تجربه زایمان زودرس

✅️پارت۹ ✅️

منی که از اول بارداری دلم میخاست سز بشم ولی وقتی گفتن باید برم اتاق عمل خیلییی افتضاح ترسیده بودم واس همین ضربان قلب خودم بالا رفته بود اکسیژن گذاشتن بعد اومدن سوند و وصل کردن خیلی از سوند هم میترسیدم ولی درد انچنانی نداشت تختم و عوض کردن و بعدشم بردنم واس عمل اون لحظه ک اومدم از اتاق زایمان مامانم و مادر شوهرم بودن هر چی گشتم شوهرم و بابام نبود اونجام یه استرس دیگ گرفتم🥴

۲ پاسخ

بقیشو زود بزار دیگه کم ننویس😂

کدوم بیمارستان رفتی

مقالات مرتبط

نحوه خوابیدن بعد از سزارین
نحوه صحیح خوابیدن بعد از عمل سزارین
عمل لابیاپلاستی بعد از زایمان
عمل لابیاپلاستی بعد از زایمان و روش های انجام آن
حمام کردن بعد از زایمان سزارین
حمام کردن بعد از زایمان سزارین
دمای مناسب اتاق خواب نوزاد
دمای مناسب اتاق خواب نوزاد در زمستان و تابستان

سوال های مرتبط

مامان شاهان مامان شاهان ۵ ماهگی
"پارت۲"

فردا صبح ساعت6ونیم بیدار شدم و ارایش کردم و حاضر اماده ساعت7ونیم مامانم اینا و شوهرم بیدارشدن و راهی بیمارستان شدیم که باید ساعت 8بستری میشدم، رسیدم بیمارستان و پرونده تشکیل دادیم و لباس بیمارستان رو پوشیدم راهی شدم واسه بستری..
روی تخت پارچه های مخصوص رو گذاشتن و بعدش اومدن واسه وصل کردن سوند، بتادین زدن و بعدش سوند رو گذاشتن، یکم سوزش داشت ولی اصلا اونقدری درد نداشت و ترسناک نبود، سرم وصل کردن و فشارمو گرفتن بعد از نصف سرم اومدن گفتن حاضر شو بریم اتاق عمل....
مشاهده ۲ پاسخ
مامان هانا خانومی 🥰 مامان هانا خانومی 🥰 ۱ ماهگی
وجدانن ساعت ۸ یا ۹ صبح باید برم اتاق عمل ولی از ۵ صبح اومدن برام سوند گذاشتن داغونم کردن دوست دارم جیغ زنان درش بیارم 🤦‍♀️
مشاهده ۱۴ پاسخ
مامان گیلاس کوچولو 🍒 مامان گیلاس کوچولو 🍒 ۳ ماهگی
تجربه زایمان سزارین 😶‍🌫️
پارت 1❤️
من کلا زایمان زودرس شدم و هفته 36و6روز زایمان کردم
البته کیسه آبم ترکید و یهو رفتم بیمارستان ولی قبلا دکتر گرفته بودم
و بخاطر بیماری اعصاب ک پنیک دارم خودم دکتر گرفتم و سزارین اختیاری شدم ...
کیسه آب ک پاره شد یهو خودمو رسوندم بیمارستان سرم هارو وصل کردن
و رسیدن ب وصل کردن سوند . من خیلی استرس داشتم و میترسیدم
سوند قابل تحمل بود ولی سوز میزد 😶
مشاهده ۶ پاسخ
مامان Nila💕👼🏻 مامان Nila💕👼🏻 ۳ ماهگی
تجربه زایمان سزارین (پارت۱)
بلاخره وقت شد منم تجربه زایمانمو بزارم براتون
صبح ساعت۶رسیدیم بیمارستان کلی استرس و ذوق داشتم کارای بستری رو انجام دادم و نامه رو گرفتیم و رفتیم پذیرش بعد رفتم واس ازمایش ها و سوند گذاشتن اینو بگم از سوند به شدت میترسیدم و خیلی اذیتشون کردم
ولی اصلا درد نداشت در حد همون معاینه بود دقیقا با اینکه من خودمو سفت گرفته بودم حتی اگ شل میگرفتم باز دردش کمتر حتی بود
خلاصه احساس اون لوله داخلت یه جوریه ولی باز قابل تحمل
بعد دیگ صدام زدن واس اتاق عمل اونجا یه فضای استرس زا بود خدایی خیلی ترسیده بودم و گریه میکردم تا رفتم رو تخت انژیو کت رو وصل کردن و من همزمان واس پمپ درد بحث میکردم که حتما برام بزارن به شمام توصیه میکنم بگیرین حتما چون واقعا کمک میکنه به کمتر شدن درداتون.ادامه پارت بعد...
مشاهده ۴ پاسخ
مامان جوجه حنایی مامان جوجه حنایی ۵ ماهگی
پارت ۳

