تجربه زایمان طبیعی من
پارت اول
صبح پنجشنبه ساعت هشت صبح با ی درد و انقباض خیلی کم از خواب بیدار شدم منم ک ترسو و فوبیا از زایمان طبیعی نمی‌دونستم خوشحال باشم درد اومده سراغم یا بترسم😑😅 شوهرم از خواب بیدار کردم گفتم امروز زایمان میکنم و از اونجایی ک هر روز این جمله رو میشنید محل نداد گف هر روز میگیا بعدم دوباره خوابید😏 دردام تا آخر شب همینطور ادامه داشت و من رفتم مهمونی اونجا خواهرم منو دید و گفت چرا حالت بده رنگت زرد شده گفتم ی کوچولو درد دارم آخر شب نذاشت تنها بیام خونه و همرام اومد🙂

۳ پاسخ

چند هفته بودی عزیزم ورزشم کردی بودت بچه چندمت

🥰😘❤️

چند هفته بودی گلم

مقالات مرتبط

خواب نوزاد
همه چیز درباره خواب نوزاد و مشکلات اختلال خواب اطفال
آموزش خواب به کودکان
آموزش خواب به کودکان بدون گریه در سنین مختلف
بهترين زمان نزديكی پس از زايمان طبيعی
بهترين زمان نزديكی پس از زايمان طبيعی
نکات خواب کودک از تولد تا سه ماهگی
نکات خواب کودک از تولد تا سه ماهگی

سوال های مرتبط

مامان ماهان کوچولو 💙 مامان ماهان کوچولو 💙 ۴ ماهگی
وای شب ی جوری درد پریودی داشتم گفتم تا صب من‌زایمان میکنم الان بیدار شدم دریغ از ی درد خورد تو ذوقم یعنی هر روز با امید اینکه زایمان میکنم بیدار میشم وبی خبری حرکت بچم خیلی کمه میترسم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان فندق🩵 مامان فندق🩵 ۴ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی🙂
پارت ۱
۱۶ فروردین معاینه تحریکی شدم دکتر گفت ۲ سانت دهانه رحمت بازه.‌‌.
فکر میکردم روز بعدش زایمان میکنم ک معاینه تحریکی شدم اما خبری نبود و هیچ دردی نداشتم تااااا ۲۳ فروردین. که میشد شنبه ... جمعه شب خوابیدم یهو ساعت ۳ شب از درد بیدار شدم هر ۱۵ دقیقه یکبار کمرم شدید می‌گرفت و ول میکرد فکر میکردم خوب میشم .. هی خواب میرفتم دوباره از درد بیدار میشدم. خلاصه رسید به ۱۰ دقیقه یکبار. شد ساعت ۸ صب که من اصلا نخوابیده بودم از ساعت ۳ شب. ۸ صب همسرمو بیدار کردم گفتم درد دارم اما اصلا نمی‌دونستم ک درد زایمانه فقط گفتم درد دارم و صبحانه خوردیم و رفتم دوش گرفتم ورزش کردم اسکات زدم زیر دوش . ساعت ۹ و نیم زنگ زدم مامانم گفتم درد دارم که خبر داشته باشه. اصلااا و ابدا نمی‌خواستم برم زایشگاه گفتم اگر ادامه دار بود تا شب دردامو میکشم تو‌خونه بعد میرم زایشگاه اما مامانم گفت به ماما همراهت هم ی خبر بده من پیام دادم به مامام گفت برو یه نوار قلب بگیر گفتم اصلا نمیخام برم بمونم نگهم میدارن گف نه برو یه اطلاع از حال بچه داشته باش. منم رفتم ساعت ۱۰ رفتم برا نوار قلب اصلا نمی‌خواستم بگم ک درد دارم ولی مامای زایشگاه فهمید همون لحظه دردم شروع شد گف درد داری گفتم آره دید چقدر شدیده گف برو معاینه نوار قلب نمیخاد. خلاصه منم با ترس رفتم معاینه و گفتن ۶ سانت باز شده رحمت 😐من هم از خوشحالی نمی‌دونستم چیکار کنم هم متعجببب.
همیشه دعا دعا میکردم برم زایشگاه ۶.۷ سانت باشم ک اذیت نشم اونجا. تو خونه هم نمی‌خواستم برم میگفتم تا شب بمونم خونه ب همین دلیل ک حداقل ۶ سانت بشم ک همون ساعت ۱۰ صب ۶ سانت بودم....

