۱۱ پاسخ

برو خدا رو شکر کن که بهت وابسته نیست اصلا خیلی خوبه این جوری

ماهم تو یه حیاطیم و برا خواب میایم خونمون پسر منم همینه از خونه مادرشوهرم به زور میارم خونه بخوابه ولی من ناراحت نمیشم چون خودمم بچه بودنی با مادربزرگم تو یه حیاط بودیم من همش خونه مادربزرگم بودم چون خوش میگذشت الانم برادر شوهرام با پسرم بازی میکنن جمعیتشون زیاده اصلانم کلافه نمیشه همش سرگرمه و مشغول بازی ناراحت نشو وقتی بزرگ شد و عاقل تورو انتخاب میکنه چون هیچکس مثل مادر ادم‌نمیشه الانم بچس نمیفهمه همش بازی مییخواد

شاید خیلی خوبی میبینه ک دوسش داره دختر من نسبت ب مامان خودم اینجوریه ولی مادرشوهرم زیاد محبت نمیکنه اینم زیاد سمتش نمییره

عزیزم بهترین راهش سفر ودورشدنه یه مدت ببرش خونه مادرت بمون

عزیزم تاپیکای قبلت خوندم وقتی بچه رو میزنی یا سرش داد میزنی معلومه میره پیش اونیکه فقط بهش محبت میکنه

وای نه نگو پسر من تازگی انقدررر وابسته بهم شده یعنی باور داری یه هفته هست یه دستشویی درست حسابی نرفتم بدو بدو میرم و گریه مبکنه زود میرم بغلش مبکنم بابا راحتی میخای چیکار بزار اونو اذیت کنه (گرچه مادری درکت میکنم حق داری ) ولی وابسته بهت بشه دیوانه میشی

عزیزم من با پسرم خیلی مهربونم تا الان یکبار هم دعواش نکردم وفتی هم غذا نمیخوره زیاد اسرارش نمیکنم میگم شاید اشتها نداره غذا بخواد میخوره ولی وقتی میریم خونه مادرشوهرم همش دنبال عمش میره به اون میگه بغلم کن منو ببر بیرون یا از بغلم میره بغل اون درصورتی ک هر دوهفته یکبار میبینیمشون میخوام بهت بگم خودتو ناراحت نکن چون بچن بیشتر طابع اونی هستن ک خواسته هاشون رو اجرا کنه
شما هم سعی کن خییییلی با پسرت بازی کنی هیچی به اندازه بازی کردن بچه رو وابسته خودت نمیکنه

مادر شوهرت زیادی بهش محبت میکنه

برعکس دختر من ک مادرشوهرم رو میبینه میگی جن دیده فرار میکنه
برعکس واسه بابام اینجوریه
ولی کلا فقط وابسته خودمه
شاید بهش زیادی محبت میکنه
ماهم بامادرشوهرم زندگی‌میکنیم

اره باهم زندگی،میکنیم

باهم زندگی میکنید؟؟

سوال های مرتبط