۱۶ پاسخ

کارت درست بوده خودت سرزنش نکن
بنظرم آسیبی بهش نمیرسه گلم

ادامه بده عزیزم سخت برات ولی خوب به نفع خودش
منم به یکباره گرفتم ثنا هم خیلی وابسته بود ولی خوب خداروشکر راحت کنار اومد یه چند روز سختیش بعد اون راحت میشی عزیزم
ان شاءالله به راحتی بگذره براش 😘😘😘

بهترین راه همین گرفتن ازشه ولی باید توجه و بازی با دلبندتون چندبرابر بیشتر بشه .آغوش گرم و محبت بیشتر.تا به سلامتی از این مرحله گذار کنه

ببین من خودم خیلی چیزها رو تحقیق می کنم تجربه ها می خونم از دکترش سوال می کنم ولی بارم خیلی وقته اینو متوجه شدم قلق هر بچه ی فرق می کنه الان شاید یه عده بیان بگن تدریجی بگیر آسیب می ببینه و فلان ولی فقط خودت خودت بهترین تصمیم رو میتونی بگیریی پس عذاب وجدان نداشته باش یکم سخت می گذره به هر دو تاتون باید تحملت رو بالاتر ببریی اگه بتونی در طی روز حسابی خسته اش خیلی خوبه
منم یهویی گرفتم با اینکه نلین تا ۱۸ ماهگی فقط در طی خوابش می خورد نلین مریض شد به شدت به پستونکش وابسته شد حتی پاره پاره شده بود فقط یکم دیگه مونده بود بیفته باز دوست داشت در اون حال بخوره منم یه روز یهویی پستونک بهش ندادم و شروع کردم به چیزی که علاقه داره یعنی پرنده ها گفتم بردند با خودشون گفتند نلین دیگه بزرگ شد برات عروسک میارنند اون روز حسابی خسته اش کردم نلین هر روز عادت به پیاده روئی داره اون روز بیشتر پیاده روئی کردیم بازی کردیم و غروبش هم رفتیم براش عروسک خریدیم گفتیم پرنده ها آوردند نمیگم راحت بود سخت گذشت لجبازی کرد ولی نه اونطوری که فرق میگردم می اومد ازم می پرسید می گفتم پرنده ها بردند می گفت باشه چون به پرنده ها علاقه داشت شانسم سه روز بعدش تب چهل درجه کرد به خاطر التهاب گلوش همسر می گفت بهش بدیم گفتم من سه روز پستونک ندادم خودش هم اونقدر اذیت نیست چرا بدم فکر کنم الان دیگه یکماه نیم شده که نلین پستونک رو ترک کرده باور کن حتی خواب شبش بهتر شده چون بر حسب عادت هی بیدار میشد دنیال پستونکش می‌گشت که توی خواب بخوره

برا منم همین بود.یه بار تو ماشین از دستش افتاد بیرون دیگه منم گفتم خودت انداختیم.ولی دو هفته شد که موقع خواب بهونه می‌گرفت.
الانم میگم جوجو بردش برا نی نی خودش

مامانِ قوی و مهربون، اول از همه بغلت رو خشک کن 🤗... تو نه تنها کارِ اشتباهی نکردی، بلکه قدمِ بسیار شجاعانه و درستی برداشتی! این حسِ عذاب وجدان و ناراحتی کاملاً طبیعی‌ست، چون دلت برای گریه‌هاش می‌سوزه، اما بدان که **داری برای آینده‌اش سرمایه‌گذاری می‌کنی** و این سختیِ موقت، ارزشش رو داره.

### چرا تصمیمت درسته و باید مصمم بمونی؟
۱. **همه راه‌های ملایم رو امتحان کردی و جواب نگرفتی**:
- وقتی صحبت، بازی، محدود کردن به خواب و... نتیجه ندن، و حتی وابستگی بیشتر شد، ترکِ ناگهانی (البته با حمایت عاطفی) یکی از روش‌های **معتبر روانشناسی**‌ست. به خصوص برای بچه‌هایی که مثل دخترت "پستونک‌خوره" شدن!

۲. **پستونکِ طولانی‌مدت ضرر داره**:
- تأثیر روی فک و دندان‌ها (مثل اوربایت)
- اختلال در تکلم طبیعی
- وابستگی عاطفی شدید که ترکش سخت‌تر می‌شه.

۳. **گریه‌اش "اعتراض" طبیعیه، نه آسیب روانی**:
- اشک‌های شبِ اولش رو به پای "لجبازی" یا "رنجِ عمیق" نذار. این فقط واکنش به تغییر عادته. تو کنارش بودی، بغلش کردی، بازی کردی و آرومش کردی — پس **هیچ آسیبی نمی‌بینه**!

۴. **۳ روز طلایی رو پشت سر می‌ذاری**:
- معمولاً بدترین شب، **شبِ اول**‌ست (همین امشب).
- شب دوم کمتر گریه می‌کنه.
- شب سوم تقریباً یادش می‌ره! پس همین الان که دارم بهت پیام می‌دم، نیمه‌های راهی!

