخواست ما بدون بچه زندگی کنیم صلاح مارو قشنگی زندگی مارو تو نداشتن بچه میدونست خدای رحیم ولی ما قدر ندونستیم و پاگذاشتیم رو حکمت و مصلحت خدا گفتیم خدا بده خیلی بده با حکمت خدا جنگیدن الان قشنگ میفهمم که خدا چه قدر مارو دوست داشت وما خودمون رو بدبخت کردیم و....... بگذریم خواهش میکنم خواهرا چندنفر هستن تو بدترین حالم میان یه حرفایی برام مینویسن توروخدا اون چندنفر درک کنین دیشب یه دوستی می‌گفت کاش بررسی می‌کردید شما آزمایش نرفتید خب خواهر عزیز شما تاپیک های منو با دقت چرا نمیخونین مگه من مرض دارم هم ازدواجم فامیلی هم تو خانواده مادری مشکلات ژنتیکی داریم بچه مریض بعد من بیام بدون دکتر ژنتیک رفتن بچه بیارم من مریضم آیا بیام همه اینارو بدونم و بدون دکتر و بدون بررسی بچه مریض بیارم خب من برای همه این مشکل ها قبل بچه دارشدن دقیقا دوسال بعد ازدواجمون رفتیم دکتر ژنتیک حالا این کوتاهی این بررسی نشدن های زیاد از جانب دکتر بوده واین بلا سرمن اومده من الان گناهم چیه اینجا توروخدا درک کنین نزنین یه سری حرفا رو به من ، من هرروزم با گریه با نگاه کردن به بچه مریضم که یه تیکه گوشت فقط می‌خوابه هربار نگاه میکنم بغضم میگیره و اشکام می‌ریزه

تصویر
۳۳ پاسخ

چندسال پیش 🥺🥺 این من بودم 🥺🥺🥺

تصویر

و حالا این آدم حالا

تصویر

عزیزم هرچی بگی حق داری هرچقدر گریه کنی حق داری سخته خیلی هم سخته..فقط دعا میکنم خدا به دلت آرامش بده..مطمئن باش این همه زجری که داری میکشی خدا میبینه وحتی پسرت ویه روزی ویه جایی دوتاشون برات جبران میکنن ...

عزیزدلمممم فدای اون دل گرفته و شکستت بشم غصه نخور ان شاء الله ک بازم روزای خوب میاد انشالله گل پسر قشنگت سالم وسلامت میشه هیچی از قدرت و بزرگی خدا دور نیس فداتشم هميشه برا آرامش دلت دعا میکنم 🤲🤲🤲🤲🫂🫂🫂

من تازه تایپیکت رودیدم کلی،هم گریه کردم فقط ازخداوندواسه دل مهربونت صبرمیخوام وانشاالله بحق صاحب زمان پسرگلت هم خوب بشه

خدایا تو بساز

فکرشم نمی‌کردم به اینجای زندگیم از نابودی برسم 💔💔💔

تصویر

از ۸ ماهگی وضعیتش همینه تا حالا

تصویر

🖤. ‌

تصویر

سال اول ازدواجم سال

تصویر

اولین یلدای پسرم پارسال ۳۰ آذر ۱۴۰۲

تصویر

💔. ‌‌‌‌‌.

تصویر

چندماه پیش روزهای نحس کاردرمانی بچه ام عذاب کشید الان نمیبرم بدلیل تشنج و بیماری قلبش

تصویر

آخخخخخخ بمیرم برات😭😭😭

اخ من بمیرم برات اخ من بمیرم برای دلت 😭😭😭😭😭😭

عزیزم بیماری امیر شایان چیه؟
mps داره؟؟؟

دختر زیبا 😔

از من ناراحت نباش زهرا جان
شما که مهربونی نا مهربونی بهت نمیاد
آخه من که نخواستم شما رو برنجونم
چرا فکر کردی من میگم تقصیر دکتر نبوده
همش میگم خدایا ناخواسته این بانوی زیبا روی رنج کشیده رو آزار دادم

بميرم برای گریه ات

همیشه واست دعا میکنم انشاالله ی معجزه بشه پسر کوچولوت خوب بشه .اون فرشته کوچولو خوشگل چقد معصوم بی گناه

من باجمله جمله توگریه میکنم اینجایه مامان دیگم هست به اسم مامان محمدمهدی دقیقامشکل بچه شماروداره شمادوناواقعادل منوبدردمیاریداونم بچش خیلی نازه مثل بچه شماعزیزم چقددردت سخته نمیدونم چیبگم

