۲۷ پاسخ

واقعا درست میگی بهترین تایپیک.خیلیا اینجورن نمیدونم بچه فلان شده تبش۴۰درجس چیکارکنیم خب ببر دکتر اینجا میتونن چیکارکنن براتون عکس دست بچه رو دیدم دلم ریش شد

یا امام زمان اول گفتم چقدر زود قضاوت میکنید شاید طرف پول دکتر نداشته یا نتونسته ببری ولی وقتی رفتم تو پاسخ هات دستشو دیدم حالم بد شد خیلی وحشتناکه هر جور شده باید ببرن دکتر😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

الهی بگردم♥️
کاش خدا قبل دادن بچه طبق لیاقتمون بهمون فرشته ببخشه

گلم ازونی ک دست بچه سوخته بود خبرداری؟ملوم نشد برد دکتریانه

وای دستش الان دیدم جیگروم به سد آخه چجوری مامانش بی احتیاطی کرده بخدا من فلاسک رو گذاشتم رو میز اصلا نمیارم پویین چیزای خطرناک جمع کردم چون پسرم ماشالوشلوغع میترسم طوری بشه یهوو جمع کردم ک راحت توو‌خونه بگرده

وای من دیدم اثن تعجب کردم آخه پدر مادرش چجوری این بچه رو تو خونه نگه داشتن باید بیمارستان بستری میشد عفونت مبکنه خدای نکرده ،😑😑😑😑😑

مامان لیانا من احمق رفتم دیدم
کاش ندیده بودم
بخدا اشکام بند نمیاد
الهی مادرش بمیره
این چیه😭😭😭😭😭😭😭😭

وای خوبه من ندیدم
بخدا از شنیدنش عصبی شدم
چقد بعضیا نادون هستن
من پارسال همچین تاپیک دیدم
گفت فعلا شوهرم خوابه چی‌بزنم
بخدا که اینا سنگ دل هستن نه مادر

سلام وای یعنی خودشون دست بچه رو سوزوندن بعد خوابیدن ؟؟؟

من دیروز دیدم عکس اونجای دخترش گذاشته بود پاهاش باززززز بچه بیچاره سوخته بود از پوشکی پر جیش بوده بازش نکردن میگفت چی بزنم😕

وای منم دیدم اعصابم خوردشد

وای منم خیلی اعصابم خرد میشه دیشبم یکی گفته بود بچه م اسهال شدیده رنگش زرده بی حال افتاده خودم دارو گرفتم دادم حالا بدتر شده چیکار کنم؟ شوهرمم نمیبره دکتر چون هفته قبل بچه م مریض بوده چند بار رفتیم دکتر دیگه نمیبره

آبجی نازنین بقران نفسم گرفت خدا بر هیچ بچه ای نیاره یا حسین یا خدا جان چه دردی میکش یا خدا میاره برهیچکس خدا نیاره من بودم یا حسین بچمو بغلم پیاده میدودیدم تا بیمارستان

نایپکش هست ابجی

یا خدا چه بی فکرن بخدا

من همیشه از قضاوت کردن متنفرم
ولی این دفعه میگم واقعا براشون متاسفم من پسرم خونه مامانم تو روستا از روی موتور افتاد گفتن باید ببرین شهر عکس بگیرن کسی نبود شوهرم و بابام رفته بودن شهرستان اون زمان هوا سرد بود برف ماشین پیدا نمیشد وماشین و اژانس نبود هرچی زنگ‌میزدیم کسی جواب نمیداد ولی پسرم ب شدت درد داشت
من زنگ زدم ب شهری ک خودم زندگی میکردم خواهش کردم وگفتم هرچی پول بخواین میدم فقط بیاین ک باهزارتا خواهش از شهر ماشین اومد تا پسرمو بردیم
بعضی ها فقط اسم پدرومادر رو یدک میکشن

قبل بچه دار شدن باید صلاحیت داشته باشیم

وای منم دیدم اعصابم خراب شد چه پدرو مادربی فکری کاش تاپیکو نمیدیدم

وای نگو منم دیدم جیگرم داره میسوزه برای بچه خدااینوسربچه دشمن نیاره 😭😭😭😭من دیشب کمی دستم به لبه ی دیگ خورداینقدردردداشت که نگو

خودشون دستس روسوزونده بودن؟؟

🤕🤕🤕کاش هیچ بچه ای مورد بی محبتی قرار نگیره

من خيلي گريه كردم عكسو ديدم،چون خودم تو كوچيكيم لباسم تو طنم آتيش گرفت و دقيقاً يا خودم افتادم مُردم عكسو ديدم حتي بش گفتم تُرخدا ببر بيمارستان سوختگي ميچسبن ب هم آينده بچه ب خطرر ميوفته😭

افرین حرف دل منو زدی
دیدمش اعصابم خورد شد یه دادی سر بچم زدم

خدا خودش بهشون عقل بده بیچاره اون بچه🥲😭یکی تاپیک گذاشته بود هفته ۳۵ هستم می خوام پیاده برم کربلا نصیحتم نکنید خودم بهتر می دونم حالا بنظرتون برم یا نه؟😃همه می گفتن نرو جواب هاش باحال بود😁

قضاوت نمیکنم ولی اخه چطور میشه دست بچه رو سوزوند من یک بار سر اینکه دخترم داشت کار خطرناکی انجام میداد دعواش کردمو زدمش 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️شدت ضربه سنگین نبود ولی چون پوستشون لطیفه زودی کبود شد تا ی هفته بدنشو میدیدم خودمو لعن و نفرین میکردم... ان شالله خدا ب همه مل مادرا صبر و تحمل بده ک عصبانیتمونو سر بچه بی گناه در نیاریم

