واقعا جونمو گذاشتم برای بچم ولی خیلیییییییی خون به دلم میکنه دیگه اعصاب نمونده واسم روانی ام دست تنهام باباشم نفهمه ذره ای درک نمیکنه نمیگیرتش ؛ از همه ی رفتارهای بچم بدتر اینکه همش دنبال اینه هرچیزی هرچیزی رو بکنه تو دهنش حالا کثیف خطرناک هرچیزی دیگه مغزم سوت میکشه آخه این همه آشغال خوردن 😭😭😭 هی بزرگتر میشه بدتر میشه

دخترک منم چن وقت پیش از تو دهنش پشه دراوردم ،سنگریزه خاک کبریت جوراب نشسته و... هدچیزی ک اشغاله میخوره ولی غذا و میوه اصلا

یه جوری میگی فکر کردم بزرگه پس دختر من چی که ۱۵ سالشه هی برمیگرده جواب منو میده بهش میگم هرچی واسه داداشت زحمت کشیوم واسه تو ده برابر بوده ولی چ فایده

همه بچه ها اینجورین حالا اون سری دخترم یه حلزون اورده بود خونه میگفت حیون خونگیمه دیدم ماهان یه چی دهنشه به زور درش آوردم دیدم حلزونه ست یعنی چند ساعت حالت تهوع داشتم😄😄

حساس نباش بزار چیزای که خطر نداره برداره الان یک موجود کشاف و لجباز هست که باید باهاش کنار اومد
گاهی که همسرت خونس بگو بگیره بچه رو

دخترمن تازگیا به لج من الکی دست میکشه به فرش میکنه دهنش بعدم فرار میکنه اینقدر که من حساسم چیزی بخوره اینجوری اذیتم میکنه

همه همینیم ..صبر داشته باش اونم بچس نمفهمه ک داره همه چیو تجربه میکنه🥲🥲

بعد غذا نمیخوره😭😭😭