۱۹ پاسخ

اقتضای سنشونه
حس مستقل بودن فراوان دارن😂

وقتی با اون چشمای پر از اشک نگاه مظلومانه میکنه تسلیمش میشم هر چی بخاد انجام میدم در کل قیافش مظلومه حالا گریه هم ک میکنه واویلا

عزیزم چقدر قشنگ گفتی و این وضعیت که ماهم توش گیر کردیم و توصیف کردی🤦🏻‍♀️🫠

چقد شبیه دختر منه🥺

وای جای من باشی چی میگی از صب چشمشو باز میکنه گریه و جیغ و بهونه گیری حتی میگه نرو دستشویی بقدری ک میاد در دستشویی و میخواد از جاش بکنه تا وقتی ک خوابه نفس میکشم بیدار میشه دوباره و جیغ و گریه منم خیلی بخاطر اون عصبی شدم و فقط خودمو میزنم

فک میکردم فقط دختر من اینطوریه...امروز وسه آروم کردنش گذاشتم با ادویه هام بازی کنه اشپزخونه ررو به گند کشید ولی خدا رو شکر مودش عوض شد حواسش از لجش پرت شد ...به نظرم وقتی لج میکنن تنها راهش اینه حواسشونو پرت کنیم شده یهو ببریم تو آسانسور بریم تو کوچه یا بریم تو کمد لحاف تشکا قایم بشیم...

فقط صبر و البته گریه ی فراوووون🤣🤣🤣

من محل نمیزارم میرم تو اتاق

حل ک نمیشه هیچ وقت چون نیازها و خواسته هاشون تمومی نداره ... تهش بتونی با ترفندهایی ک مامان الند گفت یکم اوضاع رو آروم تر کنی 😅😅😅
مثلا دیشب با کلی مصیبت بالأخره ساعت 12 خوابید و حوالی ۴-۴ونیم بود دیدم یه چیزی رفت تو موهام توجه نکردم چون خیلی خسته بودم و اندکی بععد باز هم با شدت بیشتر این اتفاق افتاد، برگشتم دیدم اومده بالای سرمون رو بالش ها خوابیده و پاهاشو فرو می کنه تو موهام ... 😟😟👦😽👼😑😑
مدتی بعد همسر بردش بیرون سرجاش و به ی ساعت نکشید دیدم کنار در ایستاده و زااار میزنه و ب من نگاه میکنه! 😭😭😭
با ترفندهای پدرانه آروم نشده بود و چشم انتظار مادر بود ... 😢😢😢
خلاصه ک کلا ۴-۳ساعتم نتونستم بخوابم ...

آخ عزیزدلم🫠
میام بهش میگم از چی ناراحتی و ازش سوال میکنم یا مثلا میگم میخوای بغل کنیم همو آروم شی؟
بعدش در مورد یه موضوع دیگه باهاش صحبت میکنم یا یه کاری که دوست داره رو انجام میدیم

سریع حواسشو با یه پیشنهاد که به نظرش هیجان انگیزه پرت کن

من معمولا بی توجهی میکنم انگار اصلا نمیبینمش، خیلی جوابه یکم که میبینه کسی محل نمیزاره یهو طفلک خودش ساکت میشه، میره سراغ بازی😅

برای من هردوشون باهم اینکارو میکنن
دختر کوچیکم صداش مث شیپوره انقدر نق میزنه دوس دارم بزنم تو سرم
نمیدونم دارم چیکار میکنم کلا تمرکزم ازدست میدم

واسه سنشه دخترمن از دختر شما بدتر ینی کافیه بگم صدف آروم بر میگرده لب پاینشو آویز می‌کنه سر میندازه پایین با بغض میگ الوم الوم ینی اروم بعد می‌ره تو اتاق چنان گریه و جیغ بامنم نمیاد مگ باباش

والامنم همیت مشکل ودارم هم خیلی جیغ میزنه هم حرصی بشه میزنه توصورت ادم
به خدایکباراگه من وباباش دعواش کرده باشیم ابروبرامون نذاشته

خدا کمکمون بکنه عشقم😅

هیچ راهکاری نداره من دارم خل میشم سعی میکنم مدارا کنم یعنی پسر من به حدی لجبازه جیغ میکشه هر کی شوهرم رو میبینه میگه قدر زنت رو بدون خیلی براش سخته ،آخه لجبازی تو خانوادشون ژنتیکه برای پسرا🫠🫠

امشب آیان خیلی بهونه گیر بود و چون امروز نه مهد رفت نه تلوزیون داشتیم فوق العاده بی اعصاب بود😑تا حرف میزدیم هم میگفت من قهرم دو ساعتی مشغول به بازی شدیم تا آقا تو دیر ترین تایم ممکن ینی ساعت ۱۱ شب خوابش برد ولی در کل روزایی که لج میکنه سعی میکنم تایم بیشتری باهاش بازی کنم

عزیزم😃😃

سوال های مرتبط

مامان آقا نویان مامان آقا نویان ۲ سالگی
سلام. وقتتون بخیر مامانا. من نوزده اسفند شیشه شیر پسرمو کلا ازش گرفتم. یعنی از قبلش اول قبل خوابشو گرفتم. بعد شیر روزشو حذف کردم بعد چند روز نصفه شب که می خورد رو حذف کردم و بهش ندادم. بماند که چه ها کشبدم تو دو هفته اول از بس بی قراری کرد. تو اون یم هفته ای که شیر روزشو قطع کردم اصلا بهونه نگرفت. ولی وقتی شیر شبش قطع شد و دیگه شیشه بهش ندادم، خیلی زیاد بهونه گرفت. نصفه شبا دو سه ساعت بیدار می موندیم. تا شد عید و به خاطر دید و بازدیدها که دیر می خوابید بیدار شدن های نصفه شبش بهتر شد. اما در طی روز خیلی بهونه می گرفت. ولی اواخر عید بهتر سد. ولی هر وقت خسته یا گشنه بود گریه می کرد می گفت چرا شیشه بهم نمی دی. الان ده روزه به شدت به شدت لجباز و پرخاشگر شده. یه سره منو می زنه با دست با پا. گریه های شدید چند ساعته که هیچ جوره ساکت نمی شه. با آرامش با صبوری با همدلی. اصلا آروم نمی شه. قبلا حواسشو پزت می کردم بازی می کردم حل شدنی بود. الان تو این ده روز بریدیم. نفسمون بالا نمیاد از بس سر هر چیزی سر هر چیزی گریه های وحشتناک داریم. افسردگی گرفتم واقعا. نمی دونم چیکار کنم؟ از پقتی هم از شیشه گرفتمش خیلی با لب و لوچه و فک و دهنش ور می ره. فکشو میاره جلو. زبوتشو میاره بیرون‌. دندوناشو میاره جلو. حرف زدن و نصیحت بدترش کرده