یا‌ خدا چقدر بی خیال بچه بیچاره داره زجر میکشه

ای جان دلم بیرون نگاه میکنه دخترتون؟

سوال های مرتبط

مامان دو تا ماه🌛✨💕 مامان دو تا ماه🌛✨💕 ۱ ماهگی
خدا بچه ای مثل ماهلین نصیب هیچ مادری نکنه
هر چقدر صبوری میکنم باز ادمو زنجیری می‌کنه
.
.
.
از اذیت هاش که بگذریم
سرما خورده من سعی میکنم درک کنم میگم بچه اس آدم بزرگ تحمل مریضی نداره چه برسه به بچه باهاش کنار میام انگار نه انگار
حالم دیگه از صدای گریه و جیغ جیغاش بهم میخوره دلم میخواد خفه اش کنم
جیش کرده نمیاد پوشکش رو عوض کنم جیش میزنه بیرون تمام خونه رو نجس کرده فقط جیغ جیغ
پی پی می‌کنه بوی گوهش همه جا رو میگیره اصلا نمیاد عوض کنیم
میگه شیر بیار تو شیشه نمیخوره
غذا هم انقدر نمیخوره که شده استخون خالی مدام هم نق میزنه گرسنه اس و نمیخوره
دست بچه رو میچرخونه چیزی بهش بگی دو ساعت تمام گریه می‌کنه
سوپ براش درست کرده خواهرم همشو ریخته کف هال
داروهاشو کوفت نمیکنه بلکه خوب بشه با خوبی بهش میگم نمیخوره بهش باج‌ میدم نمیخوره به زور هم میدم تف می‌کنه یا انقدر گریه می‌کنه میاره بالا
یه اسپری بینی نمیزنه
یعنی اگه بخوام بنویسم از کاراش یه کتاب میشه
تو رو خدا دعا کنید یا من بمیرم یا این بچه یکم هم شده بهتر بشه
مامان شاهان مامان شاهان ۲ سالگی
خانوما بچه های شمام لجبازی زیاد میکنن؟🤕من دیگه کم افردم افسرده شدم از دست شاهان
دائم گریه میکنه چیزی میخاد فقط با گریه میگه میخاد بیدار بشه یه داستان داریم میخاد بره پستشویی یه داستان سره غذا یجور دیگه 😭
مثلا میگه مامان بیا باهام بازی کن میرم پیشش میشینم بعدش نمیزاره به اسباب بازی هاش دس بزنم گریه میکنه میگه دس نزن بلند میشم به کارام برسم گریه میکنه میگه بغلم کن
خیلی کم راه میره همش دوسداره بغل باشه
هفته قبل مشهد بودیم بیچارم کرد .. ماشاالله دیگه بزرگ شده من واقعا نمیتونم نگهش دارم..از طرفی مشکلات زندگی از یه طرفم غرغرای شاهان
قبلا اینطوری نبود الان چند ماهه اینطوری شده..مثلا امروز خاهرزاده شوهرم اومد پیشش باهاش بازی کنه اولش خیلی ذوق کرد ولی بعد چند دقیقا نزاشت به اسباب‌بازی هاش دس بزنه اونم ناراحت شد رفت..جیش داره میگه جیش دارم ولی دیگه انقدر میگه با بابا برم بعدش میگه نه مامان هی میاو میره جیش میکنه رو شلوارش
خدایا واقعا تحملم کم شده اعصابم ضعیف شده...
شبام نمیزاره درس بخابم تا صبح پاش تو دهنمه . واقعا ترسیدم از این همه بهونه گریو گریه الکی میگم یه دکتر ببرمش ببینم چشه
بخدا خیلیم بهش بها میدیم وقت میزاریم تا جایی که در توانمون باشه کم نمیزاریم ولی نمیدونم چکارش کنیم که از این حالت در بیاد
بعضی وقتا دیگه صبرم سر میاد یدونه میزنمش بعدش با چشمای پراشکش نگام میکنه قبلم آتیش میگیره.هی تحمل میکنم تحمل میکنم یهو مث آتشفشان فوران میکنم
توروخدا کسی تجربه ای دارع بگه چیکار کنم آروم بشه از این حالت در بیاد😞
مامان نلین مامان نلین ۲ سالگی
اومدم خودمو خالی کنم برم
نلین هیچجوره از روی پا خوابیدن دست نمی کشه هر کاری بگی کردم فقط هم میگه مامان مامان از دو سه هفته دیگه مونده بود دوسالش بشه لجبازی نلین و وابستگیش به من شروع شد از خواب بیدار میشه میگه مامان بیا بغلم کن مامان بیا ماساژم بده من هر جا یه لحظه دراز بکشم مثل این بچه پیشی ها میاد خودشو از پشت می چسبونه صورتشو می چسبونه میگه مامان عاشقتم مامان دوست دارما تمام این کارها رو خودم از نوزادی براش انجام دادم که الان عادت کرده و وابسته اش هستش از ماساژ از لالایی خوندن از یه روزگیش به صورت یکطرفه می خوابید و من بغلش میکردم و کاملا احساس آرامش می‌کرد الان هم کم نکردم این کارهامو ولی الان شدید پا درد و کمر درد دارم یه جور وحشتناک درد دارم به زور دارم تحمل می کنم تمام این کارها رو انجام بدم الان هم نمیخام اذیتش کنم چون توی سن حساسی هستش نمیخام آسیب ببینه فقط اومدم اینجا بنویسم شاید سبک شدم چقدر مادر بودن و زن بودن سخته در عین حالی که درد داریی از اونورم باید حواست به زندگیت به همسرت به بچه ات به خونه ات به آدم‌های اصلی زندگیت همه باید باشه