۳ پاسخ

واسش قصه ای بگو ک این اتعاقات بیفته توش و اینکه چطور باید تو این موقعیت رفتارکنه رو تو قصه یاد بده من تو قصه ب دخترم یاد دادم واقعا جواب داده ک کسی گفت باهات دوس نمیشم بگه باشه میرم ی دوست دیگه پیدا میکنم این انتخاب اونه همه میتونن انتخاب کنن ماهم ی وقتی دوس نداریم با کسی دوس شیم..گریه هم کرد باهاش همدلی کن ک عزیزم ناراحت شدی میفهمم اره و اینا..بعد دوست خوب پیدا کردنم بهش یاد بده دوستی ک وقتی حالمون خوب نیس حالمونو بپرسه و احساس ما براش مهم باشه میتونی یه خاطره ساختگی از بچگی خودت براش تعریف کنی ک مثلا تو مدرسه مریض بودی خیلی دوستات رد شدن نپرسیدن چی شده ولی مثلا یکیشون پرسید کمک کرد همدلی کرد اون واقعا دوس خوبی بود تو قصه و داستان بچه ها خوب یاد میگیرن

سلام حالا برعکس دختر من اصلا نمیتونه دوست پیداکنه،دلم میخواد دوست پیداکنه،ازاینکه بچه هات اجتماعی ان خیلی عالیه،،فقط ازاینکه همه خوراکیشو میده به دوستش خوب نیس،کاش تقسیم میکرد،،بهشم بگو مامان همه بچه ها اهل دوستی نیستن ممکنه یهو بگن باهات دوست نمیشیم

دخترای منم اینجوری ان خیلی فدا کاری میکنن برای همه متاسفانه

سوال های مرتبط

مامان آرشا و آیهان مامان آرشا و آیهان ۴ سالگی
دوستان کسی هست ک بچش بشدت حساس باشه یا اختلال بویایی و چشایی داشته باشه؟درمان شده؟
الان مدتیه حواسم به آرشا هست خیلی نسبت به بو و حتی طعم و مزه واکنش نشون میده
مثلا دیروز بهش زردالو دادم یکم نرم بود بعدش بالا اورد و گفت دیگه هیچوقت بهم زدالو نده
ناهار بندری داشتیم بینیش رو گرفته بود هی میگفت این چه غذاییه
امروز میگفت خورشت ک میبینم حالم بدمیشه تو بهم بده نبینمش
ایهانم ک عوض میکنم میگه زودتر بشورش حالم داره بهم میخوره
هر اسباب بازی ک ایهان دستش بگیره مخصوصا دهنش بذاره زود میشوره میگه بو آیهان میده😕
بنظر من دلیل دسشویی نرفتنش هم همینه
مثلا میگفت من خودمو نمیشورم دستم پی پی میشه با توضیح و اینا خوب نمیشه و زود واکنش نشون میده و عق میزنه
خیییییلی پیش میاد ک غذا رو از دهنش بریزه بیرون چون پیاز قارچ یا هرچیز دیگه ای توش بوده
با درمانگر حرف زدم گفت اختلال چشایی و بویایی درمانش فقط بدست والدین هست و باید تو اون شرایط قرار بگیره
خواستم ببینم درمان دیگه ای داره؟
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام یه مشورتی باهاتون دارم دیروز که می خواستم ماهلین رو ببرم پیش دکترش گفت خواهرشم بیار گفتم باشه و بردمشون هر دو همزمان تو اتاق بودن من بیرون نشسته بودم چون نمیزارن مادر باشه ولی بیرون کاملا صدای خانوم دکتر میاد جلوی هر دوشون تمرین گذاشته بود ماهلین اصولا وقتی همزمان با هم بخوام تمرین کنم همکاری نمی کنه و انگار اعتماد به نفسش پایین میاددیدم دکتر هی داره بهش تذکر میده که ماهلین بالای صفحه رو نگاه کن ماهلین بیشتر دقت کن بعد دیدم عصبانی شد سرش یه کمی داد کشید و دعواش کرد که چرا اینجوری می کنی اونم افتاد به گریه هی بهش می گفت گریه نکن توجه کن و درآخر گفت ببین خواهرتو من می دونم وقتی با هم بخوام کار کنم‌ماهلین اذیت می کنه در بیشتر مواقع و من و باباشم دیوونه کرده با این کاراش لجبازی داره هیچکس غیر از من بچشو نمیشناسه ولی من میگم من بی سوادم مادرشم و یه دیپلم ساده دارم ولی چرا دکتر مملکت اینجوری باید رفتار کنه اگه تنها بود اینقدر ناراحت نمیشدم ولی چون خواهرشم باهاش بود میگم اعتماد به نفس بچه رو سرکوب کرده من از این لحاظ خیلی ناراحت شد این خانوم استاد مشاوره بچه هامه من با مشاورشون راحتم گفتم تلفنی جریان دیروز رو باهاش در میون بزارم کار و تشخیص خانوم دکتر عالیه ولی این رعتارشو نپسندیدم و بهشم گفتم اینا با هم باشن اذیت می کنند و به صورت جداگانه خیلی عملکردشون بهتره تا وقتی با هم کار بشه بعد جلوی ماهلین گفت دلوین خیلی بهتره ولی این اذیت می کنه خوب این بچه می فهمه احمق که نیست ماهلین خیلی دختر حساسیه و زود بهش برمی خوره من فوق العاده از این کاره خانوم دکتر ناراحت شدم به نظرتون چی کار کنم ؟؟نمی تونم درمانشم قطع کنم به نظرتون گذشت کنم اینبارو؟؟یا تذکر بدم ؟؟