ساعت از ۸ گذشته بود فک کنم که یهو ماما گفت نفس عمیق بکش
بعد داد زد که دستگاه اکسیژن بیارین برا بیمار
اینجا سکته رو زدم دیگه خودم هیچی حس نمیکردم هر چی بلد بودم از قران و اینا خوندم بهم اکسیژن وصل کردن ماما هم همش میگفت نفس بکش
دکترم ساعتای ۸.۳۰اینا اومد معاینه کرد
گف آماده نیست هنوز لگنت
بعد که نگاه دستگاه کرد گف افت ضربان قلب داره ببرینش اتاق عمل
منم زیر دستگاه اکسیژن بودم اصلا حالم بد شده بود همش میخواستم بردارم نمیذاشتن
خدمات با ماما شیفت اومدن که سوند برام وصل کنن
از معاینه ای که میکنن بیشتر درد داشتم برا سوند
گریه میکردم که چی
لباسام عوض کردن و لباس دیگه ای پوشوندن و بعد گرفتن اثر انگشت رضایت بردنم اتاق عمل
مشاهده ۳ پاسخ
مامان لیا مامان لیا ۲ ماهگی
اومدم بینارستان سوند زدم اونقدرا درد نداشت فقط از اتاق عمل میترسم
مشاهده ۵ پاسخ
مامان رهام💙🫀 مامان رهام💙🫀 ۳ ماهگی
تجربه زایمان زودرس

✅️پارت ۸ ✅️

لباس دادن عوض کردم شوهرمن ساک و اورد این وسطا خانوادمم اومدن حس خیلی عجیبی بود اینکه تکونای اخر بچمو داشتم تو شکمم حس میکردم ناراحت بودم از طرفی پر از استرس بودم واس بچم اینم بگم ۲۸ هفته دو سری امپول بتا زده بودم
بردنم بخش زایمان ان اس تی و گذاشتن یکم گذشت دردام شروع شد ابریزشمم هعی بیشتر میشد
اومدن معاینه کردن یه فینگر بودم
اومدم سرم زدن واس درد بیشتر
گذشت باز یه ساعت اومدن معاینه کردن همچنان یه فینگر
باز یه ساعت اینا گذشت ک واقن دردام بیشتر بود وانقباضمم منظم بود اومدن معاینه همچنان یه فینگر
نوار قلبمو ماما گرفت نشون دکتر داد ک دکتر اومد بالا سرم با چند تا ماما و یه کمکی امپول و سوند دستشون بود
اونجا بود ک فهمیدم چیشده
گفتم چرا سوند گفتن میری عمل هعی هم میگفتن بچه ها این افته سریع باشید
ضربان قلب بچم افت کرده بود 🫠
مشاهده ۳ پاسخ
مامان گل پسرا💙 مامان گل پسرا💙 روزهای ابتدایی تولد
سزارین ۱

من تقریبا یماه قبل سزارین سرماخورده بودم و خیلی اذیت شدم
قرار بود ۸/۸ برم سرارین بخاطر شلوغی اونروز دو روز زودتر رفتم
گفتن باید ناشتا باشی شب قبلش صب ک اومدی عملت میکنن
منم از نه شب ناشتا بودم و صب ساعت هفت رفتم بیمارستان رضوی

