سلام نیومدم سرزنشم کنین اومدم یه راهی جلوی پام بزارین بچه ام اول که دنیا اومد نفس کم آورد دکترا جواب قطعی ندادن گفتن بعدها مشخص میشه که ردی مغزش اثرگذاشته یانه دیر راه افتاد ۱۵ ماهگی حرف زدن هم تا ۳ سالگی ۱۰۰ کلمه میگفت بعد ۳ سال دیگه باتمرین بهترشد ومشکلات دیگه ای هم بود که نمیتونم توضیح بدم همش مریض میشد تب های بالا داشت نم ناخواسته باردارشدم وبارداری بدی داشتم قد ووزن هردو بارسیدگی های من اصلا اضافه نمیشد دوتا مسئولیت سنگین داشتم شوهرم کمک نمیکرد ومشکلاتی که بعد برای کلیه پسرکوچیکم بود همه باعث عصبی شدن من شد از کوره در میرم بچه ام را میزنم ترسو شده زود سر هرچیزی که بلد نیست گریه میکنه روانم بهم میریزه علاوه برکارهای خونه باید باهاشون بازی کنم همیشه بدنم دیگه توان نداره تا من پیشش نباشم نمیخواد بازی کنه پازل خیلی وقته بلده ولی تا من نباشم انجام نمیده امروز برلش چیدم گفتم خودت انجام بده یکیش را پیشش بودم پسرکوچیکم هم میخواد انجام بده بااونم بازی کردم دومی را گفتم من ظرف میشورم خودت انجام بده چندتاش را که گذاشت هی گریه کرد دیگه عصبی شدم زدمش به خدامن مادر بدی نیستم فقط زود عصبی میشم میدونم زدن خیلی بده ولی دست خودم نیست فشار خیلی رومه قرض بدهی مسئولیت هرچیزی دختری که توخونه بالام بودم از خرج لباس تا هرچیزی الان یک هزارمش هم نیستم وقتی میزنم خودم بیشتر زجر میکشم دیگه خستم دلم میخواد بمیرم چیکار کنم دیگه نزنمش دارم باگریه مینویسم دلم میخواد بچه ام مستقل باشه اگه من نباشم بتونه خودش کاراش را بکنه سرزنشم نکنید راهنمایی میخوام

۱۱ پاسخ

بهترین کار رفتن پیش دکتر روانپزشک تا دارو نخوری نمیتونی خشمتو کنترل کنی
بنظرم تا دیر نشده و بیشتر از این تاثیرات منفی رو بچه‌هات نذاشتی و خودتم پیر نکردی برو
بخدا این بچه ها گناه دارن

من درکت میکنم سختی هایی که تا الان سر بچم کشیدم کمتر کسی اطرافم کشیده شما که دوتا داری دیگه بدتر و کارت سخت تر ولی با یه روانپزشک حرف بزن اگه واقعا نمیتونی خودتو کنترل کنی و فشار زیادی روته بهت دارو میده منم دارو میخورم و حالم خیلی بهتره قرارم نیس کسی بدونه حتی میتونی به شوهرتم نگی ولی واقعا ادم آروم میشه برای بچه ها هم بهتره این فشارای روحی وقتی زیاد بشن به جسمم اثر میذارن

درکت میکنم عزیزم و واقعا متاسفم که این همه سختیارو داری تحمل میکنی
کمی شل کن میدونم سخته ها

کسی نیست کمکت کنه در هفته چند روز بیاد پیشت اون پیش بچت باشه خودت کاراتو کنی، مادری، خواهری، زتداداشی، دوستی چیزی.... به نظرم از کسی کمک بگیری خوب میشه
پسر من دوسالشه خیلی وقتا میدم مادرشوهرم یا مامانم میبرن نگه میدارن تا من یکم تنها باشم البته ی دختر دوماهم دارم اونو پیشم نگه میدارم

