ی سوال
چجور ب بچه‌هاتون معنی داغ بودن رو فهموندین
من هر چی میگم جیزه
بیشتر میخاد دست بزنه ک با کله میخاد بره تو هر چیزی ک بگم جیزه

بعد اینکه به نظر من جیز برای چیزای دیگم ممکنه به کار ببرید
بگید داغه بهتره

چیزایی که خیلی داغه سریع از جلوش برمیدارم
ولی وقتی هنوز داغ هست طوری که اگر دست بزنه نمیسوزه میذارم باشه بره دست بزنه قبلش چندبار تکرار میکنم داغه داغه داغه
وقتی دست زد خودش زود دستشو میکشه
الان دیگه چندبار میگم داغه دست نمیزنه

یادگیری بچه ها نیاز به تکرار و استمرار داره والبته صبوری
هرچند شیطنتشون ی وقتا گل میکنه و بازم دست میزنن ولی خب باید مراقب بود و پیش بینی هر رفتاری ازشون داشت

گذاشتم دست بگیره ضرف البته خیلی داغ نبود ولی دیگ الان میترسه میگم جیزه یواش با احتیاط دستش میبره جلو میترسع دس بزنه خدشم میگ جیزه

خودش دست زد دید داغه دیگه دست نمیزنه

دختر منم دست کرد بشقاب برنج دستش سوخت
هرچقدم بگم جیزه دوس داره بره بازم دست بزنه

دخترمنم نمیفهمه یه بارم پا گذاشت تو بشقاب غذای باباش سوخت الانم خودش میگه اوف اوف بازم عین خیالش نی میخاد دست بگیره

لیوان چایی که دستمون هست یبار گفتیم داااغ داااغ بعد بهونه اورد دست بزنه ماهم گذاشتیم دست بزنه فهمید داغه دیگه بگیم چیزی داغه میگه دااااخ دااااخ دست نمیزنه
یچیزی که دستش رو نمیسوزونه مثل لیوان چایی بزار دست بزنه معنی داغ رو بفهمه یچیزی که دستش نسوزه ها

من اولا یه چیزی ک خیلی داغ نبود یکم دستشو گرفتم بهش داغ شد گفتم داغه جیزه دیگه وقتی میگم داغه فرار میکنه
سوزن دستم بود میخواست بگیره زدم به دستش يواش دیگه فرار کرد

من مامانم یه بار دستش برد کنار استکان که گرم بود فهمید داغ چیه

والا دکتر بردیا می‌گفت اصن نباید بگی چون بعداً اذیتت میکنه

وقتی غذا زیاد داغ نیست که بسوزونه و خدای نکرده اذیت بشه اجازه بده خودش یه لحظه دست بزنه و گرما رو حس کنه، من گذاشتم دست بزنه و بعد از اون خودش فهمیده

دستشو بگیر خودت بزن به چیز داغ

یبار جلوشو نگرفتم دستشو کرد تو ظرف خورشت کلی گریه کرد بعد ک آروم شد بهش نشون دادم چیزی ک داغه یا باید دستشو بکشه یا با دستگیره دست بزنه

منم خودش میکشه برا چای بعد هر چی میگم نمی فهمه لیوان میزارم رو دستش داغ دیگه نخواهد فعلا که ناموفق بودم

خودت دستتو ببر یه لحظه یه کوچولو دست بزنه چند بار این کارو بکنی خودش یاد میگیره
خودت یادش بدی اینطوری بهتر از اینه که خودشو بعدا بسوزونه بالاخره مادر حواسش هست دست بچه رو نسوزونه

یه بار دست بزنه خودش میفهمه جیز چیه. من غذاشو آوردنی میگفتم جیزه نمیفهمید چیه ک یه بار دست زد دیگه خودش میگه جیز دست نمیزنه

من ی بار حواسم نبود دستشو کرد تو ظرف خورشت سرسفره ازون ب بعد میگم جیزه میترسه

تازه مثلا لیوان داغ هم دست گرفته میگم جیزه ولی بازم انگار ن انگار