۲۰ پاسخ

عزیزمممم🙁
من روانشناس نیستم ولی هممون میدونیم الان بچه دوسالتون به محبت و توجه بیشتری نیاز داره .عجیبه که همسرتون نمیدونه .تازه بعد بچتون شما هم نیاز به توجه دارید.خواهشا خودتون محبت کنید چون خیلی اسیب میبینه .گناه داره .شاید از برادرش فاصله بگیره و اونو مقصر بدونه و هزارتا اسیب دیگه

به مادر شوهرت که اهمیت نده😂هرچی باشه فکر میکنن پسراشون فرشتن ،ولی باهاش صحبت کن بگو بیشتر از این بچه دوم ،اولی میفهمه ،توجه میخواد ،نوزاد اگه شکمش سیر باشه و پوشکش تمیز و خوابش درست بسه ،اما بچه ی ۲ساله فرق داره معنی توجه و مجبتو بیشتر می‌فهمه

واقعا یه آدم چقد میتونه ظالم باشه و ذات خرابی داشته باشه که همچین حرفی بزنه

امان از شوهراي مزخرف و بي عقل كه فكر ميكنن يه چيزي هم حاليشونه در حالي كه اندازه گاو هم نميفهمن

کی بهت گفت بد بخت مریض😡😡😡؟؟

اصن طبیعیه وقتی بچه دوم میاد بچه اول حسادت کنه مخصوصا ک هنوز 2سالش
من پسرم با اینکه نزدیک 6سالشه همین الان میرم خرید واسه نی نی هنوز نیومده یه چیزی واسه خودش برمیداره ک واسش بخریم
با همسرت ت تنهایی صحبت کن و بهش بگو ک رفتار بچه طبیعیه کلا مردا چشمشون ب خانواده شون میخورن شیر میشن 😉خودتو ناراحت نکن عزیزم
هیچ وقت بخاطر بچه دوم ....بچه اول رو نباید سرزنش کرد چون واقعا باعث میشیم بین اون 2تا بچه فاصله بیوفته حق داری ناراحت باشی ولی اینطور مواقع خونسرد باش ببرش ت اتاق باهاش صحبت کن

عیب نداره اونم پدرشه

منم چند روزی اینجوری حس کردم ولی بهش گفتم و اونم به خودش اومد

گفتم حواست باشه با بچه سرد رفتارمیکنی
چقد حس بدیه ببینی بچه اولت انگار تو فشاره یا چیزی اذیتش میکنه🥺❤️‍🩹

با شوهرت بحث نکن فعلا بزار برا بعدا متقاعدش کن... فعلا حواست بزار رو بچه هات مخصوصا اولی که زیاد دم پر باباش نره و اگه هم رفت با مهربونی بگو بابایی الان پسرمون خیلی کوچولو شما ببخش قول میده بعدا یاد بگیره ولی تا خودتون دوتا شدید حتما باهاش صحبت کن

الهی بگردم
چه گناهی دارن بچه های بزرگتر که فاصله ای هم با کوچیکتر ندارن
دلم براش کباب شد

الهی عزیزم ولش کن ناراحت نشواسترس میگیره بچتم اهمیت نده به هیچ کس شیرت خشک میشه هاا ول کن اکثرمون همین مشکلوداریم هرکی ازیجاخورده من زایمان کردنی هیچ همسرم نیومدبیمارستان

وای از شنیدنشم من حرصم گرفته دوست دارم شوهرتو و مادرشو خفه کنم چه برسه خودت بنده خدا چجوری تحمل کردی…
بچه دو ساله اخه چی حالیشه که اینجوری بخوای دعوا کنی مخصوصا الان که حساسم شده با وجود بچه دیگه…شوهرت جو گیر شده مادرشو دیده….

عزیز اون بچه دوساله خیلی گناهه حیف این روزا دیگه برنمیگرده فقط به شورت بگو بچه بزرگ میشه و تو بعدن حسرتشو میخوری که نمیزاری بچگی کنه حسرت اینکه زود بزرگش کردی چون اولی اومده .من که‌ خودم اولی رو دعوا کردم چندباری الان خیلی ناراحتم اما شوهرم هیچ وقت دعواش نکرد تا شیش ماه همینه سعی کن بفرستیش جایی خونه کسی اینجوری توی خونه باشه با کارای باباش خیلی آسیب میبینه و بدتره وقتی هم اومد خیلی بوسش کن نازش کن براش اسباب بازی بخر .تو تا شیش ماه درگیری الان حساسش کنید بدتر میکنه ببین قولت میدم چندوقته دیگه میخواد کوچیکه رو بزنه همه بچه ها همین کارو میکنن بخواین بزنینش دعواش کنید سخت بگیرید خیلی بچه بدی میشه و با داداشش هم بد میشه من جفت بچه هام باهمخیلی خوبن البته دعوا هم میکنن سر اسباب بازی زدن هم میزنه دادلشسو اما خیلی کم .اینجا خیلیا دیدم بعد شیش ماه هنوز زدن ادامه داشته چون مدارا نکردن با اولی .شوهرت چقدر درس خونده باید یکم حالیش باشه که بزرگه گناه داره با سخت گیری راه بجایی نمیبرع ما که خیلی لی له لالایی رادمهر گذاشتیم .الانم خیلی بچه شاد و پرجنبو جوشی هست .به شوهرت بگو تربیت بچه باشه از سه سال نه الان که بچه دنیا اومده .من که میگم اگه شوهرت اخلاقش گنده بچتو نزار وقتی خونست اچن خونه بمونه ببر بزار خونه مادرت بگو راه چاره ای ندارم اوناهم مراقبشن تا کوچیکه بزرگه و پسر بزرگت هم حواسش نباشه .راستی از ترب یا باسلام یا دیجیکالا یا پیج براش اسباب بازی سفارش بده سرگرم باشه .ما به رادمهر سر سه ماه رادوین موتورشارژی خریدیم خیلی دوسش داره