بیستر بچه ها همینن پسرمنم تنها بازی نمیکنه همش دنبال همبازیه ..یا خودم باید باهاش بازی کنم ...دیگه باید صبوری کرد مدرسه برن یکم مستقلتر میشن کلا هفت سال دوم مستقلتر میشن ..اتفاقا وقتی باهاشون بازی کنیم رابطه صمیمی تر میشه ولی میتونی یکساعت زمان بزاری ساعتم کوک کنی بگی فقط یکساعت باهام بازی میکنیم اگه زنگ خورد دیگه خودت تنها باید بازی کنی به گریه هاش توجه نکن کم کم کمتر میشه

عزیزم میدونم چقدر سختی میکشی اما تو تنها پناه اون دو تا کوچولو هستی باید بری دکتر خودت اروم شی به اونا هم کمک کنی بهتر شن نمیتونی مهد بذاری یا از کسی کمک بگیری

عزیزم،همه بچه های الان یعنی اکثرشون همینطوری هستن بخاطر اینکه اکثرشون تنها هستن جوش نخور آروم باش با عصبانیت و حرص و جوش کار درست نمیشه وقتایی که بچه ت خوابه یه ساعت اختصاص بده باهاش بازی کن بدون اینکه به هیچی جز بچه ت فکر کنی نه بدهی نه شوهر بخدا این بچه ها رو ما،خودمون خواستیم به دنیا بیان ناخواسته هم نیستن چون اگه نمیخواستی باید خیلی بهتر جلوگیری میکردی حالا که به دنیا اومده دیگه نگو ناخواسته چون خدا خواسته ک خوشش نمیاد توکل به خدا کن حدیث کسا زیاد بخون حلال تمام مشکلات هستش ماهم واست دعا می کنیم ولی هر بار که خواستی دعواش کنی به این فکر کن هیچ تقصیری تو به دنیا اومدنش نداره یا حداقل اگه خدای نکرده دعواش کردی حتما ازش عذر خواهی کن که عذاب وجدان باهاش نباشه

بدون تردید برو دکتر بهت دارو میده کنترل میشه و کم کم بهتر میشی امااااا اگه رفتی داروهاتو سرخود کم یا قطع نکنیاااااا بدتر میشی
من واس آرامشم و استرس روزی یه پرانول ۴۰میخورم

اول رو خودت کار کن ورزشی مشاوری قرصی چیزی که اعصابت آروم بشه و نرمال بشی.بعد به بچه فکر کن.چون تا آروم نشی چیزی درست نمیشه.
حوصله نداری پازل و بازی فکری جلو نیار اصلا.چون باید یک ساعت وقت بزاری وگرنه بچه خودش تنها نمیتونه باید از دست شما یاد بگیره.

بزار انقد اشتباه کنه تا یاد بگیره.اینجوری که بخوای همه کاراشو خودت انجام بدی بیشتر وقتت رو میگیره.
اگه مهد هم بزاری هم یه سری کار ها رو بهش یاد میدن ،هم وقتت آزاد تر و اعصابت آروم تر میشه.
‌دختر من خودشو با شلنگ شستن و مهد بهش یاد دادن.اونا کارشون همینه.بچه ها بهتر یاد میگیرن ازشون.

پسر منم همینطوره خواهر جان ..کاراش باید با دعوا خودش انجام بده چون از اول کنارش بودم و کمکش کردم خودش انجام نمیده.
بزار گریه کنه نمیخاد بزنی یا ساکتش کنی تو فقط تحمل کن.چندبار که گریه کنه ببینه اعتنا نمیکنی بیخیال میشه.من مهدکودک ثبتنامش کردم دو روز بردم اصلا واینمیسه ولی میخام بازم ببرم تا عادت کنه مستقل بشه..با گریه کردن طوریشون نمیشه اما با زدن تاثیرات بدی در اینده میزاره..پس فقط تحمل کن.به وقتش همه چیز یاد میگیرن