ادامه تاپیک بعد
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان دلانام 🎀 مامان دلانام 🎀 ۲ ماهگی
امروز 23 روز ک زایمان کردم یه هفته خونریزیم مث ترشحات زرد شده بود ک گفتم اخراشه امروز دیدم قرمز شدن و از صبح بشدت کمر درد و پا درد دارم دلمم یکم درد میکنه الان پریود شدم یا ادامه خونریزیه؟! کسی مث من بوده
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان فسقلی مامان فسقلی ۴ ماهگی
تجربه زایمان
پارت اول
من از روز بعد شب چهارشنبه سوری درد پریودی شدید گرفتم و از اونجا شروع شد و خیلی درد بدی بود توجه نکردم تا روز عید رفتم خونه مامانم و اونجا بهش گفتم شب رفتیم بیمارستان گفتن ۱ سانت باز شده دهانه رحمت منم خوشحال گفتن پس برم برا زایمان ورزش و پیاده روی کنم تا زودتر زایمان کنم الکی درد نکشم خلاصه من شروع کردم تا ۴ روز با مامان و شوهرم فقط پیاده روی و ورزش کردم کلی اصلا فرق نکرد منم پام داغون شد دکترم گفت درد کاذبه دیگه بیخیال شدم ولی هر چند روز ب سرم میزد و باز کلی پیاده روی و ورزش و شیاف و رابطه و گل گاو زبون و گلاب و نبات داغ ولی فایده نداشت فقط ماه دردای خیلی شدید می‌گرفت ب دکترم که دفعه آخر گفتم گفت تا ۲۶ اگه دردت نگرفت بیا بیمارستان بستری
مامان یوهان مامان یوهان ۳ ماهگی
پارت۲
ساعت یک رسیدیم خونه شوهرم خسته بود افتاد از خستگی منم ک شبا اصلا خواب نداشتم روزا می‌خوابیدم خلاصه دیدم انقباض دارم بازم با خودم گفتم ای بابا آدم این انقباض هارو با انقباض زایمان اشتباه میگیره خلاصه شد ساعت سه دیدم نه هی داره انقباض میاد سراغم بیشتر شده بود انقباضاتم گفتم این دردا مال زایمانه ولی خیلی قابل تحمل بود خلاصه ساعت شیش بیدار کردم شوهرمو گفتم بلندشو ک بریم درد دارم بلند شد تا رفتیم دنبال دختر خواهر شوهرم و رفتیم بیمارستان شد ساعت هشت و نیم
مامان جوجه 💙 مامان جوجه 💙 ۱ ماهگی
تجربه زایمان پارت یک
ساعت ۸ صبح از درد زیر شکماز خواب بیدار شدم ولی زیاد شدید نبود رفتم بیرون تا ظهر کار داشتم بیرون هیچی درد نداشتم وقتی رسیدم خونه دیدم ترشح موکسی دارم با ترشح قهوه ای دردام قطع شد تا ساعت ۹ شب که دردا پریودی و انقباضات اومد سراغم تقریبا تا ساعت ۲و نیم شب درد کشیدم منظم بود ولی زیاد نه
رفتم بیمارستان معاینه کرد گفت یه فینگری گفت باید نوار قلب بگیریم ازت
مامان مهراد💙💙 مامان مهراد💙💙 ۱ ماهگی
خانما از صبح درد پریودی دارم جوری ک با این درد از خواب بیدار شدم و کمرمم همزمان درد میگیره ولی شکمم سفت نمیشه می‌تونه درد زایمان باشه
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان آیهان کوچولو 🥰 مامان آیهان کوچولو 🥰 ۲ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی#
۴۰ هفته و ۳ روز بدون درد با انقباضات خیلی کم و نامنظم بستری شدم بعد از نوار قلب فرستادنم زایشگاه اونجا دوباره نوار قلب گرفتن و معاینه شدم ۳ سانت بودم تو سرمم آمپول فشار زدن دردام شرو شد از ۷ و نیم شب تا یک ربع به ۱۲ شب که زایمان کردم سخت بود اما با اینکه زایمان اولم بود زود فول شدم و بعدم با زورای خوبی که زدم ۵ و ۶ تا سریع سر بچه اومد بعدم برش دادن و ورداشتنش
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان آراد💙 مامان آراد💙 ۲ ماهگی
وای انگار فوبیا زایمان طبیعی گرفتم هر شب خواب میبینم ک هرچی امپول بهم میزنن دردم نمیگیره و اینم بگم ک از وقتی ک از بیمارستان مرخص شدم اینجوری شدم و از زایمان کردن میترسم چیکار کنم ک این ترسه از بین بره🥺😭
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان آریا ❤ آرتا مامان آریا ❤ آرتا روزهای ابتدایی تولد
من از امروز ۱۴۰۴/۵/۳۱ خوردن دمنوش بهدونه و روزی ۲ ساعت پیاده رویه عصرانه و اخر شب هم شیاف یا کپسول گل مغربی میزنم دیگه انشاله ببینم چند روز دیگه درد زایمانم شروع میشه و بسلامت زایمان میکنم اگه غیر از این کارایی ک گفتم کار دیگه ای میدونید برا زایمان طبیعی خوبه و زودتر درد شروع میشه بهم بگید لطفا
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان گیلاس مامان گیلاس روزهای ابتدایی تولد
خانما من دیروز پیش دکترم رفتم چک کرد گف انقباض داری و بچه کامل نیومده پایین بعد از دم صبح ک خواب بودم از درد بیدار شدم حس سنگینی و ی دردای خفیف و شدید دارم میخوام پیاده روی کنم ک زودتر زایمان کنم بنظرتون امروز فردا میزام یا طول میکشه ؟
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان گیلاس مامان گیلاس روزهای ابتدایی تولد
پارت دوم🙂💕


