۶ پاسخ

عزیز این روزا تموم میشه بعدا یادت میفته میگی چرا حرص خوردم
اگر شرایطشو داری یه کمکی بگیر برای خونه ات بیاد نظافت کنه ماهی یکبار
غذاهاتم برنامه بنویس با توجه به چیزی که تو خونه داری زودتر کار پیش میره اونجوری
همسرتم اگر موافقه جم کن برو شهرستان یه هفته بمون بعد برگرد
برای پسرتم کلاس انلاین ثبتنام کن فعلا اگر خوشش میاد

عزیزم منم مثل شما با دوتا بچه دست تنهام.علاوه بر اینکه شاغل ام هستم به هیچ کاری تو خونه نمیرسم.هممون مثل همیم.به خودت سخت نگیر. خونه کثیف بمونه چیزی نمیشه.سعی کن یه مشاوره آنلاین بگیری شاید یکم کمکت کنه

جانم خسته نباشید عزیزم
فقط خودتون هستین که میتونین حالتونو خوب کنین وازشرایط لذت ببرین یا نه ازشرایطتون ناراضی باشین و حال خودتونو بچه هارو هم بد کنین
پس باید همش باخودتون تکرار کنین من باید یک مادر قوی وشاد باشم
کاملا درکتون میکنم من بعضی موقع ها حالم ازهمه چی بهم میخوره دوتا پسرم هستن دوقلوهامم هستن نمیدونم واقعا به کی رسیدگی کنم کارخونه رو چیکار کنم
شوهرم اصلا و ابدا دست کمک نیست حتی نمیاد به پسرای بزرگم غذاشونو بده یا یک چای دم کنه
خیلی وقتا خسته وله میشم جسمی روحی ولی بازبه خودم میگم هرچی اینجوری باشم بدتر میشه باید قوی وشاد باشم وازبچه ها لذت ببرم
این روزا همه میگذره ویک زمانی میگیم کاش برگردیم همین روزا

عزیزم سطح انتظاراتتو از خودت بیار پایین. خونه ریخت و پاش هیچ اشکالی نداره، غذای حاضری هیچ اشکالی نداره. وقتی کمک نداری همه اینا طبیعیه پس خودتو به خاطرش ناراحت نکن.

عزیزم این روزا هم میگذره اگر خسته ای از کسی کمک بگیر یکم استراحت کن اینجوری از پا در میای

عزیزم کانال زدم تو روبیکا پر ایده غذایی برا کوچولو😍
به اسم آشپز خونه کوچولو ها😋

سرچ کنی میاد اما اگه پیدا نکردی به آیدی من @Massomeh87پیام بده عضوت کنم

سوال های مرتبط

مامان نیکان و نفس👶 مامان نیکان و نفس👶 ۱۰ ماهگی
این روزها خیلی خسته میشم دیگه کم آوردم هم جسمی هم روحی یه بچه ۹ ماهه که چهار دست و پا میره باید فقط دنبالش باشم سرش نخوره جایی به خاطر حساسیت و آلرژی روزی ۳ بار غذای جدا درست کنم براش شام و ناهار خودمون کارهای خونه هم که تمومی نداره تمیزی. شستن ظرف گردگیری جارو و طی........ یه پسر کلاس اولی تغذیه آماده کنم به درساش برسم دیسک کمرم بدتر شده دخترم بدقلقی میکنه باید بغلش کنم تو روزم ۲ بار میخوابه اونم نیم ساعت بیدار میشه کافی پسرم دفتر و مداد بگیر یا چیزی بخوره یه سره میره دنبالش شب دیگه بیهوش میشم از خستگی شوهر دیر میاد ولی بیاد کمک حالم نگهش میداره ولی من نمیتونم‌ استراحت کنم تو اون فاصله میرم لباس هاشو میشورم. ظرف میشورم خونه جمع کنم برنامه پسرم آماده کنم. خوبیش این حداقل شوهرم میفهمه خسته میشم میگه سخت غذا درست نکن از بیرون میگیرم ولی نمیشه هرشب غذای بیرون بدم پسرم گناه داره گاهی وقت نشه مجبورم ولی هرشب نه خلاصه دوست دارم با تمام شیرین بازی دخترم زود بگذره این روزها