تا کارا پذیرش کردم هشت صبح رفتک زایشگاه برای کارای ابتدایی
گفتم با خودم تا نه عمل میشم و کارام تمومه
شد ساعت ۱۲/۳۰
تازه فرستادنم برای وصل کردن سوند
سوند درد انچنانی نداشت خدایی انژیوکت بیشتر درد گرفت
بعد با همسرم و خاهرم رفتیم تا دم اتاق عمل تو نوبت تا اتاق عمل خالی بشه
تو اتاق انتظار موندیم
اونجا حس دسشویی شماره ۲ شدیدی گرفتم
ولی اصلا هیچی نبود همش از استرس بود
نیم ساعتی تو اتاق انتظار موندیم و بعد بردنم برای عمل
مشاهده ۴ پاسخ
مامان آراد🩵🌈 مامان آراد🩵🌈 ۷ ماهگی
سلامممم دوستان
من اومدم با تجربه زایمان

جمعه ۱۵ فروردین ساعت ۶ صبح بیمارستان آریا رشت
وقتی رسیدم فرم پر کردم
رفتم اتاق تریاژ
لباس عمل پوشیدم سوند وصل کردن (سوند درد نداشت)
بعد ازم آزمایش خون گرفت فشار گرفت همه چی اوکی بود
ساعت ۷ و رب بود رفتم اتاق عمل
اونجا دکتر مهربونم رو دیدم خلاصه
من رو از کمر بی حس کردن ولی واقعا اون آمپول بی حسی لحظات اول حس خفگی به ادم‌میده اما بعدش اوکی بودم
ساعت ۸ ونیم نی نی ما بدنیا اومد بردن شستن و آوردن گذاشتن روی صورتم‌ گرمای صورتش روی صورتم حس خیلی خوبی بود
مشاهده ۱۲ پاسخ
مامان آرسام مامان آرسام ۶ ماهگی
سلام خانما منم زایمان کردم بیمارستان ثامن دکترم لیدا تکلو بود اختیاری بودم یعنی اتاق عمل آمپول به کمر میزنن واسه بی حسی همه چی عالی خداییش یعنی سرم وصل کردن بیشتر درد داشت تا به کمر
سوند هم می‌خاستم برم اتاق عمل وصل کردن بعدش بی حس شدم دیگ اصلأ درد نداشت
فقط ماساژ شکم چند دفعه آخر که بی حسی تموم میشه انجام میدن درد داره یکم
فقط من یکساعت اول یکم درد داشتم که اومدن مسکن و شیاف گذاشتن خداروشکر خیلی خوب شدم
مشاهده ۲۲ پاسخ
مامان آرسام مامان آرسام ۶ ماهگی
سلام خانما منم زایمان کردم بیمارستان ثامن دکترم لیدا تکلو بود اختیاری بودم یعنی اتاق عمل آمپول به کمر میزنن واسه بی حسی همه چی عالی خداییش یعنی سرم وصل کردن بیشتر درد داشت تا به کمر
سوند هم می‌خاستم برم اتاق عمل وصل کردن بعدش بی حس شدم دیگ اصلأ درد نداشت
فقط ماساژ شکم چند دفعه آخر که بی حسی تموم میشه انجام میدن درد داره یکم
فقط من یکساعت اول یکم درد داشتم که اومدن مسکن و شیاف گذاشتن خداروشکر خیلی خوب شدم
مشاهده ۲۱ پاسخ
مامان کایان🩵👶🏻 مامان کایان🩵👶🏻 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان سزارین پارت اول✨

