۸ پاسخ

خدا حفظش کنه عزیزم

خدا برات نگهش داره عزیزم

منم شوهرم گیر سه پیچ ب بچه داده وای من واقعا بچه سیرم دلم نمیخاد بدبختش کنم امیرحسین برای هفت جد و آبادم بس بود خیلی اذیت شدم سرش

دقیقا عین من.دوماه . نیمه زایمان کردم.ه کارکردن سقط شه نشد.احرنامه کورتاژ گرفتم.بابدبختیییی.ک نشد.دارو هامو تاشش ماهگی نمی‌خوردم.بعدزایمان هم همش نفرین و گریه زاری.الان روبراه شدم دیگه..

عروسکه ماشالله😍😍

وووووش خدا نگهدارش باشه
و منی که بار سومه زایمان کردم بهم میگن بچه ندیده از بس عاشقشم

خدا را شکر که توفیق شکر گذاری پیدا کردی
قدمش خیر باشه

عزیزم خدا حفظش کنه

سوال های مرتبط

مامان سیدعلی وآیین مامان سیدعلی وآیین ۵ سالگی
دخترا بیاین یکم دردودل دوستای خوشگلم یکم حرف بزنیم نمیدومم چراابنجوری شدم.توی پیام های قبلم هیتش ک قصدبارداری نداشتم و خدا خوایت و شد و چیاکشیدم توبارداری ازنظرروحی .جسمی هم بماند.پسرم خیلی گریه میکنه گاهی.دوترداروداد خوب بود.امان انقد.اینفاکول تهیه کردم خیلی بهترشد.اما گاه و بیگاه نصف شبا باز گریه میکنه ک اینم بماند چون انقدی نیس و میشه تحمل کرد.مشکل خودمم.بچه تاسه صب هی خواب و بیدار یایدفعه شروع ب گریه میکنه.یا گاهی تاافتاب بزنه بیداره یاحتی شب تافرداصبش ی ریز بیدار.کل این یه ماه و خورده ک دنیااومده یاخونه مامانم اومدم یاخونه مادرشوهرم.چندروز اومدم خونمون.دستام گرفته گردنم.تنهایی ازپسش برنمیام همسرم بنده خدا هم خیلی کمکه.اما کم اوردم همش میتوپم ب نوزاد همش میگم دهنتوببند اه توچرااینجوری هستی و خیلی چیزای دیگه میگم خدایا بسه این چی بود ..دلم همش میره برای گذشتم.حس میکنم دارم نابود میشم.همسرمم میگه بخواب کلی کمکه.بچع نگه میداره صبم میره سرکار.دلم براش میسوزه‌همش گریه میکنم اون بنده خدا هرچی داد میزنم هیچی نمیگه
مامان سیدعلی وآیین مامان سیدعلی وآیین ۵ سالگی
سلام از اوضاعی ک یکم انگاربهتره...زیر چشمام گود افتاده.اومدم خونه مامانم امشب.دست زیر چشمام کشید،بابام میگه مادری،سخته می‌دونم.اما حواست به خودتم باشه مراقب خودت و زیبایی هات باش.داری آب میشی دخترم...چشماماشکی میشه،ازدواجکردم مادردوتابچه شدم.هنوز اولویت بابامم،هنوز دروهله اول،قبل هرچیزی من و میبینه و نگرانه،همسرمم بنده خدا درگیر کردم.از سرکار انداخته اومده توی چارچوب در وایساده می‌گه چرا زنگ میزنی انقد بغض می‌کنی حالمن و خراب می‌کنی داغونم می‌کنی..مندورو برم این همه عشق و محبت می‌بینم،اما دست خودم نیست انگاربچه دوم اومد منتموم شدم نابود شدم،سعی میکنم صبوری کنم تا بقیه انقد ناراحت احوال من نباشن.ناشکری نکنم.هم رفلاکس داره هم کولیک چ کولیکش دکتر گفت ب اوج خودش رسیده کم کم اوکی میشه.تاس ماهگی.فعلا انگار روبراهم.وضعیت گریه ها اوکی شده.گوش شیطون کر.ب مامانم میگم الکی رفتم دکتر فوق تخصص نوزاد.همه حرفای مامانم چ و نصیحت هاشو تقدیمم کرد.خلاصه هم ک اینفاکول معجزه هستش.دکترهم تایید کرد وگفت همین و بده کافیه.مامانای درگیر دلدردنینی.واقعا جوابه