پسرمو ده روزه مهد میبرم...منو میبینه آمدم دنبالش شروع میکنه به داد و فریاد و به اسم کوچک صدا زدن بعد میاد خونه همش اذیت میکنه هی میگه فیلم زامبی بزار...آب بیار...پلو بده بعد اینارو تند تند بدون طاقت میگه...تو مهدم نهار میدن ...چطور میشه طاقتش را برد بالا ..خیلی اذیت میکنه بازم

من حس میکنم آدم هرچی بیشتر برای بچه سنگ تموم میذاره
بچه بیشتر دور برمیداره

فعلا ده روزه میبریش
به‌مرور‌بهتر‌میشه

پسرمنم مهد میرفت اینطوری شده بود میرفتم دنبالش میگفت برو دوستتون ندارم
یا خیلی بد حرف میزد طلبکارشده بود
یه روز قبل رفتنش یکاری کرد من یکوچولو دعواش کردم ظهر که رفتم دنبالش با دوستاش داشت بازی میکرد منو که تو مهد دید از همون عقب گفت برو برای چی اومدی گریم گرفته بود انگار که یه ادم غریبه بودم نزدیکم نمیشد رفتم بهش گفتم میخوام ببرمت خرید کوتاه اومد وگرنه همه تعجب کرده بودن میگفتن ماکان مامانته میگفت نه مامانم نیس
مهدش خوب بود که نه بد باشن آدماش ولی پسرم دلسرد شده بود از خونواده

یه چیزی هست منم بچمو یک ماهی هست می‌زارم اونجا تعداد بالاست خیلی از کارا رو از بقیه یاد میگیرن ..بچه من خیلی عاقل بود الآن بدتر شده جای که بهتر شه

اين سن بچه ها چرا اينجورن؟؟؟
بخدا بريدم اينقدر فوش ميده دخترم