اومدم با یه چ... س ناله ی دیگه
امشب بغض دارم
از یه طرف امروز نازگل همش چسبیده بود به سینه ام یه وعده درست حسابی نخورد فقط یکم سیب زمینی سرخ کرده خورده. یه مدت غذا نمیخورد دندوناش که دراومد خوب شده بود الان دوباره خیلی داره اذیت میکنه فقط حرررص خوردم امروز
بردمش چکاپ ۱۵ماهگی گفت همه چیزش خوبه اما نذار چیز شیرین خیلی بخوره اما نازگل خیلی چیزای شیرین دوست داره مخصوصا میریم خونع مامانم بهش میدن هله هوله خور شده
از طرف دیگه هم یکم خونه مامانم حرص خوردم دخترداییم میخاد بیاد فردا خونشون نازگلم هی دست کثیفشو اینطرف اونطرف میمالید خب منم که مدام نمیتونم بگیرمش دیگه با حرص برش داشتم اومدم خونه. شامم نخورده فقط آویزون سینه
دارم میترکم از حرص. اینکه کسی درکت نمیکنه از همه بدتره. نمیفهمن تا چشم باز میکنم با هزار ذوق براش غذا درست میکنم بخدا همه ی ذوقم کور شده
عکس مربوط به نوزادی نازگل

ای جوجه😍عیب نداره خواهرحرص نخورچشم بهم بزنی بزرگ میشن تپل میشن

پسر منم هیچچی نمیخوره فقط شیر خودم. همش لباسمو میکشه میگه شیر
انقددد حرص خوردم خدا میدونه. کمبود وزن داره

وای دقیقا آرتین امروز همینجور بود😢 اینقددررر نق زد و همش سینه خواست و غذا نخورد یکم یواشکیش گریه کردم🤦‍♀️ بخدا سر سینه ام یه جوری شده بسکی مک زد

چقدر هم دردم باهات و درکت میکنم تو شرایط توام دقیقا امروز دخترم چسبیده بود ب من ویروس گرغته روزی 8 تا10 بار من فقط دارم عوضش میکنم بردمش پارک شاید اروم شه تا رسیدیم خونه باز چسبید ب سینم ولم نکرد خیلی خستم کرده خودمو تو اینه میبینم همش ناراحت میشم لاغر شدم انقدر ک نمیرسم غذا بخورم کسیم نیست درکم کنه مادرم شاغله خاهرم ندارم شوهرمم میگ کار دارکارش طولانیه روزی ی ساعت خونه نیست

۱۵ ماهگی چند بود قدووزنش

منم امروز خیلی خیلی حالم گرفته شد چهار ساعت برق نداشتیم فاطمه خانم ما هم که همش نق نق کرد امان از تنهایی

هی منم ی هفته مدام از جانب خانواده حرص خوردم
دیگه حرص غذای دخملی رو نمیخورم
الان نخورد ی ساعت بعد میارم دوتا تیکه میخوره ی ساعت بعد دیگه نکیشینم ی وعده کامل بخوره

ماشاالله بهش خیلی نازه

پسر منم همش چسبیده بهم تا صبح ۲۰ بار بیدار میشه دکتر گفت نباید بذاری بیدار شه شیر بخوره آخه مگه دست منه کولی بازی درمیاره انقد سر خوابش و خوراکش حرص خوردم عصبی شدم وحشتناک

حق داری من‌وقتایی ک غذا نمیخوره یعنی ۹۰ درصد مواقع بشدن ذهنم‌پریشون میشه الانم‌ ب اجبار رفتیم مهمونی از تایم خوابش گذشت دقیقا یکساعت داره نق میزنه ن شیر ن بغل ن میزاره قطره بهش بدیم از ی طرف بشدت تشنه بودم و دسشویی شدید داشتم نمیذاشت برم دسشویی منم عصبی شدم کلی داد زدم الانمکبالاخره گرفت خوابید من‌موندم و کوهی از عذاب وجدان

کامل میفهمت یعنی وقتی بچم غذا میخوره انگار دنیا به من دادن وقتی نمیخوره دل شوره عالم تو وجودمه که رشد نمیکنه این بچه

اگر وزنش خوبه خودت ناراحت نکن
کم کم بزرگ میشع درست میشه