۲۴ پاسخ

بسلامتی انشاالله زیرسایه پدر و مادر باشه

عزیزم منم ۲۵تیرتو۳۵هفته زایمان کردم
پسرم یک هفته دستگاه موند
روزای سختی بود
ولی الان خداروشکرپیشمه
نگران نباش
به خدا توکل کن

مبارک باشه عزیزمم ایشالا هرچی زودتر سرپا بشی و بغلت بگیریش و سلامت ببریش خونه
اخرش چند کیلو دنیا اومد ؟

ب سلامتی عزیزم مبارکه . کدوم بیمارستان زایمان کردی عزیزم ؟

قربونت برم خداروشکر سالم به دنیا اومده انشالله به زودی بغل بگیریش عزیزدلم 🥲🥺

اخی الهی

به سلامتی عزیزم مبارک باشه.. قدمش پر خیر انشاالله زودتر میاد تو بغلت

ای جان مبارکه عزیزدلم هی امروز منتظر بودم هی بیای بگی بسلامتی زایمان کردی خداروشکر بخیر گذشت و انشالله پسر گلت هم بزودی مرخص میشه و بغلش میگیری

عزیز دلم به سلامتی باشه🥹ایشالا زود زود کوچولوت میاد تو‌بغلت🥹منم دلم میخواد زودتر زایمان کنم

میفهمم منم بااین که 40هفته کامل بود بچم رفت دستگاه وتختای بغلیم بچه شون پیششون بود ولی من تنها بودم زایمان قبلیم انشالله مشکل خاصی نداشته باشه و زود مرخص شه

انشالله هرچه زودتر هم خودت بهتر بشی هم گل پسرت رو ببینی
با آرزوی سلامتی. 🥲🥲🥲

سخته ولی نگران نباش ان شاءالله پسرت هم به زودی و سلامتی مرخص میشه

عزیزم مبارک باشه چرا اورژانسی؟

عزیزم قدمش برات پراز خیر وبرکت❤
تو الان باید قوی باشی وزود روپا بشی کوچولوت به تو نیاز داره
ان شاالله که خیره وزودتر بچت رو بغل میگیری😍

نگران نباش چیزیی نیست

چرا اورژانسی سزارین شدی؟

چرا اورژانسی عزیزم
ب سلامتی میری خونه و پسرتم خیلی سریع میاد بغلت دختر دایی من هفته تو دنیا اومد کلن 3 روز دستگاه بود تازه هیچ امپول ریه هم نزده بود

ایمان منم ۳۵هفته و۴روز بود ولی نبردنش

عزیزم بسلامتی ایشالله قدمش خیرباشه وخودتم زودخوب بشی
ولی چرا بردنش ان ای سیو
امپول بتا نزده بودی؟

مبارکه عزیزم😍نگران نباش عزیزم میبریش خونه زود زود
عزیزم پس چرا زده ۳۷ هفته؟

بسلامتی عزیزم ایشالله پسرتم‌خیلی زود مرخص میشه خوش قدم باشه براتون ♥️
وزنش چقدر بود ؟

بسلامتی مبارکت باشه.. نترس بچع منم چن رور دستکاه بود اولیم و میگم اونم ۳۵ هفته بود دنیا اومد

عزیزم نگران نباش انشاالله سریع بهتر میشین...برای منم دعا کن الان پاکی منم میترسم زایمان دومم

