چقدر از شوهرم بدم میاد!
کاش منم بابا بودم
خسته شدم از اینکه بعد از فرزند داشتن زندگی اون هییییچ تغییری نکرده و زندگی من 360 درجه عوض شده!
اون راحت به همه ی کارهاش میرسه و من برای یه دستشویی رفتن هم باید منت هزارنفر رو بکشم تا بچه رو نگه دارن برم دستشویی!!!
از این مرد بی مسئولیت بدم میاد!
دیشب با دخترخواهرشوهرم رفتیم پارک کل مدت توی پارک پدر بچه دنبال بچه بود حتی دستشویی هم برد بچه رو!!!
بعد من جمعه رفته بودم آزمون بدم بچه رو با همون پوشکی که از دیشب پاش بوده آورده! میگم طفلی گناه داره چرا عوض نکردی میگه یاد ندارم!!!! با اینکه پوشکش شورتی هست!!!
واقعا دیگه کم آوردم!

پس درس عبرت بشه برات دیگه به فکر بچه بعدی نباشی

شوهرمن پدری کردن رو توی تامین مادی میبینه فقط 😒

مهسا یادمه گفتی نیکان کم خونی داشته
هموگولوبین و فرتینض چند بود؟

شوهر منم اصلا کمکم نمیده
😐

مهسا جان حالا برعکس بس که همسرم توکارای منوبچه دخالت میکنه و امرونهی میکنه مدام درحال جنگ و دعواییم
شبها پسرم گاهی شیرمیخاد همسرم بدوبدو میره ۱۸۰درجه درست میکنه میگم نمیخاد بلندشی خودم بهش میرسم تو یه قاشق شیرخشک میریزی تو شیشه دوقاشق خالی میکنی رو کابینت😂😂😂میگه عیب نداره تو بخواب

در کل مادر خیلی مظلومه

شوهر و خانواده شوهرم من فکر میکنن من و بچه هام اجنبی هستیم من کلا غریبه بچه هام مال کسی دیگه ای هستن واسه آرامش خودمون هم نمی تونیم هر روز دعوا کنیم شوهر من و خانواده اش فکر میکنن فقط خانواده من باید به من کمک کنن ولی من دوست ندارم بچه هام تنها باشن بی کسی سخته شانس ما هم همچین شوهرای تنبل و بی مسئولیتی شدن حداقل اونها تنها نباشن من خواهر ندارم برادرام دنبال کار وزندگی خودشونن

حتی اگه مرد کمک هم‌کنه باز دقیقا همینه که زن اجبااااارا همه ی کاراشو باید بزاره کنار ولی مرد تایم شرکار و دانشگاه و ایناشو داره بعد که بیاد خونه نهایت یه کمکی میکنه
من‌خودم سرکار میرفتم ارشد ثبت نام کرده بودم استخر بمرفتم‌با دوستم هفته ای ۲ ۳ بار ولی از بادداری مجبور شدم استراحت مطلق بودم استعفا بدم از کار کنکورم اصلا نرفتم بدم چون بچم تب داشت اون روز و استخرم که کسی نیست بچمو بگیره برم....
ولی مردا سرکارشون و میرن اینور اونور میرن و....

منم حال و روز تورو دارم.
حتی شوهرم دخترمو یه پارک نمیبره
منم دیگه توبه کردم که بخوام بچه بیارم

اره دقیقا شوهر منم همینه اون روز من دسشویی بودم مسواک میزدم دیدم داد میزنه زود باااش بیاااااا پریدم بیرون دیدم بچم پی پی کرده انگشتش کرده تو پوشک اینم دست بچه رو نگه داشته منو صدا میزنه که بیا ببر بشور😐😐😐 دیدم خیلی بابا هایی که همش بچه بغل هستن خاک تو سر شوهرامون

شوهر منم همینه اصلا اصلا کمک نمیده

وای منم وقتی یچیز میگم حالا از تبش خسته شدم اینا میگه بچه نمی‌آوردی خب. اینا چرا اینقدر بی رحمن بی مسئولیتن

شوهر من خیلی کمک میکنه تو نگه داشتنش همه کاراش باخودمه فقط تو خوابوندش یا کاری داشته باشم واقعا کمک حاله

درکت میکنم ... واقعا بعضی مردها شورشو درآوردن... منم وقتی بعضی مردهارو میبینم دقیقا مثل شما که میگی مثلا توی پارک پدر بچه همش باهاشه میگم خوشبحال مادر بچه.. من همسرم فقط سه ماهه اول کمکم کرد الان اصلا.. حتی به قول شما واسه دسشویی رفتنم هزارتا نقشه باید بکشم برم..وقتی هم میگم بچه رو نیم ساعت نگه دار ... فقط میگیره بغلش تو خونه میره اینور اونور دم به دیقه میاد بالاسر من، که یهنی زود باش... میگم نشسته هم میتونی مشغولش کنی لازم نیست بگیری بغلت بگردونی مشغولش کنی ... بیرون رفتنم که اصلا نگه نمیداره که من برم جایی، همش بچه باخودمه،بعضی جاها هم بخوام برم تنهایی... مثلا آرایشگاه برم... چون نگه نمیداره بچه رو... تو شهر محل زندگیم نمیتونم برم، باید منتظر بمونم آخر هفته بشه من برم تو شهر خودم اونجا خواهرم و مادرم بچه رو نگه دارن ... مثلا من برم آرایشگاه، برم واسه ناخنام،برم واسه کارای بانکی... کلا همه کارای صفر تا صد بچه با خودمه... بخوام بگمم یجوری رفتار میکنه که من سرکار میرم و خسته ام و فلان ..... هیچوقت بچه دوم نیارا چون شوهر کمک کننده نداری اصلا نیار

دقیقا متاسفانه شوهر منم همینطوره تو تنها نیستی

وای منم به خدا خسته شدم یه ثانیه کمک نمیکنه کمرمو بزارن زمین

وای دقیقا

چند روز پیش یه مراسم رفته بودیم
همه بابا ها با بچه میدوییدن اینور اونور بعد من مثه این .... من دنبال بچه

حرفم بزنم میشم آدم بده

باهاش صحبت کن ببین مشکلش چیه
مثلا پدر شوهر من اصلا میترسید بچه کوچیک بقل کنه بچه رو گذاشته بودیم بقلش دست و پاش میلرزید شوهر منم همین طور

والا شوهر منم همین طوریه حرف بزنم دعواست دیگه باهاش کار ندارم کار خودما میکنم چون نمیخوام آرامش خودم به هم بریزه کارای بچه همه چیزش با من این روزا هم میگذره چی کار کنیم دیگه

اکثر مردا همین طوری ان غصه نخور
بیخود نیس میگن بهشت سر پای مادراس بخاطر همین از خودگذشتگی هاست
شوهر منم اصلا هیچ کاری برا پسرم نمیکنه همش گردن منه اهمیت نده

زندگی با مرد بی مسئولیت سخته
شوهر منم اوایل به دنیا اومدن پسرم زیاد همکاری نمی‌کرد یکی دومرتبه باهاش بحث کردمو سعی کردم تفهیمش کنم اونم وظایفی داره و هیچ جای عقد نامه ننوشته فقط زن باید بچه رو بیس چاری نگهداره
دیگه کم کم یاد گرفت الان نصفه شبم بچه بیدار شه ببینه حوصله ندارم نگهمیداره بخوابم