امروز واکسن دوماهگی زده دخترم 🥺 انقدر بچم گریه کرد که دلم ریش شد به حالش 🥺چقدر مادر بودن سخته چه دل سفت و پر طاقتی میخواد کاش یکم قوی تر بودم 🥺یک لرزش دستی گرفته بودم از غصه و استرس 🫠🥲💔 شما هم انقدر کم طاقتین؟🥺
چهارم مرداد ۱۴۰۴

عزیزم ما به خاطر بچه ها باید قوی و محکم باشیم
من روزی که آزمایش تیروئید داشت انقدر گریه کردم که نگو
اما بعد به خودم گفتم اینجوری فایده نداره پس بچه‌م پناهش به کی باشه من باید آروم باشم که اونم نترسه و بدونه اوضاع تحت کنترله .
امروز که واکسن داشت چون خودم آروم بودم و تو بغلم باهاش حرف میزدم و می‌خندیدم بچه هم خیلی راحت بهش گذشت فقط همون لحظه تزریق یکم گریه کرد و سریع آروم شد خداروشکر
چون اونا ترس و استرس مادر رو می‌فهمن

وای خیلی سخت بود منم امروز زدم بچم از ته دل جیغ زد

چهارماهگی تزریقی سه تاس هنوز😭😭😭

دقیقا من همینم دخترم وقتی از دلدرد بی تابی میکنه و هیلی گریه میکنه منم پا به پاش اشکم میریزه

منم امروز زدم شوهرم بچه رو نگه داشت من از اتاق اومدم بیرون در گوشمم گرفتم که صدای گریه رو نشنوم

من که نرفتم باهاش باباش و مامانم رفتن قدش و وزنش چقد بود

نه من به این شدت نیستم سعی کن قوی باشی که بتونی بزرگ شد زخمی شد کمکش کنی نه اینکه بترسونیش

منم همینطوره دلم کباب شد

ای خدا چرا بچه تا دنیا میاد باید کلی درد بکشه بچه منم فردا وقت واکسنشه نمیتونم چجوری تحمل کنم کاش من درد بکشم ن بچم 🥹

الهیی🥺
منم از الان غصه واکسن دو ماهگیشو میخورم ک قراره بچم اذیت شه الهی بمیرم براش🥺🥺تازه ختنش خوب شد بچم ی کم آروم و راحت شد حالا یه پروسه جدید دیگه