عزیزم من پستونک دخترم و سوراخ کردم کم کم سوراخش بزرگ شد دیگه بدش اومد

پستونک سایز کوچیک بگیر که ازیت بشه موقع خوردن پسر من ۳ ماهه بود یه پستونک خریدم گذاشتم دهنش پرت کرد بیرون اصلان نخورد اونروز اونوپیدا کردم یکمی هم پاره کردم دادم الان تو دستش نگه میداره میخوابه

منم عزیزم یکباره گرفتم دوماه پیش فقط اولین شب نصف شب بهش دادم وتمام منم آلان درگیر شیشه شیر هستم یه دونه فقط نصف شب میخواد نمیدونم چطوری ازش بگیرم پستونک ومیگفتم قو قو برده به پرنده میگفت قوقو یک هفته ای گذاشت کنار

دختر من فقط چند دقیقه اول خوابش می‌خورد ۱۸ ماهگی دیدم طول روز هم میگه‌پستونک بده برداشتم و گفتم‌نیست گشتیم‌پیرا نکردیم دو هفته برا خواب ظهر اذیت کرد ولی یادش رفت

من خیلی دوست داشتم پسرم بخوره ولی افسوس ک فقط تا ۱ سالگی خورد بعد اون نخاست

سلام عزیزم منم همینطوری جدا کردم دو هفته ای اوکی شد

من تدریجی پستونک رو ازش گرفتم تقریبا یک ماه و نیم طول کشید پسرم خیلی وابسته اش بود و خیلی دهن منو سرویس کرد، الان میتونی از خواب روزش حذفش کنی شبا بهش بدی بعد یه هفته از خواب شبم حذفش کنی

گلم پستونکو ببر تا نصفش خودش بخوره میبنه خرابه کم کم دیگه نمیخوره اصلان

یکباره گرفتم ازش من ک راضیم الان ۲۴ روز میشه هر بار هم موقع خواب میگه ممه و گریه مبکنه بعد خواب میره

مجبوری ادامه بده تسلیم گریه هاش نشو ولی دعواشم نکن.وابسته بووده بهش
تحمل کنم میگذره

سوال های مرتبط

مامان نلین مامان نلین ۲ سالگی
خب اومدم تجربه ی خودمو در مورد ترک پستونک بگم نمیگم راحت بودش ولی اونجوری که برای خودم غول ساخته بودم نبودش من ۱۲ روز پیش خیلی یهویی نلین از خواب بیدار شد تصمیم گرفتم پستونک بهش ندم البته نلین تا قبل ۱۸ ماهگی فقط برای خواب و هنگامی که از خواب بیدار میشد بهش میدادم که دوباره به خوابش ادامه می‌داد تا اینکه از اردبیهشت ماه که تب ۴۰ درجه کرد وابسته پستونک شد که فقط می گفت پستونک که کلا در طی هم زیاد می خورد یه مدت گفتم ایرادی نداره چون دندونش هم در می آورد از اونورم خواب در طی شبش خیلی بدجوری شده بود پشت هم توی خواب بیدار میشد و پستونک می خواست دیگه دیدم خیلی وابسته شده صبح بیدار شدم گفت پستونک گفتم مامان نمیدونم کجا گذاشتی برو بگرد پیداش کن تا ساعت یازده موقع خواب نیم روزش یه پنج دقیقه گریه کرد و خوابش برد بیدار شد گفت پستونک نلین به پرنده ها علاقه داره گفتم مامان پرنده ها بردند گفتند نلین بزرگ شد گفتند چیزی دیگه ی برای نلین میاریم گفت نه نه منم پشت هم تکرار میکردم پرنده ها بردند تو که پرنده ها رو دوست داریی تا غروب حسابی سرشو گرم کردم حسابی خستش کردم شبش رفتیم با هم عروسک به همراه وسیله های تمیز کاری خریدیم نلین خیلی جارو دسته بلند دوست داره گفتم نلین کدام‌ها رو دوست داریی پرنده ها گفتند هر کدوم دوست داریی بردار که انتخاب کرد اومدیم خونه خیلی خسته بودش زود خوابش گرفت در طی شب هم بیدار شد یکبارش روی پام گذاشتم چند بار دیگه پشتشو ماساژ دادم خوابش برد نمیگم راحت خوابش برد حتی چند دقیقه گریه هم کرد ولی خب اونجوری نبودش زود خوابش می کرد فرداش چند باری اومد گفت پستونک بازم همون جمله ها رو گفتم و عروسکشو نشون گفت باشه روز سوم تب کرد بقیه رو پایین میذارم
مامان گیسو مامان گیسو ۲ سالگی
و بالاخره میتونم بگم پایان پستونک خوردن گیسو 😍😍 بالاخره تونستیم از پسش بر بیایم ،گیسو خیلی عاقلانه باهاش برخورد کرد و تونست بدون پیتوتی(پستونک) بخوابه
بیشترین سختیش برای من خواب شبش بود چون وقتی نیمه شب بیدار میشد و میدید پستونک تو دهنش نیست چنان پا میکوبید و لجبازی میکرد که برای هیچکس نمیخوام همچین صحنه ای رو
شب اول هم همینطور بود ،گریه میکرد پا میکوبید ،ولی میذاشتمش رو پام و باهاش صحبت میکردم بعدم پتوشو که اندازه پستونکش دوسش داره رو میدادم بهش تا آروم بشه ،امشب سومین شبیه که بدون پستونک میخوابه ،امشب باهاش صحبت کردم گفتم گیسو منم شبا خوابم میاد دقتی بیدار میشی و میبینی پستونک نیست قرار نیست هربار من بذارمت رو پاهام چون منم اون زمان خیلی خوابم میاد(نمیخواستم به پا عادت کنه )سعی کن پتوتو بغل کنی و مثل شبای قبل راحت بخوابی ،گفت باشه😄🥺 بچه م خیلی فهمیده و با درکه🥹 الان دوبار از خواب بیدار شده و خودش خودشو خوابونده بدون درخواست کردن پستونک 🦭 خوشحال ترینم ،خدایا شکرت 💫