وااای مامانای همدرد بیایید..پسرم مخم رو تیلیت کرده.بع همه چی کار داره با اینکه بیشتر اوقات صبورم ولی گاهی اوقات دیگه نمی‌کشم..ن دوست دارم جایی برم نه کسی بیاد خونم..پریروز بردمش بهداشت فقط می خواست بره و به همه چی دست بزنه و کنجکاوی کنه..اون مامانایی ک تجربشو دارید بگید تا کی بچه داری سخته..من ک الان یک سال و نیمه احساس میکنم سخت ترین مرحله نوپا داشتنه..ناشکری نمیکنم ولی واقعا خسته ام😭😭

چند روز پیش ساحل سوخته بود پوشکش در اوردم تا باز پوشک کنم نشست رو فرش پیپی کرد من میخندیدم دوباره دیروز زد به بشقاب ازم شکست من فقط نگاه میکردم 🤣🤣🤣خواهرشوهر میگفت وای چقدر ریلکس شدی اصلا آدم قبلی نیستی .گفتم بیخیال این دوران میگذره بزار خوش باشه .حالا گلم انقد ب خودت سخت نگیر از بچه ۱ساله چه توقعی داری بچه بیست ساله گوش ب حرف آدم نمیده چه برس این کوچلوها بزار زندکی کنن

دیروز ریمل و خورده بود و دهنش سیاه سیاه بود😑😑😑امروزم از یخچال ظرف مربارو آورد و ریخت وسط فرش آشپزخونه

جایی نرفتن و کسی نیومدن که هیچی
تو این خونه دو متری به من چسبیده عین چسب گفتم از شکمم بیاد بیرون دیگه حداقل همیشه به من وصل نیست گویا میخواد برگرده اون تو باز

همه همینن عزیزم،پسرت تنها نیست
امروز انقد از سر و کولم کشید بالا نماز عصرمو ۴ باز خوندم😑آخرم چادرمو از سرم درآورد و غش غش میخندید😒

خونرو ترکونده 😩

دختر منم همینه پدرمو در آورده