منم پسرم بخاطر مشکل ژنتیکی نارسایی غده فوق کلیه ازبدو تولد تاحالا صبح وشب قرص مصرف میکنه واین ۷ماهی امپول رشد میزنه امسال هم کلاس اولی بازم خدارو شکر میکنم بچه سومیم لب شکری داغون شدم وبچه اولی درفتگی لگن داشت یکسال شبانه روز کمربند زدم الان له هیچ وجه نباید باردار شم

الهی بگردم برا دل شکسته ت😔😔

واقعا آدم نمیدونه چی بگه فقط باید گفت خدایا حکمتت رو شکر آخه یه مادر چقدر باید سختی بکشه چقدر باید ناراحت بشه خدا معجزه زیاد داره انشالله امسال معجزشو نشونت میده عزیزم پسر گلمون هم خوب میشه

عزیزم متاسفم واقعا چقد تلخ بود خوندن این روزات چقد دلم شکست ای کاش کاری از دستم برمیومد ای کاش میشد مرهمی گذاشت ب زخم دلت...حق داری برا همه این روزای تلخ حق داری گریه کنی و شاکی باشی چون همه چیو باعشق وامید شروع کردی چ میدونستی این روزگار پست چی قرار پیش روت بذار... از خدا برای حال دلت ارامش میخوام الهی ک معجزه خدای مهربون چنگ بزنه ب زندگیتو بیای از خوب شدن و سلامتی گل پسرت اینجا بنویسی
من چشم انتظار اون روزم عزیز دلم❤

عزیزم من قبل عقد ازمایش ژنتیک نرقتم و نمیدونم تا چه حد بررسی میشه ولی ازمایش ژنتیک و بررسی ژن ها خیلی زیاد و زمان بر هست و هزینه بالایی داره بخاطر همین سنبل طور فکر کنم بیماری هایی که شایع تر هست بررسی بشه و یا میپرسن در خوانواده شما و همسرتون بیمار دارید که ببینن چه بیماری در خوانواده دو زود شایع تره شاید اون ژن هم بررسی بشه .

عزیزم واقعا ناراحت شدم برای حالت 🥲یعنی درمان پسرت علاجی نداره ک خوب بشه؟

دورت بگردم سخته واقعا
ولی قوی باش
از خدا میخوام سلامتی بده به پسر گلت
حالم بد شد با حرفات .واقعا سخته عزیزه دلم
بخاطر اون کوچولوی نازنین اروم باش❤️🥺

الهی بمیرم برات خدابعت صبربده خواهری ازخدامیخام هرچه زودتر سلامتی گل پسرتوبده
دلم گرف اصن

الهی بمیرم برات😭😭😭😭
عزیزم ببخشیدا مشگل گل پسرت چیه؟ یعنی قابل درمان نیس؟

بارداری جشن سیسمونی خودمونی خانوادگی

تصویر

حالم بدشد 😭😭😭😭
خدابهت صبربده

من یکسال و نیمه نزدیک دوسال داره میشه که زندگیم نابود شده دیگه یه وضعیتی افتادم که تو آیینه خودمو میبینم باور نمیکنم من همون دختر شاد که به خودش می‌رسید ورزش میکرد به خودش می‌رسید آرایش میکرد صورتش رو خودش پاکسازی میکرد انواع ماسک میزاشتم روی پوستم من همون آدمم 💔😭 من همه چیزم تغییر کرده الان همین دو روز پیش بود رفتم دکتر ارتوپد آزمایش خون گرفتن برای درد دستم پاهام نامه نوشته هفته بعد برم دکتر اعصاب نوار عصب عضله بگیرن از دستم حالا خودمم مریض شدم نمی‌دونم هیچی منو آروم نمیکنه من این روزا فقط دلخوشیم اینه زودتر کارهای شکایت از دکتر بره جلو صدای منو بشنون منو ببینن وضعیت بچه ام رو ببینن ببینن که با من و زندگیم بااین بچه چیکار کردن من ازاینکه این بلا از یه آزمایش دقیق تر نگرفتن با پیگیری نکردن های دکترا سرم اومده دارم خفه میشم بعد چندنفری میان میگن خدا کرده امتحان خداست بابا توروخدا بسه چرا کوتاهی آدمارو گردن خدای بیچاره میندازین خیلی بی انصافین که گردن خدا میندازین خدا هیچوقت نمیاد بد بنده اش رو بخواد بچه مریض بده خدا مارو خیلی دوست داره تو زندگیم بارها معجزه خدارو دیدم این بلایی که سر بچه ام اومده قصور پزشکی بوده و من دارم نابود میشم کاش کارام زودتر پیش می‌رفت من یکم سبک میشدم 😭😭😭😭😭😭💔💔💔💔💔🖤

