۱۷ پاسخ

یروزی ب خودت میای میبینی بچت بزرگ شده روزای کوچولکییش تموم شده انقدربزرگ شده توبغلت جانمیشه واسه خودش مردی شده هرروز ب این روزات نگاه کن بدون دیگ برنمیگردن خودت ب خودت کمک کن تلاشت بکن تاازاین افسردگی بیرون بیای اهنگای شاد پادکستای شاد انگیزشی گوش کن

تولدت مبارک عزیزم
اگر حال و حوصله کتاب خوندن داری کتاب “صورتت رو بشور دخترجان” رو بخون
یکم کمالگرایی رو تعدیل میکنه به نظرم

ببین عزیزم کاملا درکت میکنم
منم گاهی اینجوری میشم اینا همشون علایم افسردگی هست
من تا میخواستم واردش بشم سریع خودم و جمع وجور کردم
تو خودت و با شرایطط سازگار کن
مثلاً پسرت بهت ارامش نمیده ؟؟؟
تو چشماش نگاه میکنی اون مظلومیت و تو چشماش نمیبینی

من بعضی اوقات که حوصله بچه ها مو ندارم فقط به چشماشون نگاه میکنم و یه نفس عمیق میکشم
و هر کاری هم انجام بدم بازی بازی انجام میدم مثلا پوشک و شده ده تا پنزده بار باز میکنم چون غلت میزنه خیلی هم سمجه
ولی بازی بازی میوفتم رو دلش و قلقلکش میدم .وقتی میخنده انگار دنیا بهم میدن 🥹
ببین ادم با همینا انرژی میگیره

من این و نسبت به تاپیک قبلیت نوشتم
میتونی به دکتر هم بری شاید ویتامینی چیزیت کمه

عزیزم تولدت مبارک وپرتکرار 😍😙😘😘😪

تولدت مبارک عزیزم💚

من بچم چند روز مریض بود خودمم چشمم اسیب دید بسته بود وای سخت بود خیلی
فهمیدم همینکه خودمو بچم سالم باشیم یعنی خوشبختم حتی اگر شبا نزاره بخوابم و بدقلقی کنه

من نمیخوردم نمیتونستم حالم خیلی بد بود مدام گریه اصن نمیتونستم بمونم خونمون یه مدت خونه مامانم بودم

من تهران بودم شوهرم از سربازی اومد که فرداش بریم پارم تولد بگیریم که همون شب جنگ شد بعد منو بچمو فرستاد مشهد خودش مجبور بود برگرده پادگان تولدامسالم بشدت بد گذشت منم کلی رویا داشتم اولین تولدی که مامان شدمو میخوام بگیرم ولی نشد

عزیزم تولدددت مبارک با آروزی روزهای شاد و خوش با گل پسرت.....عزیزم تو که مشهدی هستی خوش بسعادتت من جات بودم سریع میرفتم خدمت آقا....هر وقت رفتی حرم التماس دعا

ما همه با هم هستیم....منم همین حس و حال دارم ...ماه گذشته تولدم بود هیچکس یادش نبود داشتم دق میکردم هی از شوهرم تاریخ می‌پرسیدم هی یادش نبود دیگه آخر بهش گفتم امروز چه روزیه هی میگفت سالگرد عروسی حالا عروسی ما اصلا آبان‌ماه ....بعد افتاد یادش معذرت خواست بعد دو روز واقعا سوپرایزم کرد رفتیم بیرون اومدم خونه دیدم این از پارکینگ نمیاد بالا دو ساعت حرصم گرفته بود زنگ میزدم دلم پر 😂دیگه دیدم با کیک اومد داخل و اما کادو قایم کرد و ....کلا منم حالم دگرگون شده شوهرم میگه اشکت دم کشته...چون زایمانم سخت بود و چهل روز پسرم آن آی سیو بود و....الان هفت ماه گذشته تازه دارم به خودم میام ...اما خدارو شکر گذشت

خداروشکر با خوردن دارو و کمتر فک کردن بهترم الهی شکر واقعا

تولدت مبارک

تولدت مبارک به سال جدید زندگیت خوش اومدی امیدوارم از همین الان شروع کنی و به دید مثبت به سال پیش روی زندگیت نگاه کنی و ازهمین الان لبخند به لب پیش‌به سووووووی اینده و تو اینقدر قوی هستی که هر چیزی بخواد ناراحتت کنه میفهمی که ارزشش رو نداره و مطمئنن سختی ها هم تموم میشن
سال جدید زندگیت مبارک دختر زیبا

همه چی درست میشه گلی

اما امسال شوهرم سوپرایز کرد چون افسردگی بعد زایمان داشتم

الهی بگردم اشکالی نداره خودتو ناراحت نکن من دوسه سال خودم برا خودم کیک پختم دیگه گاهی پیش میاد❤️

تولدت مبارک

سوال های مرتبط

مامان کوهیار مامان کوهیار ۱۲ ماهگی
سلام مامانا
چند وقت قبل یه سوال پرسیدم درمورد تجربه استفاده از پوشک هانیز و بوی پوپوی بچه ها و حساسیت

حالا اومدم تجربه خودم رو به اشتراک بذارم


من از همون تو بیمارستان یعنی سایز 1 برای کوهیار از هانیز استفاده کردم
عالی بود و راحت مخصوصا قد بلندش که اصلا پوپو در نمیزد اما خب یه ذره کلا بو میداد که برام مهم نبود چون سریع عوض میکردمش

اما از 2ماه قبل داستان دارم باهاش
کوهیار که دندوناش پشت هم اومد بچه ام شکمش یکسره شل بود این باعث شد حساسیت شدید بده و منم که نابلد بچه ام قارچی شد
از همون موقع دیگه هانیز به بچه ام نساخت
البته من احساس میکنم کیفیت هانیز هم کمتر شده اما چون کوهیار دیگه حساسیت میده بهش نمیتونم رو این مورد نظر قطعی بدم

ولی اینکه بو میده وحشتناکه
مخصوصا که بچه ها غذاخور میشن پوپو کلا بدبو میشه اینم که بدتر میشه
طبق تجربه دوستم براش کانفی گرفتم ازون موقع نه دیگه قرمز میشه نه میسوزه نه بو میده😅

کانفی خیلی گرونه اما من مجبورم
ولی درکل اگه بچه ها حساسیت نمیدن هانیز خیلی خوبه