روز جمعه ۵:۳۰ دیقه صبح بیمارستان بودم تا رفتم مدارکامو گرفتن فرم بستری رو پر کردن رفتم بلوک زایمان لباسامو عوض کردم و هرچیز فلزی بهم بود گفتن در بیار مثل گوشواره پرسینگ و…. دیگه سرم بهم وصل کردن و ان اس تی گرفتن بعدش که دکترم رسید بیمارستان رفته بود اتاق عمل اومدن برام سوند وصل کردن از نظر من سوند اصلا خودتو شل نگهداری هیچ دردی نداره و اینکه حتما حتما حتما تاکید کنید به پرستارتون که ژل لیدوکایین زیاد بزنه بعد وصل کنه که بعده ها مشکلی برای مثانه پیش نیاد فقط بعدش یکم سوزش میگیری اونم چیزی نیست اصلا سریع یادت میره بعد که سوند رو وصل کردن بلافاصله رفتیم اتاق عمل
مشاهده ۵ پاسخ
مامان یاشار مامان یاشار ۲ ماهگی
تجربه زایمان
پارت سه
منم خوشحال که آره دیگه خلاص شدم
ولی دریغ از یه ذره اومدن بچه
هرچی زور میزدم نمیومد ببخشید مدفوع میکردم ولی بچه اصلا نمیومد
از شنبه شب هم چیزی نخورده بودم جز آب
دیگه تو آخراش گفتم خانوم من چشام سیاهی میرن نفسم بالا نمیاد
قلبم تند تند میزنه اومدن بهم اکسیژن وصل کردن
یکی دو دیقه نگذشته بود که توی دستگاه دیدیم داره ضربان قلب بچه افت میکنه
تا اینو دیدن دیگه خیلی سریع بردنم اتاق عمل
وقتی دکترم داشت عملم میکرد گفت بیچاره بچه آبی واسش نمونده بود که بخواد طبیعی بیاد
یعنی از جمعه تا یکشنبه همینجوری داشت ازم آب میرفتا
دیگه ساعت ۸ونیم ۹ بردنم اتاق عمل
دوتا سرم وصل کردن
دستامو بستن
سوند رو هم که تو زایشگاه گذاشته بودن
عمل شدم و بچم با وزن ۳۸۰۰ به دنیا اومد😍🥲
مشاهده ۲۱ پاسخ
مامان ميثم🥺🩵 مامان ميثم🥺🩵 روزهای ابتدایی تولد
پارت دوم

تا ساعت ۱۰ صبح درگیر کارای بیمارستان بودم ولباسامو پوشیدم ک راهی اتاق عمل بشم ولی مثل چی داشتم میلرزم چون اولین تجربه من بود وتاالان اتاق عملو ندیده بودم
تا ۱۰:۳۰ دکترم زنگ زد بشون گفت بزار برگرده بخش من اتاق عملم کارم گیره
خلاصه برگشتم از اتاق عمل ک اومدم بیرون شوهرم دم در بود فک کرد زایمان کردم🤣
خلاصه ساعت ۱ بردنم اتاق عمل از سوند وصل کردن نگم براتون وای عجب دردی داش😐
ولی سوزن بیهوشی اصلا چیزی نداش ن دردی ن چیزی...
خلاصه ربع ساعت ک گذشت صدای پسرم تو اتاق پیچید نمیتونم حسی ک تو اون لحظه داشتمو توصیف کنم واقعا بهترین حس زندگیم بود...
مشاهده ۲ پاسخ
مامان هانا🩷 مامان هانا🩷 ۲ ماهگی
زایمان سزارین
.
راستی طبق انتی ۲۵شهریور تاریخ زایمانم بود
دکتر هم ۱۶شهریور نوبت برام زد که دیگه ۴ شهریور دخترم به دنیا اومد😍
.
رفتم بخش زایشگاه نامه رو دادم و شرایطم رو گفتم
رگ ازم گرفتن بعدم فشارمو
دکتر گفته بود تو اتاق عمل سوند بزنن که اینا گوش ندادن و موقع تشکیل پرونده سوندمو وصل کردن.
بچها سوند اصلا ترسناک و دردناک نیست فقط کافیه خودتو شل بگیری چند ثانیه طول میکشه و یه سوز خیلی کمی داره بعدشم فکر میکنی ادرار داری هی میخوای بری سرویس ولی بعد یه تایمی این حسشم از بین میره...پس سوند رو برا خودتون ترسناک نکنید😉
من قرار بود بیهوش بشم ولی چون غذا خوردم بی حسم کردن اونایی که از اول باهم دوست بودیم میدونن که من چقدر میترسیدم و فوبیا داشتم از بیحسی ولی اصلا چیز خاصی نبود😂😂😂🤦‍♀️
بردنم تو اتاق عمل یه حالت خنثی داشتم تنها نگرانیم سلامت دخترم بود ،تیم اتاق عمل خیلی خوش اخلاق بودن منم از طبع شوخ طبعی وارد اتاق شدم هم اونارو خندوندم هم از استرس خودم کم کردم
و باید بگم من همچین آدمی نبودم فقط بخاطر دخترم بود که تونستم تو این سطح از کنترل بمونم🥰😁
مشاهده ۵ پاسخ