تا خودم غذا ندم نمیخوره من دلم نمیخواد ترسو ووابسته باشه ولی اول ها بهش زدم ترسیده دیگه دوست نداره خودش کارش را بکه تا بلد نیست میزنه زیر گریه

سوال های مرتبط

مامان مهیاروامیرعلی مامان مهیاروامیرعلی ۴ سالگی
سلام خانماپسرمن ۱ سال و۱۰ ماهش که بود از شیرگرفتمش متاسفانه موقع غذاخوردن گوشی دستش میدادیم ۱ ماه بعد من شروع کردم گوشی هم بگیرم وچندوقت بعد هم شیشه آب را گرفتم دکترتغذیه خیلی دعوا کرد که چراهمزمان چندچالش ایجاد کردین براش ومتاسفانه بعد از گرفتن شیشه آب گریه های شبانه شروع شد ۴۰ روز هرشب گریه میکرد کم کم بردمیش شب ها بیرون گردوندیم بهترشد به خاطر اینکه میخواستیم خوابش تنظیم بشه ما مجبوری از جیش نگرفتیمش وگوشی هم بهش برگردوندیم الان بردمش یک دکتر تغذیه دیگه میگه کم کم گوشی را ازش بگیرید من وعده های شبانه را حذف کردم گوشی را ولی الان داره پاییز میاد به نظرتون چیکار کنم ظهرها را گوشی را ازش بگیرم یا ولش کنم برم سراز پوشک گرفتن ولیشب ها جیش نمیکنه ووقتی ازخواب بیدار میشه یه دفعه اینقدر جیش میکنه که نم میزنه لطفا هرکدومتون تجربه دارین بگین من سر پسربزرگم این چالش ها رانداشتم اون پسرم را۲ سال و۵ ماهگی از جیش گرفتم بااینکه حرف هم نمیزد فقط کلمه میگفت ولی الان چون داره سرد میشه سردرگمم چیکار کنم اما این دوروز اول صبح ها بردمش دستشویی به هزار زحمت جیش کرده ولی بعد خواب عصرش بردمش حتی نیم ساعت هم توی دستشویی نشستم جیش نکرد نمیدونم چیکارش کنم
مامان آسنا و آرتین مامان آسنا و آرتین ۴ سالگی
مامان نفسم و پسرم💚 مامان نفسم و پسرم💚 ۲ ماهگی
سلام خانوما من به دخترم از اول شیرخودمو دادم با شیرخشک ولی شیرخشک روزی یبار بهش میدادم وزن گیریش عالی بود تا سه ماهگی دقیقا سه ماهگی اعتصاب شیر کرد هم سینه رو نمیگرفت هم شیشه رو دیگه من شیشه بهش ندادم و سینمو گرفت ولی خب دیگه خیلی شیر نخورد دکتر هم سر کولیکش گفت این خیلی شیرمیخوره دل دردش بیشتر میشه بهش پستونک بدید دیگه پستونک و شیشه و سینه من میخورد که وقتی اعتصاب شیر کرد من پستونک و شیشه رو کم کم قطع کردم ولی باز شیر خودمو دیگه مثل قبل خوب نخورد و وزن نگرفت خوب منم شیرم کم شد تا قبلش زیاد بود خلاصه این دخترمن خیلی لاغر موند نه با غذا خو گرفت نه با شیر. الان سر این بچه شوهرم میگه اولویتت شیر خشک باشه که تپول شه مثل اون لاغر نشه تو بخوای شیرش بدی مثل اون میشه لاغر
من خیلی دوست داشتم بچم شیر خودمو بخوره و خوب بخوره تا تپول شه حتی فکر میکردم شیرخشک با سرنگ بهش بدم نه با شیشه شیر که سینمو ول نکنه
حالا شوهرم اینجوری میگه من گفتم یه شیشه بگیرم سرشیشه پهن مشابه سینه مادر باشه که ول نکنه سینمو ولی شوهرم میگه مهم نیست فقط ضدکولیک باشه
نمیدونم چیکار کنم شما نظرتون چیه؟