عزیزم اون طفل معصوما گناهی ندارن تقصیر اون مرتیکه پدرسوخته س که فقط موقع تخم گزاشتن هست و موقع مشکلات چلاقه
منم یکساله تا صب بیدارم.دخترمم کلا بغلمه.چون سن اضطراب جدایی هستن .بشین کنارشون که بغل نگیری و همونجا باهاشون بازی کن بخدا اگه دوساعت خسته خسته بشن راحت میخوابن و کاراتو انجام میدی.گرچه من دخترم کلا چرتش نیم ساعتم نمیشه
ولی همین الان بگو خدایا توبه که گفتم دوتاش باهم زیاده. ناشکری باعث کم شدن میشه. دورازجونشون اگه یه ثانیه یکیشون چیزیش بشه نمیتونی طاقت بیاری
من دخترم شیرنمیخورد غذا نمیخورد از اول تا الان
اوایل خیلی حرص میخوردم ولی بعدش گفتم مهم نیست هرموقع گشنش باشه خودش میخوره.چرا خودمو عذاب بدم.توام همین کارو بکن. بچه هارو ببر بیرون.باهاشون بازی کن.بذار خرابکاری کنن آب بازی کنن پارک ببر تا خسته بشن و بخوابن.کار خونه رو هم اصلا انجام نده.شوهرت یه جا میفهمه که نمیتونی.الان چون هرجوری شده غذا میپزی و خونه رو جمع و جور میکنی شوهرت میگه پس میتونی و به روی خودش نمیاره.باید از یه جایی به بعد انجام ندی تا بفهمه چه خبره
عزیزم همه ما شرایطمون سخته.درسته تو دوتا داری و بدتری.حالت جنونت رو هم من درک میکنم چون من خودمم دس تنها یه وقتایی حالم واقعا بده.یه چیزی بگم؟غذا نپز. هیچ کارخونه ایی هم انجام نده حتی ظرفارو نشور .یه کاری کن که شوهرت خودش مجبورباشه از بوی گندخونه یا برات کمکی بگیری یا کمکت کنه.مجبورباشه گشنگی رو یا تحمل کنه یا خودش بپزه یا ازبیرون بگیره.تو الان بزرگترین وظیفت مادری کردنته.یه روزی بچه ها بزرگ میشن یادشون نمیمونه که تو خونت تمیزبوده یا نه ولی یادشون میمونه که مادرخوبی بودی یانه.بعدشم یه روزی میرسه که بچه هات واسه هیچ کاری بهت نیازندارن اونموقع دلت براشون تنگ میشه.خودتو ناراحت نکن.حموم سه تایی برید اونا آب بازی کنن تو حموم کن.یه چیزی بنداز کف حموم اونا بشینن که لیز نخورن اونجارو اسباب بازی بریز.من قشنگ درکت میکنم یه وقتایی که دخترم خیلی گریه میکنم سرش دادمیزدم .من یه سری مشکلات خیلی بد برام اتفاق افتاد که صبرم رو خیلی کم کرده.حموم که میرم غسل صبرمیکنم.
عزیزم خیلی سخته واقعا اونا گناهی ندارن بخاطر دندون و دلدرد و وابستگی و....گریه میکنن این روزا میگذره ،یکم قرآن بخون برای آرامشت و آروم به همسرت بگو من نیاز دارم برم حمام یکم مراقبشون باشه یا مادری خواهری مادرشوهری ازشون کمک بگیر
خیلی سخته عزیزم یدونه سخته چه برسه دوتا
شوهره منم اصلا درک نداره انگار من آدم آهنیم
منم ب همین درد دچارم ذله شدم از دست این بچه از صب پامیشه نق میزنه تا شب هنوز ده روز نشده از بیمارستان اوردمش باز مریضه روانیم کرده یکسره گریه گریه دلم میخاد خودمو بکشم از دستش من دخترم هشت سالشه اما هرگز ازارم نداد این پدرمو دراورده نابودم بخدا نابود
واقعا سخته خدا بهت صبر بده ایشالا زود بزرگ میشن .من با یکی بعضی وقتا دلم میخواد خودمو بکشم
خانوادت پیشت نیستن بری پیششون یا مادرشوهرت برا ۱ ساعت نگه داره؟
درکت میکنم عزیزم بچه نگهداری خیلی سخته چه برسه ب دوتا ولی جدا از اینا
باید شکرگزاری کنی ک بچه داری مامان شدی ن اینک بگی خدا چرا دو تا بهم داد خیلی ها هستن حسرت بچه رو میخورن ولی شما ک داری این حرفو میزنی میدونم درکت میکنم خیلی سخته ولی باهاش کنار بیا سرگرمشون کن اسباب بازی بریز دوروبرشون سعی کن روزهات خوب پشت سربزاری وگرنه زود میگزره ی روز حسرت کوچک بودنش میخوری ک چرا باهاشون خوب وقت نزاشتم
وااااای خدا. خیلی سخته دوقلو اونم بدقلق.
حضرت فاطمه به دادت برسه. الان دندوناشون اذیتشون میکنه خواهر عزیزم. مطمئن باشه بهتر میشن. به خدا قسم منم اکثر روزا حتی شبا تنهام. با دوتا پسر بچه. کوچیکه ک از اول رفلاکس و آلرژی و گریه وووو
خلاصه ک منم خیلی خستم دست تنها. حتی نمیتونم یه دسشویی برم اگه پسر بزرگم نباشه. ولی چاره چیه.
خدا به هممون صبر زینبی نصیب کنه.
عزیزم
بهت حق میدم
نگه داری یک بچه هم سخته
چه برسه به دوتا بهونه گیر
به شوهرت گفتی که از این وضعیت خسته ای؟کسیو نداری بیاد کمکت؟خواهری مادری مادرشوهری خواهرشوهری دوستی
هیچکس نیست؟؟
اخی عزیزم انشالله درست میشه ای روزای سخت هم میگذره بچه هات بزرگ میشن هیچی کمکی نداری شوهرت یا مادرت یا ابجیت کمکت کنه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.