۱۶ پاسخ

منم همین مشکلو دارم، میدونم کلافه کننده هست ولی چاره ای جز تحمل هم نیست

عزیزم خو مجبورن برن سرکار
شوهرمنم صب ساعت ۶میره ۴خسته میاد میخوابه تا ۶بعدشم میشینه پا کتاباش تا ساعت ۱۲شب
خو چیکارن کنن بنده خدا ها مجبورن
منم توشهر غریبم هیشکی رو اینجا ندارم
ولی چکنیم باید تحمل کنیم

برعکس من بهم میگه بیا بریم رستوران بریم پارک بریم مهمونی ولی من نمیرم دوس دارم همش خونه باشم این آخریا همش حس عجیب و غریبی دارم شاید دارم افسردگی میگیرم

من تو خونه هم غربت میکشم

دقیقا متنتو خوندم انگار خودم نوشتم 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️منم همینه اوضاعم

منم تو این شهر غریب هستم،هیچکس ندارم،بااینکه زایمان کردم،بازهم احساس دلتنگی دارم،

من وقتی تنهام همش فکر منفی و استرس میاد سراغم خستم

منم مثه توام البته من شوهرم ی شهر دیگه کار میکنه هفته ی روز خونس

بهش توجه نکن

همه همینیم عزیزم... از طرفی تو این موقعیت ماها هم حساس تر شدیم و بیشتر نیاز به توجه داریم ولی حق بدیم اوناهم تو این گرما خسته میان

توسعی کن بیشتربهش نزدیک شی ،بهش غرنزن واگرامکانش هست خودت برو بیرون وبچرخ منتظر شوهرت نمون ،شوهرم منم‌صبح ساعت۷میره شب ساعت ۹میاد اگربخوام بشینم غصه بخورم یه تومار میشه ،شوهرم بهم کاری نداره میگه خودت برو بیرون خونه اقوام سرخودتا گرم کن ولی حقیقتا شب که میاد دیگه جون وحوصله ای برامن نداره ،منم بعضی وقتا دلم میخواد شوهرم پابه پام باشه ولی خب شرایط،اقتصادی سخت شده چه کنم صبوری میکنم شماهم صبوری کن

منم دقیقا مثل تو هستم اونم تو شهر غریب تک و تنها و خانواده همسری که مدام اذیت میکنن و شوهری که صبح میره شب واسه خواب میاد خونه خلاصه مجبوریم به تحمل کردن این سختی ها چاره چیه🥲

عیب نداره شوهر منم همینه
ولی خب حق بده
تو این گرما میرن سرکار
خود من این گرمای سگی بیرون میبودم میومدم خونه هر کی یه سلام میکرد بهم پاچه میگرفتم😂 این بیچاره ها که اصن حال ندارن واکنشی نشون بدن

من ۲ ماه هرشب ب شوهرم گفتم تا منو چند ماه پیش ی ساعت منو ببره بیرون 🥲
واقعا خیلی دلم گرفته توی خونه

عزیزم بنده خدا خسته میشه دیگه

مثل منی
شوهر من انقدر کار برا خودش درست میکنه که میاد خونه بیهوش میشه
منم تنهام همش
خیلی سختمه
هرچی ام میگم میگه باشه بیشتر میام خونه ولی فایده نداره
بیشتر وقتام که میگه برا شما کار میکنم برا کی کار میکنم🫠

سوال های مرتبط