سلام خانما و مادرای عزیز بیاین راهنماییم کنید لطفا
من بچم ۳ ونیم سالشه و خونه های منو مادرشور و جاریا نزدیکه ب هم راه داره بچم بچههای جاریمو خیلی دوس داره باشون بازی کنه ولی اونا سرش داد میزنن و میبینم مادرشونم بدجنسه و اگ ببینه جلوشونو نمیگیره یا خودشم گاهی وقتا باچشماش یا فریادش ممکنه بچمو بترسونه دل تو دلم نیس دلشوره می.یرم بچم تنهایی رفته پیششون چ کنم توروخدا بم بگین

نزار بره من الان اینجا غریب هستین فقط خونه خواهرشم نزدیک اونم وقتی میریم پسرش با این که ۱۱ سالشه بچه ام یه جوری دعوا میکنه منم نمیرم میگم هم تنها بمونه بهتر تا اعصابش اون خورد کنه

ببین یک چیز بگم ماها مادریم و احساسی اما بچه بااااید خودش دفاع کردن رو یاد بگیره اینکه بگی دیگه نمیبرمش اشتباه ببر ولی خودت هم برو ک یوقت بچه رو اسیب نزنن اگر دیدی خیلی زیاده روی میکنن فقط تذکر بده بهشون خیلی محترم ..امروز بچه ی من توی مهد کتک خورده نمیشه ک بگم دیگه نمیبرمش ولی باد میگیره دفاع کنه کم کم

عزیزم تنها نفرست حتما باهاش باش من داداشم و زنش بچشون یاد میدادن پسرمو بزنه بعد پسرم اهل سازش و دوستیه میرف سمتش بازی کن اون میزدش..اگ پسرم لباس بچشون میکشید ی دادی میزدن سرش منم ک ی رگ لجبازی دارم کاری باهاشون کردم ک دیه بچه داداشم نمیتونه با پسرم بدرفتاری بکنه

چرا من ایقد خودمو دلشوره میکشه همش بفکربچمم

خوب نفرست من اصن دوسندارم دخترمو یجابفرستم تنهایی یابچه یکی دگ بیادتنهایی شایدجاریتم دوسندار بچت بره اونجا

بچتو قانع کن که نره
اگه میخواد بازی کنه به اونا بگو بیان خونه ی شما

بنظ تون دلشوره من بجاس اخه چ کنم بدجنسه جاری ولی میگم خدا حسابشو میرسه

ای خدا نزاشتمش ولی خیلی زجه زد گریه کرد منم بااینکه الان دلم شور میزنه وولی میگم چاره چیه خدایا نگهدارش باش ای خواهر مهد نداریم محله ما روستاس هیچی نیس خسته میشه تنهاس 😔

تنها نفرست بچتو سعی کن ببری بگردونی ولی نذاری بره تنها ببرش مهد ثبت نام کن وقتش بگذره