۱۰ پاسخ

همه مون همینجوری هستیم عزیزم

منم همینطور

من بدتر از توام

ناراحت نباش عزیزم همه همینیم، من بچم برای اولین بار مریض شده اصلا نمیدونم با بچه مریض چجور باید رفتار کنم، یعنی اگه عصری شوهرم نمی‌گفت براش میان وعده ی ولرم بده خودم نمیدونستم حواسم نبود،تا دادم تا تهش خورد بچم انقدر عذاب وجدان گرفتم گشنش بود من حالیم نبود

آره واقعا همه همینیم ولی بنظرم باید ی روتین با برنامه داشته باشیم هم یادمون نمیره هم بچه میفهمه نظم رو

هممون همینیم خواهر طبیعی

الا بگردم 🥹

دقیقا من...

این است قصه مادر بودن...😊

بزار من هیچی نگم 🥺🥺🥺🥺

سوال های مرتبط

مامان نیهان🦋 مامان نیهان🦋 ۱۳ ماهگی
حدود یک هفته تو هیاهوی اسباب کشی و بسته بندی وسایل و اینام نیهانم دندون در میاره ۶تا باهم اونم از بالا تب می‌کنه
همه وسایلام جمع کردم در حد خوردم خوراک و شام و ناهار و اینا ظرف و ظروف نگه داشتم غذا ام میپزم سرسری
ولی اعراب وجدان میگیرم نمیتونم خوب به دخترم برسم آنقدر کار و خستگی و بی حوصله ام ک نمیتونم اونجوری ک باید بهش برسم
برسم
بعضی وقتا میگم من وقت نمیذارم براش خیلی مامان بدی ام
با خودم میگم من برا پسرمم مادری نکردم خدا تو ۱۶سالگی بهم پسر داد نتونستم اونجوری ک باید مادری کنم نکردم بچه بودم
الان به اینم نمیرسم چون هم حوصله ام نمی‌کشه هم واقعا خسته میشم هم نیهان بچه خیلی کنجکاویه خستم می‌کنه شیر نمیخوره غذا نمیخوره
به خودم قول دادم از این خونه ک برم جای دیگه بیشتر وقتم برا دخترم بذارم بیشتر بهش برسم
همش بغلمه ازم دور نمیشه همش گریه گریه کم میارم واقعا
ولی خیلی احساس ناکافی بودن میکنم خیلی
نمی‌دونم این یه حسه یا واقعا ناکافی ام کم میرسم 🥺😔
مامان جوجه طلائی👼🏻🩵 مامان جوجه طلائی👼🏻🩵 ۱۵ ماهگی
یه درد و دل مادرانه ❤️دلم خیییلی برای بچه م میسوزه😞برای خودمم همینطور . هرکاری از دستم بر میاد براش میکنم گاهی همش تو بغلم نگهش میدارم که مبادا بذارم زمین گریه ش در بیاد. دوماهه همسرم رو ندیدم و با پسرم تو خونه تنهاییم ، غذا نمیتونم بپزم ،فقط چیزای دم دستی و ساده که چی؟؟ که فقط پسرم گریه نکنه، نق هاش ادامه دار نشه ، تمام روزو فقط باهاش سروکله بزنم . روزا رو که با فروپاشی روزانه به شب میرسونم میشینم همش گریه میکنم. اینم اضافه کنم من اصلا نه بچه مو دعوا میکنم نه میزنمش(خدا نکنه بزنم). فقط میریزم تو خودم ، نفس عمیق میکشم، دندونامو فشار میدم از حرص و خیییلی دیگه طاقت نیارم فقط با صدای بلند میگم«خدایااااااا😭😭» که همینم پسرم چون میترسه گریه میکنه 😞 بعدم همش عذاب وجدان شدید دارم و حس میکنم بدترین مادر روی زمینم یا حس میکنم از پسش برنیومدم . تصمیم گرفتم خونه نشین بشم و جایی نرم بسکی میگن بچه تو پررو کردی از بس دعواش نمیکنی ماهم بچه بزرگ کردیم دعوا میکردیم که پررو و شیطون نشن و... 😞 نمیدونم چی درسته چی غلطه . اینارم فقط نوشتم تخلیه بشم و به یادگار اینجا بمونه . جمعه ۱۶ خرداد ۱۴۰۴