دختر من ۸ سالشه ها ولی گفتم ممکنه یکم توجهم به نینی بیشتر باشه چون نینیه گفت نه مامان حواست به منم باشه من به اندازه توجه میخام تازه این که فهمیدس اینجوری گفت اون بچه که واقعا فقط دنبال محبته حواستون باشه ها ترومای ذهنی میشه براش

حالا من فکر کنم مشکل برعکس تورو داشته باشم شوهرم عاشق پسرمه اصلا دعواش نمیکنه ولی تا الان به بچه تو شکمم هیچ حسی نداره به زور میخام یه کاری کنم به اینم حس پیدا کنه نمیدونم شاید دنیا بیاد خوب بشه ولی انقدر عشقش به بچه اولم عجیب و عمیقه حس میکنم دیگه هیچکسو اندازه اون دوست نداره

واس چی. الکی بچه رو دعوا کنه مگ بچه اذیت میکنه کاری میکنه ک باهاش اینجوری برخورد میکنه

الهی بگردم خودت بهش توجه کن ب شوهرتم فعلا هیچی نگو ک بااین حالت ی چیزی نگه اذیتت کنه

وای عزیزم سعی کن به خودت برسی زودتر سرپاشی😥
مردا هم بعد زایمان ممکنه به خاطر فشار و استرس یه نوع افسردگی بگیرن احتمالا همسرت دچار همچین چیزی شده و الان اون نگرانی و فشاری که بهش میاد رو روی سر بچه خالی میکنه...

تو خلوت به شوهرت گفتی یا جلو بچه؟

شوهرت اشتباه میکنه باهاش حرف بزن تو بهش توجه کن گناه داره بچه ۲ساله

سوال های مرتبط

مامان آهو مامان آهو ۳ ماهگی
سلام ، ۵روز دیگه دخترم به دنیا میاد ،مادرشوهرم هنوز که هنوزه میگه بچه باید پسر باشه قند عسل باشه خیلی جلوی شوهرم نمیکه این سری جلوی شوهرم گفت جوابشو دادم گفتم دست من باشه ۳تا پشت هم دختر میارم اونی که تو پیری کناره پدرو مادرشه دختره
این که رفت به شوهرم گفتم یعنی چی این حرفاش شوهرم گفت مگه بچه ایناست بزار هر چقدر دلشون میخواد بگن بچه منه رو سرمم جا داره
دوباره امروز همسایمون امد دخترش بارداره (بچش پسره ) برمیگرده به من میگه اونا دوست داشتن بچشون دختر بشه ما دوست داشتیم پسر بشه دختر شد گفتم تو دوست داری قرار نیست همه دوست داشته باشن ، پس امروز پدرجون امد بهش میگم که دست به کار بشه دلت پسر میخواد ،انقدر تو این ۹ ماه جواب ندادم همش تکرار میکنه منم این ماه اخر هر باری که گفت جواب دادم
اوایل خیلی حس بدی میگرفتم اما الان دیگه برام مهم نیست ،مهم اینه که من به ارزوم رسیدم چون نه خاله دارم نه خواهر و خودم بچه بزرگم و مادرم جای همه ایناست برام دوست داشتم بچه اولم دختر بشه مثل خودمو مادرم 😍
مامان آراد مامان آراد ۱ ماهگی
چقدر خستم تا جایی که به خودکشی فک میکنم دیگه تا به شوهرم میگم بچه گریه میکنه میگه بچه همینه و فلان اصلا دست به کمکم نیست تازه امروز میگفت من نمیخاستم بچه انگار من گرفتمش به زور ریختم که بچه بشه ...گفتم شاید بجه بیاد آدم بشه ولی بدتر شده یکسره بیرونه واسه خونه هم هیچی نمیگیره حتی میوه اگه چیزیم باشه نمیزاره تو خونه فورا میبره تو ماشینش میخوره بهش میگم من یکسره تو خونم یعنی چی بیرونی میگه تو رو تو خونه ندیدم خدایا شکرت میکنم به خاطر این بچه ای که بهم دادی ولی حرف های شوهرمو نادیده بگیر حتی یک بار نیومد بالای سر بچه تازه بچه گریه میکنه سر وصدا داره چرا گریه میکنه ...بهش میگم تو باید جز آدم هایی بودی که اصلا بچه دار نمیشدن اون موقع دنبال بچه له له میکردی....واقعا دیگه نمیتونم زندگی کنم ۱۰ سال شده خونم تو شیشه شده نمیدونم طلاق بگیرم ۲۴ سال دارم ولی ثورتم مثل یک زن ۴۰ ساله شده بقرآن من الان با این سنم قرص اعصاب میخورم کاش دکمه برگشت داشت زندگی😭😭😭