خیلی سخته زایمان درد بچه رو ازت جدا میکنن منم کشیدم

سوال های مرتبط

مامان پاشا🧸 مامان پاشا🧸 ۳ ماهگی
تجربه سزارین در بیمارستان صارم
مامانا من ۸ساعت ناشتا بودم از ۶صبح رفتم بیمارستان دنبال کارای پذیرش و فیلمبرداری عکاسی
یک پک کامل واسه قبل عمل و یک پک کامل واسه بعد عمل بهم دادن هزینش ۹۰۰ تومن بود
بعدشم رفتم برای آزمایش ادرار و خون و چک گردن ضربان قلب بچه و فشار خودم ، بعدشم اومدن دنبالم و رفتیم اتاق عمل
بی حسی از کمر بودم و اصلا درد سوزن اسپاینال رو حس نکردم انقدر دستشون سبک بود 🤌🏽 جو اتاق عمل عالی بود و همه حسابی پرانرژی بودن جوری که اصلا استرس نداشتم
گذاشتن و برداشتن سوند هم واقعا دردناک نبود
ساعت ۱۰:۳۰ رفتم اتاق عمل و ساعت ۱۰:۵۵ پسرم به دنیا اومد
همسرم اومد اتاق عمل و بند ناف رو برید تمام لحظه ها هم فیلمبرداری داشتم👀 بعدشم رفتم ریکاوری شکمم رو فشار دادن برای تخلیه خون و جمع شدن رحم که کاملا بی حس بودم و نفهمیدم هیچی
در آخر اومدم تو بخش ، پمپ درد داشتم و تا همین لحظه خداروشکر درد وحشتناکی نداشتم
از رسیدگی بیمارستان و پرسنل خیلی راضیم د به امید خدا فردا مرخص میشم❤
مامان 💓 پرنسا💓 مامان 💓 پرنسا💓 ۴ ماهگی
پارت دو سزارین
همسرم رفت بسته زایمان رو خرید و اومد پرونده هم تشکیل دادن،من لباس سزارین پوشیدم،آزمایش ادرار و خون و چندتا دیگه،و دوباره ان اس تی گرفتن،خیلی اذیت شدم رو کمرم دراز کشیده بودم،کمرم داشت نصف میشد،بعد اومدن با ویلچر دنبالم بردنم واسه عمل،قبل رفتن به عملم یه چندتا فرم پر کردم،اونجا بود استرسم اومد سراغم،از ترس گریم گرفته،رفتم تو از کمرم آمپولو زدن و سریع دکتر بیهوشی اومد آمپولو از کمرم زد،اصلا درد نداشت آمپول،حتی از زدن یدونه سرم هم کمتر درد داشت اون آمپول،سوندمم گفتم اتاق عمل وصل کنن،سریع سوند و وصل کردن،همینکه دراز کشیدم فشارم شدید افتاد و استفراغ کردم اما چون ناشتا بودم چیزی بیرون نیومد،یه لحظه اتاق عمل جلو چشام داشت میچرخید،همونطور بی حال دراز کشیده بودم بچمو آوردن بیرون از شکمم،خودم متوجه شدم،چون وقتی بچه رو میارن بیرون یه تکونایی میدن بهت که کامل میفهمی دستشونو تا آرنج کردن داخل شکمت،بچه رو درآوردن و در حد چند ثانیه نشونم دادن و سریع بردنش،بهم گفتن صحیح و سالمه اما من خیلی نگرانش بود فقط حین عمل دعا میکردم سالم باشه،بعدش که داشتن میدوختنم فقط خوابم میومد و خوابیده بودم اما متوجه دور و برم هم بودم....
ادامه پارت سه
مامان نیلا🐥 مامان نیلا🐥 ۱ ماهگی
خب پارت دو داستان سزارین
وارد اتاق عمل شدم نگم که چه استرسی داشتم و مثل بید میلرزیدم منو تحویل اتاق عمل دادن مستقیم رفتم رو تخت اتاق عمل نشستم آمپول بی حسی به کمرم زدن و اصلااااا هیچی حس نکردم واقعا خیلی خوب بود و اصلا درد نداره نگران نباشید
آروم کمکم کردن خوابیدم دستامو بستن پرده رو کشیدن و دکترم کارو شروع کرد همش حس میکردم دکترم داره با شکمم کشتی میگیره 😅 یعنی فشار رو حس میکنید ولی به هیچ وجه متوجه درد نمیشید
دخترم به دنیا اومد آوردن نشونم دادن و بردنش کاراشو انجام بدن
دکتر منم داشت بخیه میزد و من همینجوری داشتم میلرزیدم بهم آمپول زدن لرزشام رفت و عملم تموم شد بردنم ریکاوری تو ریکاوری یه بار ماما شکممو فشار داد یه بار دکتر که بی‌حس بودم متوجه نشدم بعد که حسم رفت ماما اومد گف باید ماساژ بدم منم سفت‌ دستشو گرفتم و نمیذاشتم چون خیلی ترسیده بودم اما آروم فشار داد و خیلی درد نداشت
موقع تحویل به بخش هم دوباره پرستاری که اومده بود منو تحویل بگیره فشار داد که اونم درد نداشت البته درد داشتااا ولی قابل تحمل بود
پارت بعدی رو هم سعی میکنم زود بذارم از لحظه ای که وارد بخش شدم
مامان نورِ زندگی🤍 مامان نورِ زندگی🤍 ۵ ماهگی