سوال های مرتبط

مامان ♥️ امیرشایان ♥️ مامان ♥️ امیرشایان ♥️ ۱ سالگی
میخواستم اسنپ بگیرم دکتر ژنتیک میریم داشتم به لیست سفر های من نگاه میکردم از پارسال فقط دکتر بیمارستان تازه خیلی چندین بار شوهرم خودش برده اسنپ نگرفتم ، از پارسال که مهر امیر شایان رو همون ماه اول که بدنیا اومد می‌بردم دکتر های مختلف تا آبلن که مشهد رفتیم اسنپ گرفتیم برای راه آهن با قطار می‌رفتیم مشهد ، تا ماه آذر که تشنج کرد و از اونجا بود که دکتر رفتن ها بیمارستان رفتن های ما شروع شد از آذر ماه خیلی دیگه اون نگرانی و ترس ما بیشتر وجدی تر شده بود برای دکتر رفتن هامون که تشنج کرده بود مادنبال دلیل بودیم که چیشد یه ماه قبل هر دکتری می‌بردیم برای گربه و بی‌قراری های شدید امیر شایان همشون میگفتن چیزی نیست کولیک داره چطور شد همون بچه سالمی که همه تاییدش میکردن تشنج کرده ، همه اینا با نگاه کردن به این لیست سفر اسنپ اومد و مرور شد و خیلی دلم برای خودم سوخت وبغضم گرفت که چه قدر سرنوشت یه آدم می‌تونه غم انگیز وبد باشه ......
داریم میریم دکتر ژنتیک برای بیماری امیر شایان و سوال هایی هنوز من جوابش رو نگرفتم
مامان ♥️ امیرشایان ♥️ مامان ♥️ امیرشایان ♥️ ۱ سالگی
هیچوقت اصلا تصور هم نمی‌کردم که روزی به اینجا برسم اصلا تو فکرم تصوراتم نمی‌گنجید که تو سن ۲۵ سالگیم بچه ای بیمار با شرایط و مشکلات خاص داشته باشم بزرگترین درد اینه که قصور پزشکی باعث شده تو بچه بیمار بدنیا بیاری و ندونی ...
فکرشم نمی‌کردم یه روزی به اینجا برسم بچه ام نتونه مثل بچه های سالم دیگه غذا بخوره میوه بخوره همیشه باید غذاهاش رو میکس شده بدم آبکی بدم خیلی چیزها براش ضرر داره از غذا از داروها از عفونت ها
فکرشم نمی‌کردم یه روزی بدبخت ترین زن تنها باشم من با ازدواجم بدبخت شدم نه تنها من پسرخالمم بدبخت شد بچه ی معصومی بدنیا اومد که الان باید راه می‌رفت باهم دستاشو می‌گرفتم می‌رفتیم قدم زنی
فکرشو نمی‌کردم هرروز ساعت ۶ صبح باید بیدار بشم داروی قلبش رو تو آب حل کنم تو خواب ناز بیدار کنم بچه ام رو با سرنگ دارو بریزم دهنش بعد اون به ترتیب ساعت ۱۰ تا ۱۲/۵ ظهر ۳ تا داروی تشنج یه مکمل برای کنترل بیماریش بدم دوباره شب هم همینارو تکرار کنم دارو قلب مکمل داروهای تشنج اصلا این بچه وقت نمیکنه از دارو خوردن ویتامین و دارو یبوست و دارو رفلاکس هم که بماند ....
فکرشو نمی‌کردم یه روزی به اینجا برسم که برم دکتر ژنتیک تازه بگه بچه شما بیماری متابولیکی هم داره من هرروز یه حرف بد درمورد بیماری پسرم بشنوم وباز باحال بد وگریه برگردم خونه ...
من اصلا این روزای نحس و کثافطم رو تصور هم نمی‌کردم چرا یه دکتر با آزمایش ننوشتن های زیاد تر با پیگیری نکردن هاش منو بدبخت کردمنو به اینجا رسوند چرا من الان دنبال کارهای شکایت از همون دکتر باشم ...
مامان ♥️ امیرشایان ♥️ مامان ♥️ امیرشایان ♥️ ۱ سالگی
سلام بعد یه هفته اومدم حالتون چطوره ؟
