کسی اینحا هست برای زایمان طبیعی درداش خودش شروع بشه؟چجوری بود شدت دردا مثلا از همون اول شدید بود یا رفته رفته ؟من با امپول فشار بودم اولش خوب بود کم بود ولی وقتی دردام شدید شد هر اتقباض از اون یکی شدیدتر و دردناک تر بود در حالیکه فقط ۲ سانت بودم. میگن امپول قشار از همون دردا رو شدید می‌کنه ولی خودت دردات شروع بشه اولش کمه رفته رفته نصبت به سانت افزایش میکنه می‌کنه ( اینم اضاف کنم که در عرض یه ربع یهو فول شدم نمیدونم دیگ ربطی داشت به دردام یا نه؟)

دوس دارم انشاا این تو راهیم با درد طبیعی بدنیا بیاد

خیلی دلم میخاد. به درد طبیعی برم بیمارستان و ببینم زایمان طبیعی که وقتش شده چه شکلیه نه اینکه به زور بستری کنن

برای من‌ اولی نوار قلب گرفتن هفته های آخر گفتن کند میزنه و بستری شدم و با سوزن فشار و چه زجری بجه ام بدنیا اومد آخرشم با ۸ سانت بردنم اتاق زایمان ک وکیوم کردن سر بچه ارو تا بدنیا اومد....سر دومی گفتم دیگه نمیرم که درد طبیعی شردع بشه ..باز رفتم هفته آخر نوار قلب گرفتن‌گفتن کم و زیاد هست برو دکتر زنان چک کنه و رفتم پیش دکتر ..دکتر گفت دراز بکش معاینه کنم..معاینه کرد و همبن که دستش آورد بیرون کیسه آبم ترکید همونجا و گفتن تکون نخور که وقت زایمانت هست .و متاسفانه بازم با امپول فشار و به زور بچه ارو بدنیا آوردن

من ببین اول شروعش عین درد پریودی هست کمرت و زیر شکم در حد خنجر خوردن یه نیس یه دقیقه ای میکیره و ول میکنه ممکنه تو روز یه بار این اتفاق بیوفته بعد رفته رفته این درده تکرار میشه اما با فاصله مثلا تو روز چهار پنج بار بعد تایم دردشم یه خورده بیشتر میشه قشنگ متوجه میشی انقباضه
به مرور بگذره این درد تکرار و طولانی تر
دیگه تایم زایمان نزدیک بشه دیگه تایم تقریبا پیوسته هست نهایت یه دقیقه ۳۰ثانیه فاصله باشه بعد دردشم خالت فشار رو مقعد و واژن و درد شکم وکمرر شدید تره که این درد شدید حتما باید بیمارستان بری

قبلش برید به دکترتون بگیر معاینه تحریکی میخوایید بعد خودش درداتون شروع میشه وکم کم باز میشید شایدم ۳ روز طول بکشه ولی درد وحشتناک دیگه نمیکشید

من ک ساعت ۱۲ شب یه دردای خفیفی داشتم ک هرنیم ساعت یکبار میگرفت
سه چهارساعت همینطوری گذشت کم کم دردام بیشترمیشد و هریه ربع ۱۰ دقیقه میگرفت.دم دمای صبح بود ک دیگه وحشتناااک شدن دردام طوری ک فقط با دادو خوار خودمو رسوندم بیمارستان.اونجا گفتن باید بستری بشی‌بچه داره میاد.ساعت ۶ صبح بستری شدم و دردام خیلی سخت و دردناک بودن اما میگفتن هنوزباز نشده دهانه ات واییی داشتم میمردم بعد التماس کردم گفتم بهم بیحسی بزنین من نمیتونمممم
اوردن یه امپولی ک نمیدونم چی بود بهم زدن ازکمر ب پایین واقعا بی حس شدم
یکی دوساعت خوابیدم بعد دوباره دیدم واویلا وحشتناک تراز قبللل دردام شروع شدن وای وای اون موقع بود ک دیگع دکتر اومد گفت وقتشه و شروع کردن به دنیا اوردن بچه

من اولی با آمپول فشار بودم اذیت شدم ولی دومی را خونه موندم کم کم درآمد شروع شد رفته رفته فاصلش کم شد ولی قابل تحمل بود نذاشتم آمپول فشار بزنن کل درد وحشتناکم شاید بیست دقیقه بود و کاملا طبیعی بچه دنیا اومد

درد زایمان داری