سلام خانما مادرشوهرتی شمام اینجورین راضی نیستن یکم از غذای پسرشون کم بشه بدن ب شما بخدا خدا ب دادم رسیده تو ی ساختمون نیستیم ی جا نیستیم دعوامون میشد مساف ت امدیم باهم جوجه پختیم سرسفره از اونجایی ک بشدت مردپرسته مادرشوهرم میگ باید مردا زیاد بخورن ادل مردا بخورن بهترینارو اونا بخورن غذای مردا رو داد تا واسه بقیه بپزه شوهرم ی دونه از جوجش داد ب من بخور تا اماده بشه همه گشنمون بود از اونو میگ دادی ب اون خودت بخور مگ گشنت نبود الان میاره دیگ شبش خربزه بریدیم خودمونم خریده بودیماااا من خوردم شوهرم بعد من امد براس اورد از خربزه خودش یکم گرفت سمت من بخور تا من بگم خوردم گف بخور خودت اون خورده صبحم ب پسرم صبحونه میدادم بقیه سرسفره بودم هی شوهرم گفت بیا نیمرو بخو تنها نمیخورم هی از اونور میگف خودت بخو صدتا چیز هست یه چیز دیگ میخوره 😑😑😑😑بعد من مامانم ب داداشم میگ سرسفره هوای زنتو خیلی داشته باش مخصوصا سمت فامیلای ما نزار معذب بشه اینم مادرشوهر من 😂😂

۱۶ پاسخ

بنظرم رفتارش خیلی بی ادبیه بنظرم یه بار جلوش دربیا واقعا خنده دار نیست
من حرصم دراومد😑😄

چه همسر باشخصیت ومهربونی داری بجاش
مادرشوهرها همینن

فقط عجیبا غریبا🤣

مادر شوهر من تازه وقتی شوهرم بخاد سهم غذا منو بخوره میگه تو خوردی این دیگه سهم عروسمه

مادرشوهرم من عاشق اینه من بخورم من کن غذام و اونا غذا زیاد میخورن همیشه سر سفره بهش اجازه بدم لقمه رو تو دهنم میذاره به زور میگه باید بخوری خیلی ادم از رفتار مادرشوهرت ناراحت میشه

چه عجيييييب
چقدر خودش رو كم ميبينه
و چقدر حقارت رو در درون خودش پذيرفته
و ديگران رو بالاتر و برتر از خودش ميبينه
كه حتي موقع غذا خوردن هم سهم ويژه اي براي ديگران و بيشتر از خودش قائله
من هم تجربه ي همزيستي با چنين آدمي رو داشتم توي زندگيم
ولي مادرشوهرم نبود

اینکه خوبه عزیز.مادرشوخر من،میاد خونه ما،از کیسه ما میبخشه ب پسرش،غذارو من درست میکنم و وسایلشو شوهرم میگیره،بعد این آدم برمیداره از غذای خودش میریزه تو بشقاب شوهرم،درصورتیکه من برای همسرمم خوب غذا میکشم و اصلا لاغرم نیست و فکر میکنه زرنگه که سالی یکبارم راه نمیده خونش و بعد باغذایی که من زحمت کشیدمو پختم هم،میخواد منو بده کنه که یعنی تو فکر شکم پسر من نیستی،درصورتیکه اتفاقا گاهی از غذای خودم اضافه میکنم و خودم کمتر میخورم

مادرشوهر منم اینطوری هست ولی نه به این شدت، اول برای دامادش، پسراش و شوهرش غذا میکشه بعد خانم‌ها
یک بار صبحانه برای همه نیمرو درست کرد برای من نپخت، فکر کن اومدیم سر سفره برای همه نیمرو گذاشت به من نداد

وا چ بی ادب
افرین به شوهرت افرین خدا حفظش کنه خدا محافظتت کنه از دست این مادرشوهر

واقعا ما آدما چجوری میخوایم بمیریم. آخه این چه رفتاریه. مادرشوهر منم مرد پرسته.اگر من از اول سر سفره باشم غذای همه رو میکشه بعد عروسا..

برخلاف یه سری اخلاقایی که من ازش دوس ندارم .نه اینجور نیستن از روزی که من وارد خانوادشون شدم برای همه یکسان ریخته حتی شده برا خودش کمترین یا ته غذا ولی برای بقیه و من بهترین و اندازه بقیه

وااااای خدایا چقدررر از کارا و حرفهای مادرشوهرررت خندددم گرررفت بخدااااا
ببخشید🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

مادرشوهرم یسری من حامله هم بودما...یدونه انار جاریم بهش داده بود اونو نصفشو داده بود به خواهرشوهرم نصفشو هم داد شوهرم،اصن انگار نه انگار منم اونجام....
دو سه روز پیش هم تو حیاطشون درخت انجیر هست آورده بود بعد داده دست شوهرم...میگه بگیر مامان جان برا تو آوردم....

مادرشوهرمن خیلی اذیت میکنه انقد بدجنسه دلم خونه اذش

چه خوب که هوای پسرشوداره

ولله خداییش مادر شوهر ما همیشه هوامونو داشته ...
حالا با بقیه جاریا اینجوری نیست ها ...ولی همیشه برا من خوب بوده ...
هر چند الان ارتباطی با هم نداریم ...ولی کلا خوبه

سوال های مرتبط

مامان هلیا مامان هلیا ۴ سالگی
سلام خانوما من دخترم تولد تاحالا نگرفتم براش کسی و دعوت کنم حتی پدر مادرامون رو



دوست داشتم امسال بگیرم همه رو دعوت کنم چند ماه قبلم برنامه مو گفتم


و مثلا باجاری و خواهرم دربارش حرف میزدیم شوهرم ی روز عصبانی شد ک‌ چخبره همش میگی تولد تولد ی کار میخوای بکنی صد بار دربارش حرف میزنی
منم گفتم من حرف میزنم توام بیا بگو من این بودجه رو دارم حالا چ ده نفر چ پنجاه نفر و من با بودجه تو دعوت میکنم
من همش حرف میزنم تو چیزی نمیگی
بعد گفت من نه پول دارم نه پول میدم نه برام مهمه
منم لج کردم گفتم کاری نمیکنم هرکاری میکنی خودت بکن
(دخترمم ذوق تولدشو داره)
الان پسفردا تولدشه ب دخترم گفتم ب بابا بگو برات تولد میگیره
اونم برگشت گفت مامان میگیره گفتم من کار ندارم تو گفتی کار نکن
دیگه برگشت یکم فحش داد و گفت میخوای منو عصبانی کنی
من نه بلدم نه کاری میکنم

خیلی ناراحت شدم از دستش
اینکه من یکسره تکرار میکردم رفته بود رو مخش اون روز برخورد کرد
از ی طرف دلم میخواد کاری نکنم تا ضایع بشه و ناراحتی دخترمو ببینه آلان کاری کنم میگه این همه من غر زدم و لج کردم الکی بوده همش
از ی طرف میگم اهمیت ندم برم تدارک ببینم
نمیدونم کدومش درسته