من خودم شغلمو از دست دادم بخاطر تولد بچه ام چون تو بخش خصوصی بودم و ساعت کار زیاد بود و الان پر از حس بیهودگی و سربار بودن هستم این عذاب وجدان دادنا و بالا بردن مادر تا مقام خدایی فقط برای اینجاست وگرنه اروپاییا و امریکاییا هرکدوم ۶ تا بچه دارن اگر اینجوری باشه که اونجا کلا همه خانما باید خونه نشین باشن و کل محیط کار دست اقایون باشه ولی خانما هستن و زندگی اجتماعی خودشونو پیش میبرن در کنار بچه داشتن
شاید مشکلی پیش اومده این حرف و زده.اگه خونه بودی شاید کیفیت مادری کردنت می اومد پایین سرو کله زدن ۲۴ ساعته با بچه ها آدم و بی اعصاب می کنه.من خودم روزایی که پسرم میره مهد چون نصف روز نیست بیشتر بهش می رسم.کاش ازش سوال می کردی چیزی شده مشکلی برا دخترم پیش اومده این حرف و می زنید؟
حالا فکر کردی ما چیکار میکنیم ول کن تا 12 خوابن بعد بیداری صبحانه و یکم کارتن و چی تا ناهار عصر هم یکم پارکی پاساژی شاید شهر بازی یا خرید ول کن همه یه حرفی پیدا میکنن که از آدم ایراد بگیرن
همون مربی و مدیر بچشو نذاشته و بیاد سرکار خودش ؟
عزیزم چرا به نظر هرکس فکر میکنی؟هرکی یه نظری داره.چه اهمیتی داره؟
من خودم شاغلم.مگه میتونستم بعد ۱۴ سال کارمو ول کنم؟
بعد وقتی من کار میکنم دخترم زندگی بهتری داره
گلم خودتو باکسی مقایسه نکن شمام بهترین تصمیم زندگیت حتما همینجوری بوده ک انجامش دادی
ازی نظر من حس میکنم مامانایی ک شاغلن بچه های مستقل تری دارن نسبت ب ماها ک خانه داریم
عزیزم غصه نخور بهترین کار و کردی
اتفاقا من می گم هرچه زودتر بری سرکار بهتره بچه کلا به اون لایف استایل عادت می کنه من یکسالگیش رفتم ولی می گفتمکاش زودتر میرفتم براش راحت تر بود
مهم اینه شما از کارت راضی بودی .منم از خدام بود دوباره میرفتم سرکار ولی کار من واقعا بدرد نمیخورد ساعت کاری مزخرف حتی جمعه ی روزایی سرکار اخر سر حقوق اداره کار نمیداد هیچ.ب عنوان مهندس رفتم ولی فروشنده بودم ...خدارو شکر کن که کارت مربوط ب رشتته حقوق خوب ک میتونی بچه هارو ساپورت کنی
ببین هرکسی شرایط خودش رو داره هیچ کسی هم نمیتونه کسی دیگه رو قضاوت کنه
ولی من ب شخصه از خیلی از نیازهام گذشتم ک بالاسر بچم باشم
و منطقم اینه ک مادر باید بالاسر بچش باشه
میخام خودم شاهد رشدش باشم
دست و دلم نمیره بچم رو ب هیچ کسی بسپارم
مامانا هم بنده خدا زحمت خودشونو کشیدن
و من ب عینه دیدم بچه هایی رو ک مادرشون شاغل بده
حتی میگفتن ک کاش مادرمون خونه دار بود و توی خونه بود پیشمون
اون در شرایط ایده آله مثلا شغلمون رو از دست ندیم و از لحاظ مالی تحت فشار نباشیم . ولی با این شرایط فعلی خب به قول شما برای تحقق خواسته هامون باید بریم سرکار. منم شاغلم و زحمت کشیدم برای به دست آوردنش و با وجود شرایط سخت و دوری از خانواده سر کار میرم .
ببین گلم هرکسی شرایط خاص خودشو داره. خودتو سرزنش نکن
شاید همین سر کار رفتن و حضورت پیش بچه ها براشون کافی بوده
در کل حرفش درست بوده به چند دلیل.
ولی اینکه شمابخوای ذهنت درگیرش کنی ن
شاید خونه می موندی بعد میرفتی سرکار اونا بدتر بهت عادت میکردن و بعدش سخت تر میشد شرایط
میتونی جاهای دیگه جبران کنی تا آروم باشی از این بابت
آبجی تو بهترین مادر دنیای و بهترین کارو کردی برا بچه ها ت آبجی چیزی خواستن سریع فراهم کردی خواهر تنت سلامت باش انشالله
باید بتونی مدیریت کنی.اگه وقتایی که خونه هستی نبودتو جبران میکنی عذاب وجدان نداشته باش.
من مادرم فقط بفکر پول و مادیات بود.یتیم بزرگ شدم.و تهش شد تنفر شدید
عزیزم هرکس شرایط خاص خودش داره خودت سرزنش نکن. منم مدت زیادی کارم رها کردم . چون دوست داشتم پیش پسرم باشم، هرچند من توی این مدت دکتری خوندم....ولی کار مداوم نکردم....
به نظرم هرکس تصمیم خودش میگیره.
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.