۱۱ پاسخ

من که خونه خودم راحترم

منم خانوادم یه شهر دیگه ان اینجا کسی رو ندارم ولی شوهرم میگه همینجا بمون نمی‌خواد بری پیش مامانت
بابام اینا هم هی زنگ میزنن میگن اونجا نمیشه آخه یه دختر 4ساله دارم

اگ خونه مامانت راحتی برو اونجا دخترتم تنها نیست

بستگی به شرایط مادرت داره که کارای خودش درنظربگیره بچه دیکه خونه داشته باشه یا نه
من سردختراولم داداشام کوچیک بودن مدرسه ای بودن مامانم سختش بود بیاد بمونه من رفتم الان ماشالله بزرگ شدن مامانم اینسری میاد بمونه پیشم اینجوری راحت ترم .دخترمم مدرسه باید بره بمونم خونم بهتره شرایطتو بسنج عزیزم
به سلامتی زایمان کنی 💞

خونه خود ادم چیز دیگس
اگه امکانش هست بگین مامانت بیاد پیش شما

منی که بچه اولمه میخوام بیام خونه ی خودم چون هیچ جا راحت تر اینجا نیستم ، چندروز مامانم میاد پیشم فقط
شما که دیگه میگی دخترت خونه خودتون آروم تره بهترین گزینه همینه که بیای خونه خودت حداقل آرامش داشته باشی حرص نخوری

مادرتون امکان نداره روزی چند ساعت بیاد کمکتون؟

من خواهرم برای بچه دومش نیومد خونه مامانم
مامانم رفت چند روز پیشش
بچه دوم هم ادم دستشه چیکار باید بکنه عین اولی بی تجربه نیستی که نگران باشی زیاد
بعدم عصرا میرفت تا شب پیشش بعضی روزا کاراشو اگه مونده بود انجام میداد

دخترتون چند سالشه؟

بگو مامانت بیاد خونه خودت

بخدا هیچی خونه خود آدم نمیشه

سوال های مرتبط

مامان آسِنا🦢🤍🫧 مامان آسِنا🦢🤍🫧 هفته سی‌وهشتم بارداری
بیاین راهنماییم کنین شوهر من تقریبا تو هیچ‌کدوم از کارای خونه به من کمک نمیکنه مثلا من دارم ظرف میشورم میگه یه لیوان آب هم به من بده یا کنترل بده بخدا خیلی خستم از دستش دلم میخواد گریه کنم شبا از بدن درد خوابم نمیبره هرچی بهش میگم عزیزم درک داشته باش من باردارم کمکم کن حداقل ی کار این خونه رو تو بکن
اصلاا........ عین خیالش نیست که نیست خیلی بیخیاله فقط منو حرص میده میگه باشه چشم ولی باشه الکی
من ان شالله به امید خدا زایمانم هفته اول مهر اینا هست
بهش میگم خیلی دلم میخواد این ماه اخری هیچ کاری نکنم و دست به سیاه و سفید نزنم یه راهیم داره میگه چی
میگم اینکه برم خونه مامانم بمونم میگه برو من از خدامه تنها باشم همش میرم سرکار
خونه مامانم یه شهر دیگه ست من ۱۹ شهریور یه سر میخوام برم اونجا بنظرتون وسایلم ساک و همه چی ببرم بمونم تا زایمان؟ چون از طرفیم از زایمان زودرس میترسم میگم برم اونجا خیالم راحته مامانم نمیذاره دست به سیاه‌وسفید بزنم
از طرفیم مث دیوونه ها دلسوزی میکنم میگم نه شوهرم تنهاست حالا چی بهتره چیکارکنه تنهایی
ولی اون دل سنگش نمیسوزه واسه من بگه زن بدبختم از پا افتاد ی لیوان اب بدم دستش
بنظرتون برم؟