من هم خونه تکونی شروع کردم امسال اصلا حالم خوب نبود وهیچ کاری نکردم یعنی شرایط طوری درهم پیچید که حال منو ویران ونابود کرد الآنم که چند ماهی میشه درگیر پا درد دست درد گاهی کمر درد فردا همسر وقت دکتر ارتوپد گرفته برم هفته بعدم دکتر تغذیه میرم دوشنبه هم دکتر ژنتیک درمورد بیماری پسرم و یه سری سوال دارم ، این روزا سرم شلوغ و درگیرم ظهری اینقدر دلم گرفت و گریه کردم چرا الان من باید مریض باشم به اندازه کافی پسرم جلوی چشمم مریض هست و من دارم زجر وعذابمو میکشم دیگه حوصله و توان مریض شدن خودم رو ندارم اینقدر دکتر رفتم حالم بهم میخوره از دکتر رفتن از بیمارستان از دارو از مطب خستم هم جسمی خستم و درد دارم هم روحی خستم مریض میدونم خدا خیلی بزرگه خیلی تو زندگیم معجزه هاش رو نشونم داده بارها پسرم و از مرگ نجات داده خدا ، خدا خیلی رحیم و بخشنده است میدونم ....♥️🌹🙏
ولی خب درکنار اینا گوشه ای از قلبم برای همه چیزهایی که بد گذشت حسرت شد برام همیشه زخم میمونه قلبم ، برای ندیدن چشمای پسرم نگرفتن دستای من نگرفتن اسباب بازی حرکت نکردن گردن نگرفتن برای همه و همه چیزها مثل نوزاد یک ماهه وضعیت خوابیده داره کلی همین چیزهای کوچیک حسرت خیلی بزرگ شده تو دلم ....
مامان هانا کوچولو مامان هانا کوچولو ۱ سالگی
تقریبان دوسال میشه اومدم این خونه
دخترم به خاطر دندونش دیشب نخوابید لج داشت حالا اومد بخوابه
دیوار اتاق ما با حیاط همسایه بغلی یکیه دخترم تازه خوابید دیدم از اون طرف سنگ میزنن به دیوار بعد دوسال رفتم دم درشون اول عذر خواهی کردم گفتم بچه کوچیک دارم اگه میشه به بچه ها بگید یه یکی دوساعت خورده آرومتر بازی کنند . دخترم خوابه مرده گفت باشه چشم ببخشید
بعد ده دقیقه زنش اومده در مارو میزنه که به چه حقی به نوه هام میگی آروم بازی کنن بچه ات رو ببر اون طرف اتاق بخوابون سختته . موندم خدایا مگه چی شده که این اومده دم درمون صداش رو بالا میبره
گفتم حاج خانم من از اول عذرخواهی کردم بچه ام مریض بود دیشب نخوابید تازه بعد کلی گریه خوابید . میگه نه نباید میگفتی
آخه چرا بعضی ها اینجورین گردن افتاده هستن
الان انقدر اعصابم داغونه میگم کاش پام میشکست دم در چنین آدمی نمی‌رفتم همسایه ها صدای اینو شنیدن دم در ما داد می‌کرد الان پیش خودشون میگن چی شده که این زنه سروصدا داشت با من
مامان سانیل مامان سانیل ۱ سالگی
یادتون هست که عصر اومدم گفتم
خستم
توان ندارم
خواستم بگم شب موقع خواب دخترم محکم بغلم کرد دست کشید به صورتم خندید بهم و خوابید یعنی اون لحظه نمیدونستم بخندم یا گریه کنم و من گریه کردم با لبخندی که روی لبم بود
درسته هنوز خستم ، خونه ام بهم ریخته ، همسرم چند ساعت پیش قبل دخترم خوابید ، فقط تونستم ظرف هارو بشورم ، حتی روی تخت مون بعد این سه روز تعطیلات اونقدری لباس شسته ولی اتو نشده هست که جای خوابیدن برای من نمونده ، ولی با همه اینا الهی شکر به خاطر تن سالم دخترم ، خانواده ام ، خدا رو شکر که فردا باز روز میشه باز صدای جیغ و داد تا شب 🥹🤭🤪
خدا رو شکر به خاطر زندگیمون به خاطر همه چیزهایی که اطرافمون هست و ما انقدر خسته ایم که دیدمون بهشون کم شد ، درسته الان از بدن درد و سردرد دارم اینارو با اشک برای مامانا مینویسم فقط خواستم بگم که تقصیر ما نیست که این همه آشوب و استرس داریم ، تقصیر بچه هامون نیست که تو این زمونه این همه انرژی دارن و خیلی خیلی باهوش هستن ولی ما کم میاریم باهاشون بازی کنیم ، و اینکه تقصیر ما نیست که همسرانمون اونقدر خسته ذهنی و جسمی هستن که حتی زودتر از بچه هامون میخوابن ، ما همه مثل همیم پس خدا قوت 🥹🥹🥹
خدایا شکرت🤍
🌱