۳۹ هفته و ۶روز بودم عصرش رفتم پیش ماما زایمان ک برام نامه بستری برا امپول فشار بنویسه خلاصه وقتی ک رسیدم پیشش بهش گفتم ک همه ورزش ها ،پیاده روی،پله زیاد،گل مغربی داخلی و خوردنی استفاده میکنم ولی از ۳۷ هفته ۱سانتم و هیچ پیشرفتی نداره و ترشح دارم قبول نکرد واسم بنویسه گف تا دو روز دیگ اگ زایمان نکردی اون موقع الان نمیشه ولی الان ی کمکی بهت میکنم و منو برد اتاق معاینه برام تحریکی انجام داد و گف تا فردا مطمئن باش زایمان میکنی منم همون موقع ک از تخت بلند شدم ی درد بدی زیر شکمم گرف و همینجوری توی راه هی می‌گرفت دل میکرد من میگفتم بخاطر معاینه هس ولی تا رسیدم خونه یکم توجه ک کردم دردام هر ۷دقیقه بود ولی قابل تحمل کم کم ب ۴دقیقه ی بار رسید رفتم ی دوش گرفتم شدیدتر شد ب ماما زنگ زدم گف برو بیمارستان ی معاینه کنن و بهم خبرشو بده منم رفتم گفتن هنوز ۱سانتی😮‍💨😖 اینجا ساعت ۱۱و نیم شب بود ی ان اس تی گرفتن و تا ساعت ۱و نیم پیششون بودم گفتن برو خونه بستری نمیشی با ۱سانت منم با ناامیدی کامل و درد برگشتم شوهرمم باید ساعت ۶میرف سرکار گف من یکم بخوابم ک حداقل توی راه خوابم نبره...

ساعت ۳و نیم دردام دیگ خیلی شدید شد ب خواهرم زنگ زدم گفتم من دردام آروم نشدن (خواهرم از همون اول شروع دردام باهام در تماس و پیام بود) رفتم شوهرمو بیدار کردم با گریه گفتم دیگ نمیتونم تحمل کنم اونم زود زود منو برد بیمارستان ب خواهرم هم زنگ زدم گفتم بزار مامانم بیاد بیمارستان😭
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان یارا مامان یارا ۴ ماهگی
من با درد از خواب بیدار شدم. خدا کنە امروز زایمان کنم
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان یوهان مامان یوهان ۳ ماهگی
سلام مامانا منم امروز زایمان کردم طبیعی از دیشب انقباض داشتم ساعت هشت و نیم رفتم پنج سانت بودم بستری شدم ساعت یازده زایمان کردم ولی اذیت شدم
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان 💙Kaya💙 مامان 💙Kaya💙 ۲ ماهگی
سلام خانوما منم زایمان کردم دیروز بعد ۸ ساعت درد طبیعی اخر رفتم سزارین الانم درد بخیه ها دارم
مشاهده ۱۷ پاسخ دیگر